زندگی زیباست با یک رنگی و با یک دلی – زشت باشد آنکه او را غیر این سان است و بس
گرهمی خواهی که گردی رستگار دو جهان – هوش دار با نیک بینی عین امکان است و بس
نیک اندیشی که باشد تحفه یی مردان نیک – خوش بود مردی که با این تحفه شایان است و بس
با سواد و علم و دانش می شود حاصل مراد – گر ندارد این کمال در قید زندان است و بس
چیست راهی بهر زیستن جز قبول این سخن – تا نگردیم هوشیار حال پریشان است و بس
گر ندارد مربی فکر تغییر طالبش – هیچ استادش مخوانید محض چوپان است و بس
نیست حکمت هرکه را یک یک سزاوارش بود – پس حکیم و بی بدیل و ناب «لقمان» است و بس
کی بود معقول تهی کردن جیب دیگران – گر کند این کار هرکس خصم انسان است و بس
ننگ بر آنان که باشند دستیار اجنبی – گر ندانند این زمان آخر پشیمان است و بس
باورت گر هست «پوپل» میرسد روزی که آن – از رفاه و صلح و امن میهن شگوفان است و بس
سنبله - 1399 هجری شمسی
کوچکین- شکردره