.جنبش زنان و طالبان بخش دوم

اسباب ترس از زنان معترض و مبارز میان مردم چیست و چگونه آنرا از بین برد؟
آنچه که سبب ترس در بین مردم می گردد ، شایعه پراگنی و پروپاگاندا است، که در ماهیت امر «‌جنگ تبلیغاتی» می باشد. عوامل این شایعات ، و طرز ترویج و مقابله با آنرا باید جستجو کرد.
شایعات و پروپاگاندای دولتی، چه پنهان و یا عیان پدیده ای تازه نیست،

امروز ابعاد پروپاگاندا از سطح یک کوچه و شهر و کشور گذشته است و جهانی گردیده است. شبکه های اجتماعی ( فیس بوک، تویتر، یوتیوب، انستاگرام، ...) منابع خوبی شایعه پراگنی و پروپاگاند اند. که از کارزار اخبار جعلی گرفته تا رساندن اطلاعات درست و نادرست در جهان از آن طریق به مردم همرسانی می شود. نمونه آن خبر پناهنده شدن « هدا خموش » است که ازرسانه های ناروژی نقل قول شده است و آن خبر در فیسبوک دست بدست می شود.در حالیکه بانو «هدا خموش» این خبر را جعلی خواند.
شایعات و پروپاگاندای هدفمند، که بر افکار ، عمل و احساسات مردم تاثیر گذار اند.  پروپاگاندای تهدید گر، که زمامداران برای حاکمیت شان ، قانون و مقرره ها را تبلیغ می نمایند. پروپاگاندای سیاسی، که تصویر مثبت از  سیاست ، دولت و سیاست مداران یک کشور صورت می گیرد.
 پروپاگاندا و شایعات ، بیشتر توسط شبکه های اجتماعی، تلویزیون، رادیو، سینما، تیاتر، مساجد، تکایا، حتی افراد نزدیک یک خانواده ، ترویج ، تبلیع و پخش می گردد.  بعضی از این منابع آگاهانه مطلبی را به مخاطب خود منتقل می کنند. برای تشخیص تبلیغات و شایعات، بایست توجه به منبع اطلاعات، چه کسی، گروهی، نهادی، سازمانی در پس این منبع قرار دارد، کرد. آیا  اطلاعاتپحش شده  جنبه ای تعصبی ، ترس ، و خشم دارد ، را مد نظر گرفت. پیش زمینه اطلاعات را جستجو کرد ، تفات بین نظر و اطلاعات که مبتنی بر اسناد و مدارک است، را جستجو و ارزیابی نمود. 
برای مختل سازی و مبارزه با تبلیغات  دشمن ، از روش های ضد تبلیغ و پروپاگاندا، او ( دشمن یا طالبان) استفاده کرد ، روش ها و طرزالعمل های خنثی سازی را بکار برد که  تبلیغات طالبان را ضعیف ساخته و مختل نماید.
برخلاف شایعه پراگنی(‌شایعات) و تبلیغات ،که سبب اضطراب، یاس، نا امیدی، بی باوری و انحراف ذهنیت جمعی می شود، لازم است شعور مردم بخصوص شعور سیاسی شان را بالا برد. برای مردم، و خانواده ها روشن ساخت که نقش دختران و زنان ، در این مقطع تاریخ چقدر ارزشمند است. ازقهرمانی و شجاعت زنان دلیر افغانستان که در جنگ های میهنی در خدمت نیرو های مقاومت ضد انگلیس بودند،قصه کرد . از مبارزات زنان که علیه دولت وطن فروش( خلقی و پرچمی) و شوروی ها قهرمانانه در میدان های جنگ رزمیدند ، جام شهادت نوشیدند، توصیف نمود و از رشادت دختران مکاتب و دانشگاه ها که در تظاهرات ضد دولتی فعالانه سهم گرفتند ، بازداشت ، زندانی و شهید شدند ، یادآوری کرد.  
 وظیفه مادر وطنی هر زن و مرد افغانستان است که برای آزادی کشور از چنگال طالبان فاشیست و همکاران خارجی شان ، قربانی ، بازداشت ، زندانی و شکنجه را قبول کنند ، شرکت در حرکت و جنبش حق طلبی ، برای  «آزادی ، کار و نان » حق مسلم هر افغان و بخصوص زنان معترض خیابانی افغانستان است که « امارت طالبانی » فعالیت های اجتماعی آنها را خلاف شریعت اسلامی دانسته و این حق را از ایشان گرفته است .
حق طلبی و داد خواهی زنان افغانستان ، که یک وظیفه مقدس مهینی است، به خانواده ها گوش زد شود که هرقدر زیر تاثیر تبلیغ طالب قرار گیرید همانقدر طالب بر شما شکنجه و ظلم روا میدارد. بهتراست به تبلیغات طالب گوش ندهید، هرقدر طالب دست به خون آشامی، دست گیری و استبداد بزند همانقدر مردم علیه شان دست به مقاومت می برند ، و به حمایت از اعتراضات زنان و دختران خانواده ها پرداخته و تجمعات بیشتری را بر پا خواهند نمود . این آگاهی را از طریق شبکه های اجتماعی به نشر رساند تا مردم و بخصوص خانواده های زنان مبارز ، و در قید طالب آگاه گردند تا ترس و نا امیدی و اضطراب را از ذهن خود دور کنند.
 برای هر خانواده، فامیل ، قوم ، قریه ، کوچه و شهر، روشن گردد که زندانی شدن زنان، ننگ و عار نیست.این تبلیغات دشمنان مردم افغانستان است. برعکس مبارزه و مقاومت زنان افتخار است چون علیه ظلم و بی عدالتی طالبان و همدستان خارجی شان صورت گرفته است.  از بازداشت زنان ، دختران ، خواهران  و مادران خود ، نباید عار داشته و آنرا به اصطلاح غیرت و ننگ افغانی  فکر کرده و دست به قتل شان زد ، از خانه بیرون شان راند ، ویا جلوی فعالیت های اجتماعی ، زن، خواهر و مادر با شهامت خود را گرفت ، چون این عمل شنیع و زشت طالبانی است ، برعکس ، به حمایت از مبارزه زنان افغانستان پرداخته، علیه طالب به اعتراض و مقاومت برخواسته و روی جاده های برآیم ، برای رهایی زنان ، خواهران ، مادران خود ، داد خواهی کنیم و برای برآوردن حق آزادی ، کار ، و نان ، دسته جمعی صدا بلند نمایم .
 روحیه دادن و حمایت بی دریغ از جنبش زنان افغانستان را از طریق شبکه های اجتماعی بیشتر سازیم ، از دوستان خود تقاضا نمایم در مدیا ، مصاحبه انجام بدهند و از حرکت و جنبش زنان افغانستان دفاع و ندای برحق زنان را بگوش جهانیان برسانند ، پست های فیسبوکی را که به پیشتبانی و حمایت و دادخواهی زنان افغانستان پخش شده و می شود،  بین افغان های دیگر شریک ساخته و روزانه این شریک ساختن پست های فیس بوکی ، تویتر، ویدیو ... در باره جنبش زنان را ادامه داد ، تا بدسترس مردم افغانستان رسیده و آن را بخوانند و به دیگران بفرستند. با این شیوه حمایت و پیشتبانی همه مردم را از مبارزه برحق زنان و دادخواهی شان را برای رهایی بانوان بازداشت شده از چنگال طالبان فاشیست، جلب نمود.
  نباید فراموش کرد که دشمنان مردم افغانستان و بخصوص طالبان فاشسیت،  برای مهار کردن جنبش زنان و مقاومت مردم افغانستان از هر طریق که ممکن باشد، دست بعمل می زند . رژیم خون آشام طالب فاشیست ، با همدستی برادران خونی شان داعش و برادران اسلام گرای شان « مجاهدین رنگارنگ» ، هم از شیوه های خشن چون ، تهدید، بازداشت ، زندان ، شکنجه ، فیر هوایی و زمینی ، گاز اشک آور ، اسپری مرچ و سرانجام انفجار و انتحار و هم از شیوه های ملایم و غیر خشن،چون برچسب زنی ، بدنامی ، جریحه دار کردن غیرت افغانی و سنت های مروج بین مردم از نام دین و مذهب و فرهنگ استفاده می کنند .
چنانکه اسلامگرایان در جنگ میهنی بجای شعار« وطن در خطر است» ، شعار« اسلام در خطر است» را بلند کردند و مردم را به عقب خود کشانیدند. این بار طالبان با همکاری برادران دینی وپیشتیبانی استخبارات کشور های اسلامی ، باز هم به عقیده ، ایمان و باورهای ، مردم افغانستان که قرن هاست به آن معتقد اند ، چنگ می زنند، تا جنبش ها و حرکت های مخالفین خود را مهار و نابودکنند. این برادران اسلامیست، به هر پدیده نوی که در باره اش در قرآن و حدیث ، دین و مذهب مسلمان ها ، توضیح و تفسیر داده نه شده است ، برچسب کافر و حرام می زنند. چنانکه مد و لباس و تراشدن ریش، رادیو ، تلویزون ، موسیقی ، سینما ، ۱۴۰۰ سال قبل مروج ، و موجود نبود ، هرگاه هر مسلمانی آن اعمال را انجام دهد و یا از آن وسایل استفاده کند، عملش را کفر و خلاف دین و شریعت دانسته او را کافر می خواند ،‌ تماشا و شنیدن تلویزون ، سینما ، موسیقی و خواندن آهنگ را حرام ، خوانده  و مجری آنرا واجب القتل میداند.
این غولان بی فرهنگ و ادب که سند فراغت مولوی و آخند ها را از مدرسه های ملا های دیو بندی ، حقانی ، ولایت فقیه و... از مدرسین  « مسلمان » کشور های همسایه های شرقی و غربی افغانستان، گرفته اند ، به جز از طرز استفاده از کلوخ استنجا ، گرفتن وضو و ادای نماز ، دیگر آموزش ندیده اند، از پیشرفت دنیا و مدرنیته جهان فقط استفاده از ماشیندار و آدم کشی دیگر چیزی نمی دانند، هر افغان را که دریش پوش باشد، اعتراض کند ، سر و صورتش را اصلاح نماید، موسیقی بشنود ، تلویزیون ببیند ،  سینما رود، چادر به سر نکند، دختران و زنان خود را به مکتب و دانشگاه بفرستد ، کافر پنداشته و بر او بر چسب ملحد می زنند . در حالیکه خود هزاران جنایت و فجایع چون انفجار ، انتحار ، سنگسار ، ترور و محاکمه های صحرایی را بالای مردم مسلمان در افغانستان انجام میدهند که برخلاف دین اسلام و شریعت اسلامی است ، اما این اعمال غیر انسانی و اسلامی خود را «جهاد» می نامند.
 طالبان با این شیوه  میکوشند هر جنبش، خیزش و مقاومت مردم افغانستان را ضد اسلام جلوه داده و شرکت کنندگان حرکت های ضد طالبانی را کافر خوانده و به بسیار ساده گی ، مخالفین خود را از بین برده و سر به نیست می کنند. 
 چگونه می توان برچسب ضد اسلامی را از جنبش زنان و مقاومت مردم افغانستان بر چید،  تا زنان و مردم به مبارزه علیه امارت اسلامی طالبان ادامه دهند؟       
 ادامه دارد
از منابعی که در این نوشته استفاده شده است:
« چگونه پروپاگاندای دولتی را تشخیص دهیم؟» دویچه وله فارسی
« علیه پروپاگاندا و شایعه زده گی» روزنامه ۸ صبح
«بلند ترین مراجع تقلید» ویکی پیدیا
 محمد طاهر، امریکا،
 ۳ فبروری ۲۰۲۲

     

  


.