مشکل ما «دری - سیاسی» یا «دری - اوغانی» است!


(کرونولوژی حوادث)

* زبان ما به گواهی تمام منابع تاریخی پس از اسلام به نام های پارسی، دری و پارسی - دری نامیده شده است. منشای پارسی را پارس و پارتی و منشای دری را دربار، دره، کبک دری و تخاری گفته اند

... اجداد و نیاکان ما برای سده ها در نیم قاره هند و خراسان، خود را «پارسیوان» معرفی کرده اند.. و این زبان در تمام منابع جهانی به نام «پارسی» شناخته می شود...

* اولین ویروس برتری خواهی قومی - زبانی در زمان امیر حبیب الله (۱۹۱۱) توسط محمود طرزی توسط مقاله ای زیر عنوان «زبان افغانی اجداد زبان هاست» در سراج الاخبار کاشته می شود که در آن پارسی مثل سایر زبان های دیگر، خارجی و بیگانه خوانده می شود...

* در زمان امان الله است که اسکان ناقلین به سمت شمال در نظامنامه دولتی رسما اعلان می گردد (مرز های جغرافیایی کشور افغانستان در زمان امیر عبدالرحمن تعین و استقلال آن در زمان امیر امان الله به رسمیت شناخته می شود).

* برای اولین بار افغان - سازی و تاریخ - سازی برای قوم افغان توسط غبار با نوشتن مقالاتی زیر عنوان «افغانستان و نگاهی به تاریخ آن» در مجله کابل (انجمن ادبی کابل) در زمان نادرشاه در سال های ۱۹۳۰ آغاز می شود (تاریخ - سازی ۵ هزار ساله «افغانستان - خراسان - آریانا» در همین دوران اختراع می شود تا با تاریخ ۵ هزار ساله ایران کهن رقابت کند)...

* ظاهرشاه در سال ۱۹۳۶ فرمان می دهد که تمام کارمندان دولت مکلف اند لسان ملی «افغانی» را در سه سال فرا گیرند... در سال ۱۹۳۷ انجمن ادبی کابل به «پشتو تولنه» تبدیل شده، پشتو سازی واژه ها برای لسان افغانی و کاربرد آن در ادبیات همراه با اجباری بودن آموزش زبان افغانی در مکاتب ابتدایی کشور شروع می شود... اما این پروسه پس از چند سال شکست خورده و فرمان لغو می شود؛ ولی پروسه پشتو سازی و ترویج آن به عوض پارسی در آموزشگاه ها و رسانه های آن زمان ادامه می یابد (پته خزانه در این زمان اختراع می شود تا با پیشینه زبان فارسی همسری کند)...

* واژه های پوهنتون و پوهنزی در سالهای ۱۹۴۶ و پوهاند و پوهندوی در سالهای ۱۹۵۶ ایجاد و معمول می شوند...

* در سالهای ۱۹۵۹ کتاب یکی از استادان دانشگاه کابل زیر عنوان «تاریخ ادبیات دری در افغانستان» به جرم کاربرد واژه «دری» از نشر باز مانده و سانسور می شود...

* پروسه پشتو سازی و تعویض زبان پارسی شدت می گیرد، طوریکه می خواهند در قانون اساسی ۱۹۶۴ تنها زبان پشتو رسمی - ملی باشد... نمایندگان غیرپشتون مقاومت می کنند، اما مخالفت با کاربرد واژه «پارسی» که مربوط ایران است و ما هویت «افغانی» خود را می خواهیم، شدت می گیرد و لفظ پارسی به هیچ صورتی پذیرفته نمی شود... سرانجام فیصله می شود که دو زبان پشتو (که مربوط پشتون هاست) و «دری» (که مربوط «دری زبانان» افغانستان و زاده بلخ است) به حیث زبان رسمی شناخته شوند... اما از کاربرد واژه های دانشگاه، دانشکده، شهرداری، دادستانی و امثال آن به نام واژه های «فارسی ایرانی و بیگانه» شدیدا جلوگیری می شود... تبلیغات گسترده ای آغاز می شود که فارسی زبان ایران و دری زبان افغانستان است (هر ملت و دولتی هویت مستقل خود را دارد)!

* به همین ارتباط سفارت امریکا در کابل در یکی از اسناد سری خود به واشنگتن در ماه می ۱۹۶۴ می نویسد (به ارتباط حوادث سال های ۱۹۵۹ و ۱۹۶۴): دیروز «دری» گفتن جرم بود، امروز «پارسی» گفتن.
http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=print&sid=9575
http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=index&op=view&sid=9575

* پروسه افغان - سازی، پشتون - سازی و پشتو - سازی در زمان داود ادامه یافته و در زمان حزب دموکراتیک برای اولین بار گفتار یکجایی پشتو - دری یا دو زبانگی (توسط تره کی - امین)‌ در گفتار رسانه ها شروع می شود...

* در دوره مجاهدین و طالبان همین وضع ادامه می یابد...

* در زمان کرزی و تصویب قانون اساسی همان آش است و همان کاسه ... و اضافه نمودن فقره های جعلی بنام مصطلحات ملی! تشدید پشتو سازی و مجازات در مقابل کاربرد واژه های دانشگاه و دانشجو (در پیش چشمان تمام رهبران و بزرگان فارسی زبان)...

* پروسه پشتو سازی در دوران غنی با مبارزه و مقاومت جدی در مقابل او باز هم شدت می گیرد...

* بازی ادامه دارد!

+  +  +

* سخن بر سر این نیست که دری نام زبان ماست یا صفت آن؛ بلکه سخن بر سر سیاسی سازی نام دری یا دری - سازی توسط فاشیزم قومی است که در پشت آن اهداف خاص سیاسی نهفته است. در درازنای بیش از نیم سده دری - سازی، هزاران واژه در زبان پشتو افزوده شده است (که مبارک شان باد)... ولی آیا کسی گفته می تواند که حتی یک واژه بر این زبان بیچاره «دری - اوغانی» افزوده شده باشد؟

* چون منظور ایشان از «دری - سچه» یا «دری - اوغانی» عدم کاربرد واژه های کهن و جدید فارسی و استفاده از همان «مصطلحات ملی» یا پشتو مثل پوهنتون، درملتون، شاروال و سارنوال و یا بایسکل، هلی کوپتر، کچالو وغیره است (نه دانشگاه، دواخانه، شهردار، داد رسان و یا دوچرخه، چرخبال، سیب زمینی وغیره که ایرانی و بیگانه اند) که به مرور زمان از بین رفته و پشتونیزه می شود!