نذر شاعرانه

آمد م دل ، آماج  تیر مژ گانت   کنم
درغنچه ها بخسپم گل به دامانت کنم
دل ودیده فرش سرو قامت  رعنا ییت
ازسرانگشت تا فرقدان بوسه بارانت کنم

نازک اندیشی چون ارژنگ مانی در نهاد
صور خیال وقف لعل بدخشانت کنم
حسن تعلیل وطلب، نثار آن لحظه ها
آنچه آموختم درادب، نذرگریبانت کنم
ایهام شیوه، فزاید عذوبت درجان ودل
ازقهرکامم شیرین،رضاصدقه طغیانت کنم

سالها رمزآموز بودم در مکتب مشاطه ها
نکته های زیبا شناسی هدیهءچشمانت کنم
با صنعت جناس و دفع وسواسِ الخناس
هرچه آرایه است درخوبی، قربانت کنم
سرتا  به پایت  معانی استی  و حقایق
برتو(مشبه به )نیست صبی العیانت کنم

کاش می بودم من شاعررند وکسوت پناه
تا هردوجهان را توشه ای عصیانت  کنم
لیک در فروغِ رویت به آیین پروانه ها
دل و دین را  فدای شمع   تابانت   کنم

م . ش . فروغ

       
درمقطع حرف غین مکسور است
صبی العیان به معنی مردم چشم


 


اخبار روز

13 سرطان 1403

BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان