نسل کُشی وکوچاندن مسلمانان توسط بودائیان در میانمار

طی هفته های اخیر گزارشهای مبنی بر عقیده کُشی، نسل کُشی، زمینِ سوخته و کوچاندن اجباری مسلمانان روهینگیا در میانمار به وسیلۀ بودائیان آن کشوراز طریق رسانه ها به نشر می رسد که چنین وحشت و

 

بربریت ننگ و شرم قرن 21 را باخود حمل می کند. اینک جهت آگاهی بیشتر شما عزیزان میخواهم پیرامون کشور میانمار و سابقه آن و همچنان رخداد های دلخراشی که به حق مسلمانان آنجا درین تازه گی ها به وقوع پیوسته و هنوز هم در جریان است، به اختصار معلومات ارائه کنم:
میانمار کشوریست در جنوب شرق آسیا که در همسایه گی با چین، لائوس، تایلند، بنگله دیش، و
هندوستان موقعیت دارد.  نفوس آن 55 ملیون می باشد که از جمله 70 در صد آن بودائیان و بقیۀ آن را اقلیت های یهودی، نصرانی... و چهار در صد آنرامسلمانان تشکیل میدهند.
مسلمانان که تعداد شان به 8 ملیون می رسد، در ایالت ( راخین ) در سواحل غربی میانمار ساکن اند که به نام قوم روهینگیا یاد می شوند. آنها با زبان روهینگیایی تکلم میکنند و زبان شان ترکیبی از زبانهای فارسی، عربی، هندی و ترکی میباشد. پیشینۀ تاریخی آنها به اسلام تا حدود 1500 سال پیش از امروزتخمین شده است.
مسلمانان که در طول تاریخ با بودائیان و سایر اقوام به سر برده اند، کدام مشکل جدی نداشتند و در کنار هم بودند. اما شخصی در سال 1774 میلادی به نام (  بوداپایا) به قدرت رسید که اجرای اموردینی را بر مسلمانان آنجا ممنوع اعلان کرد. این وضع مسلمانان را خشمگین ساخت وبه ادامۀ آن عکس العملها و کشمکش ها میان مسلمانان و بودائیان ادامه یافت.  تا جایی که مسلمانان گروپ های چریکی به وجود آوردند و تعدادی هم مجبور شدند به کشور های هند و بنگله دیش مهاجرت کردند.
در سال ۱۹۸۲ قانون حقوق شهروندی در کشور میانمار طوری به تصویب رسید که مبتنی بر آن از میان ۱۴۴ اقلیت موجود در میانمار ۱۳۵ اقلیت حق شهروندی دریافت نمود و ۹ دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند.  بزرگ‌ترین این اقلیت‌ها، قوم روهینگیا هستند.
یک تن از محققان ترک در یافته های پژوهشی خود در مورد سیاست حکومت میانمار ابراز میدارد: بودائیان قصد دارند کشور شان را کلاً از وجود غیر بودایی مذهبان بخصوص مسلمانها  پاک سازند. به همین دلیل حکومت میانمار با بهانه ها وشیوه های مختلف توام با خشونت چون: نسل کُشی، زمینِ سوخته و کوچاندن اجباری به فجیعانه ترین صورت در برابر مسلمانان آن کشور دست زده اند. 
اما در گیری های شدید میان بودائیان و مسلمانان از سال 2012 میلادی به خاطر کشته شدن یک زن به وسیلۀ کدام مسلمان آغاز یافت که به تعقیب آن نظامیان میانمار به همین بهانه تعدادی از مسلمانان بی گناه را به قتل رساندند. پس از آن خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یک زن بودایی مورد تجاوز سه مرد مسلمان قرار گرفته و بعد به قتل رسیده است. این سه مرد دستگیر می‌شوند و یک نفر از آن‌ها در زندان نظامیان می‌میرد و دو نفر دیگر اعدام می‌شوند.
در جای دیگر آمده : ( یک اتوبوس حامل مسلمانان مورد حمله بودائیان قرار می‌گیرد. این بار یک بودایی کشته     می شود. متعاقب آن شبه نظامیان تند رَو بودایی که «ماگ» خوانده می‌شوند، به مناطق مسلمان نشین در منطقۀ راخین حمله می‌برند و بیش از ۲۰ روستا و حدود ۲۰۰۰ واحد مسکونی را به آتش می‌کشند….
تصور میکنم، کشور میانمار با سابقۀ بیشتر از صد سال مستعمره بودن زیر دست انگلیس ها، که انگلیسها با استفاده از سیاست تفرقه افگنی ریشه های خشونت را میان بودائیان و مسلمانان درا ن کشور حتماً آب داده است. اما در تاریخ معاصر بیش از هر عامل دیگر مسلم به نظر می رسد که کمپنی های جنگ افروز بین المللی در تبانی با شبکه های استخباراتی هژمونیست ها ی جهانی فصل نوینی را بر بنیاد نزاع افگنی ها میان مسلمانان و بودایی مذهبان که پیروان هر دو آیین بخش عظیمی از ساکنان جهان را می سازند، به کار گرفته است!! چنانچه نشانه های مشابه همچو خشونت ها را طی سالهای اخیر با سوزاندن مساجد مسلمانان در ایالت اترا پردیش و سایر مناطق هندوستان توسط هندو ها مشاهده کرده می توانیم. لیکن حکومت هندوستان با استفاده از خِرد و پختگی سیاسی در حفظ نظام و آرامش مردم خود توانسته کشوری با آن بزرگی و با بیشتر از صد ها دین، مذهب، زبان، قوم و دیگر تمایزات بشری را در بستر چندین فرهنگی ( ملتی کلچریسم) نگه دارد.
با توجه به این مختصر، به این نتیجه می رسیم که درجریان تاریخ معاصر همگام با رُشد روز افزون عقلانیت انسان، هیچ قدرتی نتوانسته با خشونت از طریق نسل کُشی، عقیده کُشی، ایجاد زمینِ سوخته و یا کوچاندن اجباری، مردم بومی یک کشور را نا بود سازند و یا عقاید آنها را از طریق زور تغیر دهند.
نسل خود ما شاهد آنست که سر دمداران کمونیسم روس و چین (بر بنیاد مانفیست مارکسیزم) به علاوۀ کشور های اقمار شان و اخیراً  با تجربه یی که ازحزب دموکراتیک خلق در کشور ما به وجود آمده، هرگز موفق نشدند با سیاست های عقیده کُشی، نسل کُشی، ایجاد زمینِ سوخته و کوچاندن اجباری ساکنان بومی کشورها از طریق خشونت به اهداف هژمونیستی یا استیلا گرانۀ شان برسند. بیلگۀ آشکارسیاستِ ( فقط همفکران زنده باشند و دیگر اندیشان هلاک) که شعار وروشِ آشکار رژیم خلق و پرچم بود نه تنها خود شان و حزب شان را شکستاند، بلکه بنیاد قدرت حزب کمونست اتحاد شوروی را در سطح بین المللی از هم پاشاند.
همچنان به ملاحظه رسیده که مذهب ستیزی برخی از کشور های اسلامی چون عربستان سعودی و تعدادی از کشور های شیخ نشین عرب در برابر شیعیان و برخلاف سنی ستیزی های رژیم آخوندی ایران علیه سنی مذهبان در داخل ایران و بیرون ازان روز تا روز به رسوایی خود می افزایند.
نشانۀ دیگری نیز در افغانستان وجود دارد که طی یک سدۀ اخیر شاهد آن هستیم که نسل کُشی توسط امیر عبدالرحمن خان علیه هزاره ها و نسل کُشی مردم شمالی و هزاره ها و شیعه ها توسط طالبان و همچنان نسل کُشی، زمینِ سوخته توسط نادر خان (با استفادۀ ابزاری از اقوام جاجی، منگل و تگاب)  در برابر مردم کُهدامن وشمالی، چه عواقب را به وجود آورده است؟!!
بنا بران؛ چانس موفقیت به معنای واقعی آن به خاطر ادامۀ زنده گی آبرومندانه بودائیان میانمار وقتی میسر می شود که خصلت درنده خویی موجود شان را در برابر مسلمانان و سایر اقلیت ها خاتمه بخشند، برخلاف  در فضای صلح و همدیگر پذیری به زیست باهمی توسل جویند. از سوی دیگر پیروزی روهینگیایی ها در میانمار به استقامت و مبارزۀ بی امان شان علیه جنایت حکومت خانم ...... رئیس جمهور میانمار و بالنوبه بیداری وجدان های مردم و حکومت های اسلامی و بیداری وجدان جامعۀ بین المللی و دولت های پشتیبان دموکراسی و حقوق بشر و در راس آن شورای امنیت سازمان ملل متحد و ادارۀ حقوق بشر بسته گی دارد که این چتر شرمناک جنایت علیه بشریت را هرچه زود تر از فضای پُر از درد و رنج عاری سازد و حاکمان جنایت کار میانمار را به میز محاکمه بکشاند.