EasyBlog

This is some blog description about this site

نظر مختصری به دورۀ امانی و مقایسۀ آن با دموکراسی موجود!

خبر رفتار خشونت آمیز با هموطنان اهل هنود و سکهـ ما، که شرح آن در نوشتۀ آقای امینی آمده است، و داد و فریاد دولت و حامیان بیرونی آن که یکی از دلائل حضور خویش در افغانستان را استقرار دموکراسی

سیدهاشم سدید

23.11.2016

 

 

نظر مختصری به  دورۀ امانی و مقایسۀ آن با دموکراسی موجود!

 

خبر رفتار خشونت آمیز با هموطنان اهل هنود و سکهـ ما، که شرح آن در نوشتۀ آقای امینی آمده است، و داد و فریاد دولت و حامیان بیرونی آن که یکی از دلائل حضور خویش در افغانستان را استقرار دموکراسی وانمود می کنند، مرا وادار بدان ساخت تا نگاهی مختصری به دوران پادشاهی شاه امان الله خان مرحوم و نظریات نیک و انسانی وی در قبال حقوق و آزادی های مردم، بخصوص در قبال حق و حقوق و آزادی های اقلیت اهل هنود کشور بیندازم و این دو دوره را، با آن که از نظر زمانی کم و بیش نود سال با هم تفاوت دارند و قاعدتاً طی این مدت تحولات در کشور ما باید در جهت مثبت واقع می شد، مانند سائر کشورهای جهان، با تأسف می بینیم که تغییرات در هر دوره ای بعد از دورۀ پیشین در جهت معکوس و بدتر شدن جریان دارد و ما به جای این که به پیش و به سوی بهبودی و حقمداری و آزادی و احترام به یک دیگر، صرف نظر از اختلاف رنگ و نژاد و دین و مذهب و قوم و قبیله و زبان و...، روان باشیم، رو به عقب می رویم و سیر قهقرائی را می پیمائیم.

در نوشته، که در سایت افغانستان آزاد ـ آزاد افغانستان به فلم نویسندۀ مذکور نشر شده است، آمده است:

"اهل هنود طور سیستماتیک مورد تبعیض و حق تلفی قرار می گیرند... عده ای از دزدان و جنگ سالاران به زور خود مال و خانۀ اهل هنود را به تاراج برده از آن خود کرده اند. شکایت اهل هنود به مقامات دولت مستعمراتی به جائی نمی رسد، زیرا تاراجگران خود در مسند قدرت تکیه زده اند و به شکایات این مردم اصلاً گوش نمی کنند. متعصبان دینی گاهگاهی به منازل  اهل هنود حمله کرده و آنها را اذیت می نمایند. بدتر از این که این عملکرد ضد بشری را مباح می دانند. پس چطور ممکن است که این اقلیت بتواند در صلح و آرامش در افغانستان زندگی نماید و حیات بی تکلیفی را سپری کند. این اقلیت حتا یک نماینده در شورا ندارد که مدافع آنها باشد. روی همین ملحوظ است که هندو های افغانستان دسته دسته این کشور را ترک می گویند..."        

اگر تاریخ حرکت خود برای ارزیابی زندگی اهل هنود در افغانستان را از زمان پادشاهی مرحوم امان الله خان مدار اعتبار قرار بدهیم، خواهیم دید که زندگی این هموطنان ما واقعاً با گذشت زمان و در هر دوره ای رو به تیرگی رفته و مشکلات آن ها رو به فزونی گذاشته است؛ به جای این که تقلیل یابد. حتی در زمان طالب چنین برخورد غم انگیزی که در  حال حاضر با اهل هنود صورت می گیرد، آنگونه که آقای امینی شرح می دهد، دیده نشده است. طالبان برای تفکیک هندوان از مسلمانان، آنهم برای این که موظفین "امر به معروف و نهی از منکر" بدانند که آن ها هندو هستند و مکلف به انجام مناسک دین اسلام نیستند، آنگونه که خود برای این کار شان دلیل می آوردند، تنها نصب تکۀ زرد را به روی سینۀ آن ها تجویز کردند، ولی طوری که شنیده شده است، هیچ گاهی طالبان، با همه وحشت و بدوی بودن خویش به پول و مال و دارائی و ناموس آن ها دست نبرده اند ـ برخلاف افراد و گروه هائی که خود را دموکرات یا مجاهد می نامیدند و با گرفتن قدرت سیاسی در کشور نه از مال سکهـ ها و هندوان دریغ کردند و نه از دارائی و ناموس آن ها!

در زمان ظاهر خان این اقلیت نسبتاً در راحتی به سر می برد، اما با آن هم من به خاطر ندارم که یک هندو یا یک سکهـ در دوره های مختلف در کابینه های این نظام اشتراک ورزیده باشد؛ درحالی که در دوران پادشاهی شاه امان الله خان مرحوم حد اقل یک، یا دو وزیر از هموطنان اهل هنود ما در کابینه و در مناصب بالای دولتی وجود داشته است.

آقای امینی نوشته می کند که: "عده ای از دزدان و جنگ سالاران به زور خود مال و خانۀ اهل هنود را به تاراج برده از آن خود کرده اند." چنین کاری نود سال بعد از آن صورت می گیرد ــ آنهم درحالی که فریاد دولت مبتنی بروجود دموکراسی و آزادی و حقوق فردی و برابری و حقوق بشر و تأمین امنیت مردم و... در کشور گوش هفت آسمان را کر کرده است ــ که شاه امان الله خان مرحوم، همان طور که در قانون (نظامنامه) ذکر شده بود، "مسکن و جای هر فرد و تبعه افغانستان از هر گونه تعرض مصئون بود و هیچکس از جانب حکومت و سائر مقامات و افراد بدون احکام نظامات به خانه شخصی جبراً و بلااستیذان داخل شده نمی توانست."

برای این که به برخورد شریفانه و نیک و همسان شاه امان الله خان با همه آحاد ملت بیشتر متوجه شویم، می خواهم تکه ای از نوشتۀ مرحوم غبار، این مؤرخ برجسته و سترگ کشور را، از صفحه 794 کتاب ارزشمند وی، افغانستان در مسیر تاریخ، به عنوان شاهد تقدیم خوانندگان گرامی نمایم:

"دولت ازهمه بیشترمتوجه تحکیم بنیان وحدت ملی افغانستان گردید. و عاقلانه این وحدت ملی را برمحور برادری و حقوق مساوی مردم افغانستان به گردش انداخت... همه افرادی که در مملکت افغانستان می باشند بلا تفریق دینی و مذهبی تبعۀ افغانستان گفته می شوند... کافه تبعۀ افغانستان در امور دینی، مذهبی و نظامات سیاسی دولت پابند بوده و آزادی حقوقی شخصی خود را مالک هستند... حریت شخصیه از هرگونه تعرض و مداخله مصئون است... در مجالس مشوره ولایات قندهار و غزنی و جلال آباد  و انجمن معارف کابل، یک یک نفر نمایندگان انتخابی هندو های افغانستان شامل و در امور ادراه سهیم گردیده قید رنگ زرد از دستار و معجر هندو ها با باقیات پول جزیه (طبق فرمان حمل 1299 مساوی می 1920 شاه امان الله خان) مرفوع گردید، و اولاد هندو در مدارس ملکی و نظامی (لیسه های حبیبیه و حربیه) و افسری اردو قبول شد." یا بخش زیر، از فرمان دوازدهم ماه حمل سال 1299، که مانند ستاره درخشانی بر جبین دولت این مرد مدبر و انسان واقعی و پادشاه خوب می درخشد:

"امر است که هیچکس از هنود را مجبور به مسلمانی نکند. و اگر ثابت شد که در حق او شاهدی ناحق کسی داده بود از شاهد مذکور مبلغ پنجصد روپیه جرم گرفته سه سال زندانی می‌شود.... هر قسم دستار و دریشی که می‌ پوشند بپوشند.... امر است که تماماً مثل حقوق مسلمان‌ها مال ‌ها و حقوق هندوها را محاکم سرکاری غمخواری کنند نه تنها در باب مال دزدی بلکه در جمیع دعوی‌ های حقوق شان به عدالت و مساوات تحقیق کرده شود."

چنین اقداماتی، نود سال قبل از امروز، از جانب یک انسان مهذب و شریف و ملی که نه از نظر تحصیل با غنی و امثالهم همسری می کرد و نه از نظر دانش، شخصیت اول یا دوم جهان بود، در دورانی که کشور ما در تعصب مذهبی و دینی و خشونت فرو رفته بود، از جانبی کسی که از نظر سن خیلی از اشرف غنی کوچک تر بود، کاری بود خارق العاده و غیرقابل تصور و انتظار.

شمولیت یک یک نمایندۀ انتخابی هندوان در مجالس مشورتی ولایات را در آن روزگار، با امروز افغانستان که حتی یک نفر نمایندۀ این اقلیت در مجلس شورای این کشور جا ندارد (تحمل نشد)، مقایسه کنید! از کدام بلندیی فرو غلتیده ایم؛ به چه خواریی!؟ ای وای خدای من!!

حریت شخصی و حق مالکیت همه، خواه هندو و خواه مسلمان و گبر و ترسا و یهود، و برابری، همان گونه که کفته شده بود، واقعاً احترام می شد و مصئون بود و دولت نشان داد که خود در تطبیق و رعایت آن مکلف می باشد!

شاه امان الله درعمل نشان داد که به آن چه می گوید باور دارد و بدان پابند است. انتصاب دیوان نرنجداس به صفت وزیر مالیه دولت امانی نشان از اعتقاد راسخ این راد مرد شریف و انسان واقعاً ملی داشت؛ مردی که با برابر قرار دادن همه درعمل در جهت ایجاد وحدت میان هزاره و تاجیک و پشتون و شیعه و سنی و هندو و سکهـ و یهود و... در صدرهمه حاکمان این کشور، چه پیش از خود و چه بعد از خود، قرار گرفت. صداقت وی به آنچه می گفت، یگانه دلیلی بود که هم اهل هنود در جنوبی، هم برادران شیعۀ ما در مناطق مرکزی و هم مردم شمال و شمال شرق کشور، مظلوم ترین انسان ها در کشور ما، زمانی که آن مرحوم در اثر توطئۀ بیگانگان با کمک و سازش دشمنان خاک و مردم و یاری روحانیت ملوث و دکاندار مجبور به ترک وطن گردید، نه این که به پشتیبانی وی برخاستند، که تا امروز از وی به عنوان بهترین انسان و بهترین زمامدار کشور یاد می کنند. دیوان نندلال بهسین یکی از افراد دیگری مربوط به این اقلیت بود که به حیث یکی از کارمندان ارشد دفتر شاه مشغول به کار بود.

مقایسۀ این دو دوره، دوران پادشاهی شاه امان الله خان با دوران کرزی و احمدزی، همچنان با دوران نادرخان و ظاهر خان و داوود خان و خلق ـ چرچم و مجددی و ربانی و طالب، از جهات عدیده اصلاً قابل قیاس نیست. شاه امان الله نعمتی بود برای خاک و مردم افغانستان که سوکمندانه مردم قدر وی را ندانستند؛ نعمتی که شاید هیچ مادری نتواند مانند آن را در این کشور بزاید؛ حداقل از منظر زمان، و این که دهۀ اول و دوم قرن بیست، زمان زمامداری وی، از هیچ نگاه با دهۀ اول و دوم قرن بیست و یک قابل مقایسه نیست!     

 

 

 

Rate this blog entry:
دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا شد
 

Comments

No comments made yet. Be the first to submit a comment
Already Registered? Login Here
Guest
جمعه, 15 سرطان 1403
If you'd like to register, please fill in the username, password and name fields.