جنبش زنان و طالبان بخش ۲۱

زنان و برخورد حکومت سرداران 
سردار محمد هاشم خان 
استبداد و خود کامگی محمد نادر شاه، عدم اجرایی وعده برگشت مجدد امان الله خان، آوازه ای رابطه نزدیک شاه با انگلیس ها ، کشتار و تصفیه مخالفان سیاسی... بعضی گرو پ های مخالف نادر شاه را عقده مند گردانید.

روشنفکران پراکنده بودند و جسارت اقدام به مبارزه علنی علیه نادر شاه را نداشتند. خبر چینیان بیشماری در هر گوشه و کنار کشور ، کشیک میدادند، از اینرو هیچ فرد و یا گرو پی طرح انتقام جویی خود را با دیگران شریک نمی ساختند تا مبادا افشا گردد.
عبدالخالق خان جوان که از منطقه هزاره و از خانواده زحمتکش جامعه بود، حتی رفقایش را که در تفرجگاه استالف با آنها تمرین انداخت با تفنگچه را می کرد، از اقدام خود در روز  ۱۶ عقرب ۱۳۱۲( ۸ نوامبر ۱۹۳۳) آگاه نکرد. اگر هم یکی از آنها آگاهی داشت تا آخرین نفس زیر شکنجه لب نگشود. عبدالخالق ۱۷ ساله که در بین طلبه معارف ایستاده بود، هنگام عبور محمد نادر شاه از مقابل صف طلاب با آتش سه مرمی تفنگچه ای دست داشته خود سینه نادر شاه را شکافت و نقش بر زمینش ساخت.
 سه ساعت بعد از فوت نادر شاه، با بیعت قشله های سپاه کابل و با صدای توپ ها، پادشاه گردشی به سمع مردم بی خبر کابل و دیگر شهروندان کشور اعلان و محمد ظاهر جوان ۱۸ ساله پادشاه افغانستان شد. اقتدار واقعی به محمد هاشم خان صدراعظم و شاه محمود خان وزیر دفاع انتقال یافت و محمد ظاهر شاه حدود ۱۷ سال قدرتی مداخله  در امور سلطنت را نداشت. 
خط مشی حکومت جدید به امضای محمد ظاهر شاه، در روزنامه اصلاح به تاریخ ۴ قوس ۱۳۱۲به نشر رسید که مردم را مکلف به اجرای خط مشی و قانون اساسی دوره سلطنت نادر شاه  می ساخت. محمد هاشم خان مجددا صدراعظم و  اعضای کابینه خود را قرار ذیل : شاه محمود خان وزیر حربیه، محمد گل خان مهمند وزیر داخله، سردار فیض محمد خان زکرّیا وزیر خارجه، الله نواز خان هندی وزیر فواید عامه، سردار احمد علی خان از خانواده شاه وزیر معارف، فضل احمد خان مجددی نماینده روحانیون وزیر عدليه، میرزا محمد خان یفتلی وزیر تجارت، سردار محمد اکبر خان رئیس مستقل طبیه، و رحیم الله خان زرگر رئیس مستقل مخابرات، تعیین کرد.
 بعد از ترور نادر شاه حکومت بیشتر از مردم افغانستان خوف داشت. شاه محمود خان برای قایم ساختن حاکمیت سلطنتی بطور عاجل حکومت نظامی برقرار کرد و دست به گیر و گرفت، و لچک و زو لانه، زندان، و شکنجه رفقای عبدالخالق، استادان و طلبه معارف، مسؤولین وزارت معارف و جوانان روشنفکر که قلب شان بخاطر آزادی، وطن پرستی و مبارزه با اجنبی می تپید آغاز نمود. در جریان تحقیق از شیوه های جدید و آلات مختلف شکنجه چون چوب بید، میخ، ریسمان، چکش، قین و فانه، آلات تیل داغ ، گلوله های آهنین با دسته چوبی، و منقل آتش، و.... استفاده گردید.
فیصله محکمه شرعی( زیر نام شریعت اسلامی)، با شهادت شهود ساختگی، اعترافات اجباری، و مجالس جعلی، با تصدیق و مُهر قاضیان مرافعه، ابتدائیه و تمیز ، شانزده نفر به شمول عبدالخالق را محکوم به اعدام و ۹ نفر روشنفکر مخالف حکومت را از اعدام عفو و محکوم به حبس نمود. مطابق آن فیصله، عبدالخالق را به طرز « مثله» چنانکه چشمش را که با آن تفنگچه را نشانه گرفته بود با تیغ برهنه کشیده و انگشتش را که با آن فیر نموده بود با لب تیغ  قطع کردند و بدن او را با برچه تفنگ سوراخ سوراخ نمودند و باقی محکومین به اعدام را در میدان ده مزنگ، عصر روز ۲۶ قوس ۱۳۱۲( ۱۸ دسامبر ۱۹۳۳) حلق آویز کردند. خبر فیصله محکمه ضّم سند جعلی اقرار عبدالخالق و کشتار دسته جمعی در ۲۹ قوس ۱۳۱۲ در شماره ۱۱۶ روز نامه اصلاح به چاپ رسید.
محمد هاشم خان طی  ۱۷ سال، حکومت مطلقه را با تبلیغ « دیوار ها موش و موش ها گوش دارند»، با خرید خبر چینهای در میان خانواده ها زیر نظر گرفت. با درس از « تفرقه انداز و حکومت کن» به تفرقه اندازی زبانی، نژادی، محلی، و مذهبی بین مردم پرداخت. آزادی خواهان و مساوات طلبان و مبصر ین سیاسی را که در باره ای سیاست داخلی و خارجی حکومت گپ می زدند، با برچسب  « مرتد و خا ین » محکوم به زندان ساخت. پنج روشنفکر حق گردهمایی را نداشتند، مکاتبات منصوب به روشنفکران در پوسته خانه ها باز و مطالعه می گردید. هیچکس آزادانه حق سفر به خارج را نداشت و سفر از یک ولایت به ولایت دیگر  بدون اجازه انجام گرفته نمی توانست. خدمتگزاران خانواده حکمران و دستگاه ضبط احوالات  با پرداخت پول و دادن مقام چشم و گوش حکومت محمد هاشم خان گردیدند. رعب و ترس حکومت مطلق العنانی چنان زبان زد عام و خاص و خبر «سر چوک» شده بود که حتی وزیران  کابینه از رئیس ضبط و احوالات ترس و هراس داشتند. 
دو عموی شاه  خود از ترس و هراس مردم جز از «محبوسین حکمران» گردیده بودند. محمد هاشم خان دیوار های صدرات را با سیم برهنه برق احاطه کرده بود و از ترس، ترک اسب سواری نمود. دروازه های صدرات علاوه بر سپاهیان مسلح، بوسیله قطعات سواره نظام نیز محافظت می گردید. صدراعظم توسط موتر و محافظ از دروازه های مختلف صدرات رفت و آمد می کرد. خانه ای شاه محمود خان نیز توسط عسکر مسلح نگهبانی می گردید.
محمد هاشم خان گرچه بنیه ای مالی دولت و چرخ های اقتصادی کشور را تقویت و فعال نمود. بی طرفی افغانستان را در جنگ دوم جهانی اعلام و روابط سیاسی با کشور های منطقه و جهان را گسترش داد. اما در رابطه به زنان نظر به سیاست محافظه کارانه ای حکومت در همسویی با روحانیون به مقصد دل جویی و نزدیک ساختن ایشان به دستگاه حاکم، مطابق مشی دولت که از زمان نادر شاه به میراث مانده بود، به زنان حق آزادی قایل نه شد. زنان را از حقوق مشروع شان محروم ساخت. قفل دروازه مکاتب دختران باز نگردید. تطبیق حجاب اجباری برای دختران و زنان ادامه پیدا کرد. اسارت زنان در چهار دیوار خانه و سلطه مرد سالاری در افغانستان، صدمه بزرگی به نهضت زنان وارد کرد.
طولانی شدن جنگ جهانی دوم و سرنوشت آینده هند مستعمره انگلیس در سطح بین المللی، قیام مردم جدران پاکتیا و قیام مسلحانه مردم کنر بر ضد سلطنت، نفرت و انزجار مردم طی ده سال از رژیم، و فشار های زنان تحصیل کرده خاندان سلطنتی، بر محمد هاشم خان، او را مجبور ساخت تا در تعداد مکاتب و مدارس ابتدایی و پرو گرام های تدریسی و لوایح معارف تجدید نظر به عمل آورد و از تاسیس مدارس زنانه و کار زنان در برنامه های حکومت خود یاد آوری نماید. در سال ۱۹۳۴ع مکتب قابلگی و شفا خانه مستورات را که در دوره سلطنت حبیب الله کلکانی مسدود شده بود باز گشایی کرد. نظر به پیشنهاد زینب خانم سردار حشمت جان نوا سه امیر شیر علی خان، در سال ۱۹۳۵، مکتب قابلگی در جوار شفا خانه مستورات افتتاح گردید، و اداره آن بدوش زینب جان سپرده شد. در اثر فشار مردم و جبر زمان محمد هاشم خان در سال ۱۹۳۹شفا خانه زنانه قندهار و در سال  ۱۹۴۱ع لیسه زنانه کابل را تاسیس کرد.
حکومت سردار شاه محمود خان و نهضت زنان افغانستان، را در بخش ۲۲ دنبال کنید.  ادامه دارد.
منابع : افغانستان در مسیر تاریخ ( م. غ . م . غبار) ، زنان افغان زیر فشار ...( دکتر سید . ع . کاظم)، تحلیل واقعات سیاسی افغانستان ( ع. ح. مبارز) ، افغانستان در پنج قرن اخیر( م. ص. فرهنگ)، خاطرات سیاسی سید قاسم رشتیا.
محمد طاهر ، 
امریکا ، ۱۵فبروری ۲۰۲۳

     

  


.