فواید جاسوسی!

در مورد فواید جاسوسی هیچگاهی صحبت نمی شود، اما از قبح آن همه مطلع هستند؛ حتی همان هایی که به این شغل "شریف" اشتغال دارند نمی خواهند بار ثقیل این نام را به دوش بکشند و بپذیرند که جاسوس هستند. اگر هم کسی برای شان ازین برچسب استفاده نماید با تندی عکس العمل نشان می دهند.

منظور از جاسوس، کارمند ادارهً اطلاعات کشور نیست؛ بلکه کسی است که در خدمت یک دولت بیگانه قرار گرفته و اسرار ملکی و نظامی را که به امنیت ملی کشور مربوط می شود در اختیار آن ها قرار می دهد.
در گذشته ها که تعداد جاسوسان انگشت شمار بود قبح آن بیشتر برجسته بود. اما حالا که بر تعداد آن ها افزوده شده از قبح آن نیز کاسته شده است. افزون بر آن، در سال های اخیر بی مبالاتی و زیاده روی در بکاربرد بیجای این اصطلاح از اهمیت آن کاسته و باعث شده است که گوش مردم به شنیدن آن عادت نماید و دیگر آن را جدی نگیرند، تا جایی که حتی در مواجهه با جاسوسان اصلی حساسیت شان را از دست بدهند. همین کثرت استعمال بجا و نا بجا و برچسب زدن به هر کسی، در موارد بسیاری باعث شده است که جاسوسان اصلی نیز از انظار پنهان بمانند. گاهی هم با ساده گی و غیر مسئولانه و داشتن اسناد اثباتیه، به مخالفین سیاسی مهر جاسوس زده شده و گاهی هم جاسوسان اصلی، مخالفین سیاسی دانسته شده اند. 
بر هیچ کسی پوشیده نیست که در سال های اخیر کشور ما عرصهً فعالیت هزاران جاسوس برای کشورهای مختلف بوده است؛ اما تا بحال شاهد نبوده ایم که کسی به جرم جاسوسی دادگاهی شده باشد. در حالی که هر دولتی وظیفه دارد تا در برابر جاسوسان، فعالیت های ضد جاسوسی داشته باشد و آن ها را پای میز عدالت بیاورد تا مردم دریابند که جاسوس بودن جرم قابل پیگرد قانونیست. هیچ توجیهی وجود ندارد که چرا فعالیت آن ها آزاد گذاشته شده و یا از آن چشم پوشی می گردد. این را نیز می دانیم که فعالیت این جاسوسان به وظایف کلاسیک جمع آوری اطلاعات محدود نمی شود؛ بلکه وظایف امروز شان ساحهً وسیعتری را احتوا نموده که شامل تفرقه افگنی میان ملیت ها و اقوام و دامن زدن اختلافات زبانی و مذهبی نیز گردیده است. مهمتر از همه این که عده یی از آنان ستون پنجم کشورهایی را می سازند که برای شان جاسوسی می نمایند و سهولت های بسیاری را برای آنهایی فراهم می سازند که به نیابت از آن کشورها می جنگند و حملات انتحاری را سازماندهی می نمایند. 
موجودیت این تعداد جاسوس به یک معضل تمام عیار مبدل شده و یکی از دلایل مهمی است که کشور روی ثبات و آرامی نمی بیند.
هر کسی زحمت می کشد تا لقمهً نانی بدست آورد. در حقیقت همین لقمهً نان، محصول و نتیجهً زحمت کشی و فروش نیروی کارش است. اما جاسوس به عوض نیروی کار، وجدان خود را در معرض فروش می گذارد و در برابر خیانت به وطن و وطندارانش مزدی بدست میاورد که در برابر سال ها زحمت و عرق ریزی نمی تواند صاحب آن باشد. افزون بر آن، به برکت همین پول ها می تواند محافظین مسلح داشته باشد، دیوار های بتونی خانه اش بلندتر گردد و در جامعه از موقعیت و اعتبار برخوردار گردد که این موقعیت و اعتبار به نوبهً خود سرپوشی است که جاسوس بودن شان را از انظار پنهان می نماید. دولت نیز با همین ها مذاکره و مشوره می نماید و در خدمت شان قرار دارد و در مورد آیندهً مردم و کشور هم همین ها تصمیم می گیرند. 
در کشوری که جاسوسی جرم قابل تعقیب نباشد و موقعیت های ممتاز با پول و زور اسلحه بدست آید و معیار سنجش شخصیت ها پول شان باشد، جاسوسی فواید بسیاری دارد! به شرط آن که کسی حاضر باشد روی وجدانش پا بگذارد.