شهادت های وحشتناک بر علیه جنایتکار جنگی مقیم شهر کرکراده (هالند) در "کشتارگاه" افغانستان یک قضیه پیچیده

23 فبروری 2022م
روزنامه دی لیمبورخر
ژورنالیست: کلیر فان دایک

سال ها جنایتکار جنگی افغان عبدالرزاق (ع) بدون مزاحمت در شهر کرکراده (هالند) زندگی می کرد. بیش از سی سال پس از ارتکاب اعمال توأم با وحشت در زندان پلچرخی، او به دلیل شرایط ظالمانه و مغایر کرامت انسانی تحت رهبری اش الأن محاکمه می شود.
عبدالودود در دهه 1980م به دلیل فعالیت های سییاسی در زندان پلچرخی، معروف به "کشتارگاه" زندانی شد و اکنون در انگلستان زندگی می کند. او از دوستان زندانی اش خاطراتی دارد که از اسارت جان سالم به در نبردند. او در اولین روز محاکمه پنج روزه در لاهه علیه قوماندان اسبق زندان پلچرخی شهادت میدهد: "من مجبور شدم تا یک راه بسیار طولانی را بپیمایم تا به اینجا رسیده و عدالت را ببینم. زخم های جسمانی به مرور زمان التیام می یابند اما این شکنجه روانی است که آنرا تمام عمر باید با خودت حمل کنی".

خیال محال فرار از پنجه قانون
جنایات جنگی با مرور زمان منقضی نمی شوند. به گفته څارنوال مؤظف مرتکبین نمیتوانند از مجازات فرار کنند: "آنها باید بدانند هرجایی که بروند یا بایستند، از پنجه قانون فرار کرده نمی توانند. حتی اگر سالها طول بکشد، به پنجه فانون سپرده خواهند شد." طی سالیان گذشته دو پرونده جنایی علیه جنایتکاران جنگی افغانستان در هالند منجر به محکومیت آنها به اتهام شکنجه و تعذیب گردیده و در یک مورد دیگر متهم  نسبت فقدان شواهد تبرئه شده است.
صدای قربانیان پس از بیش از سی سال در دادگاه ها طنین انداز شده است. شهود از جمله در موارد هولناک زیر چنین شهادت دادند: شوک برقی، ضرب و شتم، کشیدن ناخنها و شکستاندن انگشتان دست در بازجویی ها، سلول های مزدحم، شرایط بد بهداشتی، غذای کثیف آلوده با فضله حیوانی، فقدان آب کافی، موجودیت حشرات موذی، بیماری ها، عدم مراقبت های پزشکی، جاسوسان در سلولها، کشتار و اعدام های هفته وار زندانیان سیاسی بدون طی مراحل قانونی و قضایی و بالاخره هراس دایمی از اعدام ناگهانی و کشتار های دلخواه. در حدود ده تن از شاهدان قربانی گفتند که وقتی عبدالرزاق (ع) مسئولیت زندان پلچرخی را بر عهده گرفت، شرایط بدتر شد.

اسم جعلی
مظنون در سال 2001م با مدارک شناسایی دستکاری شده در هالند تقاضای پناهندگی نمود. طبق گفته څارنوال مؤظف وی با نام جعلی عبدالرزاق (ر)  تابعیت هالندی را به دست آورد و تا زمان دستگیری در سال 2019م به دور از چشم قوه قضاییه  در شهر کرکراده این کشور زندگی می کرد. او انکار می کند که او عبدالرزاق (ع)  است، اگرچه مکالمات تلیفنونی ناشی از استراق سمع خلاف این ادعا را نشان می دهد. او می گوید که هرگز در زندان کار نکرده است، بیمار است و چیزی را به یاد نمی آورد.
به گفته اداره څارنوالی شواهد کافی وجود دارد که مظنون 76 ساله از سال 1983 الی 1990م رئیس امور سیاسی و قوماندان مخوف زندان پلچرخی بوده و به دلیل رفتار مغایر کرامت انسانی و ظالمانه با زندانیان سیاسی برای او مجازات 12 سال زندان مطالبه شده است. در آن زمان مخالفان رژیم کمونیستی به صورت دستجمعی دستگیر شده و سال ها بدون محاکمه (عادلانه) و تحت شرایط وحشتناک به زندان افگنده شده بودند.

شواهد و مدارک
در مورد اینکه شرایط زندان خیلی بد و وحشتناک بود بحثی وجود ندارد. اما سوال اینجاست که تا چه حد جنایات جنگی به وقوع پبوسته است؟ اینکه آیا عبدالرزاق (ع)  قسماً یا کلاً مقصر بوده است و آیا این امر قابل اثبات است؟ وکلای متهم خانم ربکا هیمسکرک و آقای مارین زوکیتو می گویند که در مورد اتهامات و "حقیقت" آنچه اتفاق افتاده است، حرف و عمل های اند، اما اینکه این اعمال توسط چه کسی، در چه مقام و صلاحیتی انجام شده اند،  صرفاً بر اساس اظهارات شاهدان استوار است. به گفته آنها عبدالرزاق (ع)  هیچ قدرت و نفوذی نداشت، نمی توانست مداخله کند، دستوراتی را که دیگران باید اطاعت کنند، نمی داد و با بازداشت یا آزادی زندانیان کاری نداشت. آنها استدلال می کنند که هیچ مدرک پزشکی قانونی یا فنی در حمایت از اظهارات 18 قربانی وجود ندارد. صرفنظر از بحث هویتی و ایرادات رسمی قانونی در مورد قانونی بودن پیگرد قضایی، وکلای  مدافع متهم (ع) تلاش خواهند کرد تا از این موضوع منفعت اعظمی ببرند.
اداره څارنوالی با این استدلال موافق نیست. این اداره  به اظهارات شاهدان داخل رژیم آنوقت و کارمندان زندان که در مورد ساختار سرویس امنیتی و موقعیت عبدالرزاق (ع)  هرکدام به نوبه خود اظهاراتی داشته اند، اشاره میکند. همچنان به گزارش‌های متعدد سازمان‌های حقوق بشری و گزارشگران سازمان ملل متحد اشاره شده است که تا حد زیادی بر اساس مشاهدات و بازرسی شان صورت پذیرفته است. بنابراین شهادت شهود باید در پرتو این اطلاعات مورد قضاوت قرار گیرد.

اعتماد بر حافظه و خاطرات
وکلای مدافع اعتبار خاطرات بیش از سی سال پیش را زیر سوال میبرند. آنها کوشش میکنند تا اظهارات شهود را غیر موجه جلوه بدهند. از منظر آنها شهادت شاهدان تناقضاتی درباره رتبه، کارکرد، اختیارات و ظواهر متهم به همراه دارد. یکی از شهود متهم را  را مردی با موهای سیاه توصیف می کند، در حالیکه دیگری او را مردی با مو های سیاه و سفید می خواند و دیگری او را سر کل مینامد.
خانم هیمسکرک در دادگاه گفت: "ما اینهمه را به شما واگذار می کنیم. اگر اظهارات یکی از شاهدان را معتبر می‌دانید، به این معنی است که به شهادت شهود دیگر اعتبار کمتر قایل هستید. چه سبب میشود که یکی را نسبت به دیگری معتبرتر می دانید؟ همچنان بر اساس اظهارات شهود نمیتوان تعیین کرد که چگونه این همه به وقوع پیوسته است."

اینکه این دفاعیه برای متهم چه دستآوردی خواهد داشت، به تاریخ چهاردهم اپریل مشخص خواهد شد. دادگاه به دلیل "پیچیدگی دوسیه" به تاریخ متذکره ابلاغ حکم مینماید. این روند که برای قربانیان بسیار دشوار است، اما باعث تسکین خاطر ایشان نیز شده است. یکی از قربانیان میگوید: "حداقل او محاکمه می شود."