۹. توجیه قرآنی "تیوکراسی اسلام" – رابطه "حاکمیت الهی" با شمشیر -
پیامبر اسلام که "امت" را به مثابه وابستگانِ آیین اسلام، جانشین روابط خونی و پیوند های قبایلی عرب بادیه نشین ساخته بود، برای پایه گذاری مناسبات نوین افراد با تشکل فرا قومی "شبه دولتی" نیاز
پرخاشگری دینی
- در گستره ای امپراتوری اعراب -
نظر گذرا به تاریخ فراز و فرود امپراتوری عرب
- از ظهور پیامبر اسلام تا جنبش "بهار عربی" –
۱. پیش گفتار: "امپراتوری معاصر" در تضاد با ساختار "دولت-ملت"
۲. اوج و زوال امپراتوری های ساسانی و بیزانس: دو امپراتوری مقتدر زمان
۳. زیرساخت مادی و پیوند های اجتماعی عرب های بادیه نشین
۴. شهر مکه، زادگاه پیامبر اسلام در واحه ای پهناور حجاز
۵. هجرت پیامبر اسلام، ساختار "دولت-شهر مدینه"
- نخستین سنگ بنا های امپراتوری عرب _
۶. "پیامبر اسلام، بانی تیوکراسی و پایه گذار امپراتوری عرب ها
۷. "غارت و باج گیری" به مثابه زیرساخت ها برای گسترش "حاکمیت الهی مدینه"
۸. فتیشیسم "بکارت" و تبعیض جنسیتی
۹. توجیه قرآنی "تیوکراسی اسلام" – رابطه "حاکمیت الهی" با شمشیر
۱۰. بحران جانشینی پیامبر اسلام: جدال زعامت میان «مهاجران و انصار»
۱۱. امپراتوری اموی ها: نظام موروثی „اشرافیت قریش" - دمشق محور –
۱۲. امپراتوری عباسی ها: انتقال قدرت سیاسی در درون ساختار قبیله قریش -بغداد محور-
۱۳. فروپاشی امپراتوری عرب: "فرسودگی تاریخی"، اوج فرقه گرایی و فساد
۱۴. امپراتوری اسلام در رویارویی با تضاد های درونی و تهدیدهای خارجی
۱۵. فروپاشی امپراتوری عثمانی و تاثیر آشکار آن بر جهان اسلام
۱۶. مسخ فرایند فورماسیونِ « دولت – ملت » در جهان عرب
۱۷. گفتمان بنیاد گرایی از جنبش اخوانی تا مدرسه دیوبندی
۱۸. ابعاد فرایند تراژیدی تاریخی جهان عرب
۱۹. بهار عربی: از یک جرقه حریق برمیخیزد
۲۰. تیوکراسی در رویارویی آشکار با دموکراسی
۲۱. رویکرد ها
بخش نهم
۹. توجیه قرآنی "تیوکراسی اسلام" – رابطه "حاکمیت الهی" با شمشیر -
پیامبر اسلام که "امت" را به مثابه وابستگانِ آیین اسلام، جانشین روابط خونی و پیوند های قبایلی عرب بادیه نشین ساخته بود، برای پایه گذاری مناسبات نوین افراد با تشکل فرا قومی "شبه دولتی" نیاز به استحکام "حیثیت و صلابت" مرشد و رهبر دنیوی، متمرکز در شخصیت خودش داشت. هم چنان گسترش قلمرو حکم روایی این مرشد که می بایست جانشین "شیوخ بدوی" گردد، ایجاب میکرد، تا حمله بر بیگانگان، غارت و دستبرد بر دارایی دیگر کیشان و تسلط بر منابع حیات و ممات کافران ناشی از "فر الله" توجیه گردد، تا از یک طرف "دارالسلام" – یا دارالاسلام - در رویاروی با "دارالحرب" گسترش پیدا کرده و از سوی دیگر رزمندگان "راه خدا" – اضافه بر اجر آسمانی – از طریق "مزد زمینی" نیز تطمیع گردند. پیامبر اسلام، در ایامی که مشغول جنگ گرم نبود، در مسجد, خانه ای خدا نشسته به امور دینی "امت" و رویداد های دنیوی بندگان پروردگار عالم رسیدگی میکرد؛ پیامبر عرایض مسلمانان را بررسی کرده، دستور لازم صادر کرده و به روزمرگی "امر و نهی" مشغول بود. از این طریق پیامبر در حضور صحابه بر عرب بادیه نشین تازه مسلمان شده "حکم روایی" میراند. ولی "حکم رانی" پیامبر هرگز مانند شاهان پر طمطراق ساسانی و یا قیصران پرشکوه و جلال بیزانس به مثابه "حکم را نان متکبّر دنیوی" نبود. در دارالسلام، جایی که "حاکمیت الهی" حکم فرما بود، الله حاکم مطلقه و بی قید و شرط بود و محمد خود به مثابه فرستاده و برگزیده خدا روش ساده و بی ریا داشت. قوانین از طریق جبرئیل به مثابه آیات قرآن و بنام الله بر پیامبر نازل و پیاده میگردیدند؛ بنام الله جزیه، یعنی مالیات سرانه از کفار، مالیات، یعنی زکات و خمس از مسلمانان و همچنان غنیمت ار جهاد تنظیم گردیده و امور مالی مطابق با همین نظام استوار بر آیین اسلام در عمل پیاده میگردید. در منازعات پیچیده ای روزمره، پیامبر اسلام به مثابه "قاضی، قانون گذار و دادستان" در یک کانون عمل کرده، پیامبر خود را تنها مجری اوامر الله دانسته و در مقابل پرسش های "امت" جوابگو و مسئولیت پذیر نبود. در یک امر اجتماعی اگر مشکلی بنیادی رخ میداد، که رسول خدا نخست از راه حل آن عاجز بود، محمد روی به الله آورده و پس از نزول آیات در خور اوضاع، با معضل مطابق به امر الهی برخورد میکرد. چنانچه از رویدادهای بزرگ اجتماعی در زندگی پیامبر اسلام روایت گردیده، که پیامبر – پس از روز های دشوار – و با کمک آیات مشخص، به طور الگو با این رویداد ها مطابق با خواست الله برخورد کرده است:
"رویداد "گم شدن گردن بند عایشه"، همسر پیامبر - دوری او از کاروان و شب باش او با مرد غیر محرم در صحرا - و همچنان میتوان به معضل ازدواج پیامبر با همسر پسر خوانده اش اشارت کرد، که "امت اسلامی" را مدت ها بخود مشغول داشته بود.
گستره اسلام به مثابه یک "دین کامل"، ضبط شده در لوح محفوظ، علاوه بر پنج بنای مسلمانی – کلمه، نماز، روزه، حج و زکات - همه ساحات زندگی را در بر گرفته، و برای هر عمل خرد و بزرگ تعاملات رفتاری خودش را در وجود پنج اصل – فرض، سنت، مباح، مکر وه و حرام – قید میکند. در رابطه با پنج بنای مسلمانی و پنج بنای رفتاری که همه گوشه و کنار زندگی دنیای خاکی و اخروی را در بر میگیرند، در کنار راه و رسم تشییع، چهار مذهب تسنن – حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی - عرض اندام کردند؛ هر یکی از این ها – نظر به قرائت دینی خود شان – با آیات و سنت پیامبر و قسماً به قیاس و اجماع پناه برده و کنش روزمره ای هر مسلمان را از گهواره تا قبر رقم میزند.
ولی رابطه کلی امت اسلام با اولیای امر و برخورد با غیر مسلمانان که پس از رحلت پیامبر اسلام، یک پدیده حیاتی بود، با نزول آیات چندی در قرآن بخوبی مشاهده میگردد.
نخست از همه در "آیه اطاعت یا آیه اولوالامر" – سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹ - چنین می خوانیم:
"ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را اطاعت کنید. پس هر گاه در امری اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آنرا به خدا و پیامبر عرضه دارید. این بهتر و نیک فرجام تر است." [۶۶]
با در نظر داشت فرمان اطاعت از امر خدا، پیامبر و اولیای امر، از یک طرف بر فرمانبرداری از خدا، بر "حیثیت مرشدی" پیامبر و اولیای امر صحه گذاشته شده، و از سوی دیگر پیامبر و اولیای امر، که در این زمان هر دو اصل متمرکز در وجود محمد ابن عبدالله خوانده میشد، عاری از "مسئولیت پذیری" و "حساب دهی" نزد امت اسلام خوانده میشوند. با گذاشتن این "خشت محکم" برای بنای تیوکراسی اسلام، آزادی های فردی در قبال دیگر اندیشی و تصمیم گیری در مورد سرنوشت خود، از باشند گان "دارالسلام" گرفته شده و به "امر و نهی الهی"، ان هم طوری که علما و فضلاء تفسیر میکنند، واگذار میگردد.
از سوی دیگر، برای پایه گذاری امپراتوری اسلام منابع محدود واحه یثرب هر گز بسنده نبود. از این نگاه نیاز به گسترش زیرساخت اقتصادی نخست برای برآورده شدن نیازمندی های "دولت شهر مدینه" و پس از آن برای رفع خواست های پر هزینه ای امپراتوری عرب دیده میشد. چنانچه در همان برهه ای تاریخ – نظر به شرایط حاکم در بیابان های بی آب و علف عرب – توسعه زیرساخت مادی پایه گذاری امپراتوری تازه تنها از طریق حمله بر قبایل دیگر در واحه های دور و نزدیک، غارت کاروان های تجاری و به تاراج بردن مال و اموال دیگر کیشان ممکن بود. برای توجیه "غارت" باز هم نیاز دیده میشد به امر الهی، به نوعی که از یک سو مال و ملک دیگر کیشان "روا" خوانده شود و از سوی دیگر مسلمانان بسیج گردیده و شمشیر زنان در این راه مصمم گام بردارند. در این راستا بیشتر از یک صد آیت در مورد خشونت علیه دیگر کیشان، غصب و غارت اموال آنها، به بردگی کشاندن زنان و اطفال و در اخیر در مورد باج گیری از غیر مسلمانان بر پیامبر اسلام نازل گردیده اند؛ از این طریق کارکرد دنیوی و زندگی روزمرگی پیامبر از طریق قران به مثابه کلام الله، از ازل تا ابد تغییر ناپذیر توجیه میگردد. در اینجا به طور نمونه از چند آیت تذکر میرود که بنیاد گرایان در فرایند پیاده کردن آیین اسلام، از طریق خونریزی با آن تمسک میجویند:
اول: در آیه پنج سوره توبه چنین می خوانیم:" وقتی ماه های حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید؛ و آن ها را اسیر سازید، و محاصره کنید، و در هر کمین گاه بر سر راه ان ها بنشنید، هر گاه توبه کردند و نماز را بر پا دارند، و زکات را بپردازند، آن ها را رها سازید، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است." [۶۷]
این آیت را "آیه قتال" از این جهت نیز نامیده اند، چون در آن جنگ با مشرکان و قتل آن ها دستور داده شده است. برخی مفسرین اسلام به این باور اند که این آیت هر آیت دیگر را که در آن "عفو و فدیه – مالی که برای دفع بلا به فقرا داده میشود -" تذکر رفته است، نسخ میکند. با وجود تفاوت های که در تفسیر این آیت در بین اهل فقه اسلام دیده میشود، حقیقت امر این است که پرخاش گران، به ویژه پیروان گروه های تکفیری از قماش سلفی-وهابی صراحت فرض بودن جهاد را در آن خلاصه میکنند. البته "رقص شمشیر" که در کشور های عربی، به ویژه در عربستان وهابی عمومیت دارد، - با وجود کم و بیش ریشه تاریخی – از این طریق "تقدس" پیدا میکند. در واقع برای نبرد با خردگرایی و آزادگی، شمشیر های عقیدتی برهنه گردیده و از کله های دیگر کیشان "مناره های نمایشی" به یادگار گذاشته میشوند. اکنون، در دهه ای دوم سده ای بیستم قباحت این امر منجر گردیده به آن که دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا در نخستین سفرش در عربستان سعودی – در تابستان ۲۰۱۷ - در کنار ملک سلمان، تمامیت گرای وهابی با "رقص شمشیر" پایکوبی میکند.
دوم: در سوره چهارم، آیت ۹۵ چنین تذکر میرود: "خداوند كسانى را که با مال و جان خود جهاد مى كنند به درجه اى بر خانه نشينان مزیت بخشيده و همه را خدا وعده (پاداش) نيكو داده ولی مجاهدان را بر خانه نشينان به پاداش بزرگ برترى بخشيده است". [۶۸]
با نزول این آیت نیز بخوبی روشن میگردد که مسلمانان به "جهاد" تشویق میگردند؛ در عین زمان مسلمانی که با مال و جان خود جهاد کرده، "شهادت" را پذیرفته و در میدان جنگ با کفار حاضر میگردد، نظر به مسلمانی که تنها با "مال" خود گویا جهاد میکند، برتری داده میشود. این امر منجر به آن گردیده است که سلفی های گروه "دولت اسلامی" بر وهابیون ریاض نشین که تنها با "مال و ثروت" گویا جهاد میکنند، فضل میفروشند. در واقع دیده شده است که بنیاد گرایان دینی که دو آتشه در راه تبلیغ "جهاد" گلو پاره میکنند، خود آنها و خویشاوندان آنها از "شهید شدن در راه خدا" طفره میروند.
سوم: در سوره هشتم آیت ۶۰ چنین آمده است: هر چه در توان دارید بسیج کنید و دشمنان را بترسانید و هر چیزی که در راه خدا خرج کنید، پاداشش به خود شما باز گردانیده میشود. [۶۹] البته "پاداشِ" که در این جا سخن از آن برده میشود، در بخش دنیوی دربر گیرنده غنیمت و کسب افتخار اسم "غازی" بوده و در صورت شهید شدن، در آخرت لم زدن در کنار حور بهشتی به شمول همه ویژگی های دیگر بهشت می باشد. نکته دیگر این که، در این رابطه اصل "جهاد سبیل الله" تحت پرسش میرود.
چهارم: در سوره نهم آیت ۲۹ چنین می خوانیم: "با كسانى از اهل کتاب که به خدا و روز بازپسین ایمان نمى آورند و آنچه را خدا و فرستاده اش حرام گردانیده اند، حرام نمى دارند و متدين به دين حق نمى گردند، کارزار كنيد تا با [کمال] خواری به دست خود جزيه دهند". [۷۰] در این آیت نه تنها "جزیه گرفتن از بت پرستان، بلکه از پیروان اهل کتاب، به ویژه پیروان آیین یهودیت و مسیحیت نیز توجیه گردیده، و علاوه بر آن دیگر کیشان خوار و زبون خوانده می شوند؛ عین عبارتی که همه روزه ورد زبان پیروان سلفی-وهابی در مورد دیگر کیشان گردیده است. زمانی که پیروان سلفی-وهابی از برگشت بر اوایل اسلام صحبت میکنند و مدعی انحصار قرائت دینی در مورد "حاکمیت الهی" میگردند، اگر از یک سو به آیات شمشیر تمسک می جویند، در عین زمان سنت ناشی از گفتار و کردار پیامبر اسلام را نیز پیش کش کرده و کنش دولت مداری ایشان را توجیه می نمایند.
از شرایط حاکم تولیدی و پیوند های اجتماعی همان عصر چنین استنباط میگردد که "عقلانیت بدوی" عرب بادیه نشین با توجیه شرعی تیوکراسی گویا همسویی داشته است. زیرساخت معیشت سرزمین عرب بی آب و علف بیشتر به توانایی زراعتی چند واحه ای پراکنده و شتر به مثابه حیوان باربر و به بهره گیری از پوشت، گوشت، ادرار و پشم آن, و در اخیر سود کم مقدار تجاری وابسته بوده است. عقلانیت بدوی فرد عرب که از این شرایط مادی تا مرز "شتر باوری" ناشی میگردد، در توجیه شرعی خراج و غارت، توسعه ای زیرساخت مادی زندگی بخور و نمیرش را سراغ دیده و از این جهت به آسانی به کیش راه روان آیین نو میگراید. همین عقلانیت بدوی تسجیل شده در تیوکراسی، فرد عرب را به سوی کارزار پرخاشگری، خونریزی بی حد و حصر و مصاف دایمی میکشاند؛ او را از اصل تسامح به مثابه شاخص همزیستی مسالمت آمیز با دیگر کیشان، دیگر پوشان و دیگر باوران، بیگانه میسازد.