حاکمیت پس از «کنفرانس بن اول»، ۱۸سنبله را رخصتی عمومی و روزشهید و(۷) روز پیوست به آنرا هفته شهید نامید. مگر اعضای اشتراک کننده «کنفران بن» و اطرافیان آنها، روزهای مشخص دیگر را به شهدایی مربوط به یار و تبار خود اختصاد دادند.
انسان مجبور نیست حقایق را بگوید
ولی مجبوراست چیزی را میگوید
حقیقت داشته باشد.
(علی شریعتی)
به مناسبت روز وهفته شهید
مقدمه:
حاکمیت پس از «کنفرانس بن اول»، ۱۸سنبله را رخصتی عمومی و روزشهید و(۷) روز پیوست به آنرا هفته شهید نامید. مگر اعضای اشتراک کننده «کنفران بن» و اطرافیان آنها، روزهای مشخص دیگر را به شهدایی مربوط به یار و تبار خود اختصاد دادند. هم وقت را ضایع ساختند و هم مصارف زیادی را هدر دادند. گمان میرود این پروسه با اضافه شدن شهدا (فردا و پس فرداها)، درکشور فقیر و ماتمزده ما ادامه و گسترده خواهد یافت. اینجانب از بابت «روز شهید»و«هفته شهید» به روح شهدایی سرزمینم که باتأسف کم نیست، درود و دعا میفرستم.
اشاره:
فرمانده احمدشاه مسعود روز ۱۸سنبله سال ۱۳۸۰خ به کاروان شهدا پیوست و هفده سال از آن تاریخ میگذرد. در این مدت دوستانش، فرمانده مسعود را بدون اگر و مگر وصف دارند و مخالفانش، یکجانبه او را به ملامت گرفتند. و ما نسل جوان فراموش شده، این وصفها و مزمتها را هم مطالعه کردیم وهم شنیدیم. خواستم درارتباط به ۱۸سنبله، روزشهید وهفته شهید طور ریالستیک کارکردها و شخصیت روانشاد فرمانده مسعود را به کندوکاو گیرم. اگر بزرگان خرد کمی و کاستی را در این نوشته مشاهده میکنند امیددارم اغماض نه نموده، کمک و یاری خویش را دریغ نفرمایند.
مسعود از تولد تا پناه گزینی:
احمد شاه مسعود فرزند دگروال دوست محمدخان۱۱سنبله۱۳۳۲خ در وادی دره پنجشیر چشم به هستی گشود. همانجا شمامل مکتب گردید و درسهای صنفهای بعدی را در مرکزهای ولایتهای هرات و کابل تعقب کرد. درلیسه استقلال شهرکابل به سیاست کشیده شد و سرانجام ازهمین لیسه فارغ گردید.
احمدشاه مسعود سال۱۳۵۰خ آزمون کانکور را سپری نمود و متعاقیب آن شامل دانشگاه پولی تخنیک کابل شد. سال بعد به «نهضت اسلامی افغانستان» (با الهام ازحزب اخوان المسلمین و مانند مکاتب فکری دیگر از جمله سوسیالیزم و دموکراسی وارداتی) پیوست.
تابستان سال ۱۳۵۳خ نقشه کودتا «نهضت اسلامی افغانستان» علیه رژیم محمد داودخان حین تدارک افشآُ و از جمله انجنیرحبیب الرحمن (منشی نهضت ومسئول تنظیم افسران اردو) گرفتار، تعدادی فرار و به پاکستان پناه گزین گردیدند. چندی بعد احمد شاه مسعود نیز مخفی گردید و سرانجام راه پاکستان را پیش گرفت. پناه گزینان نهضت اسلامی افغانستان از طرف سیاسیون و استخبارات پاکستان به خصوص ذالفقارعلی بوتو صدراعظم وقت مورد استقبال و شفقت قرار گرفت و نظامیان پاکستان به آموزش نظامی جوانان نهضت اسلامی از جمله حکمتیار و مسعود پرداخت تا علیه رژیم محمد داود آنها را بسیج نماید.
راه اندازی کودتای دوم
نهضت اسلامی افغانستان:
«نهضت اسلامی افغانستان» کودتای دوم را علیه رژیم محمد داود درتبانی و زیرسایه حکومت پاکستان و به کمک عبدالکریم مستغنی لوی درستیز برحال ارتش افغانستان تدوین نمود. ماه سرطان سال۱۳۵۴خ قیام علیه رژیم در چند ولایت از جمله در دره پنجشیر ولایت پروان راه افتید، مگر مستغنی و یارانش در کابل نجنبید. شورش و قیام های نهضت اسلامی در شروع توسط مردمان محل سرکوب گردید. تعدادی از شورشیان اسیر گردید و تعدادی دیگری جانباخت و متباقی به شمول احمد شاه مسعود (رهبرقیام پنجشیر) و گلب الدین حکمتیار (رهبر سراسری قیام نهضت) دوباره به پاکستان پناه برند.
این حرکت (قیام و کودتا) را احمدشاه مسعود اشتباه محض توصیف کرد. درنتیجه «نهضت اسلامی» بین مدافعان کودتا و قیام (به رهبری حکمتیار) و مخالفان قیام و کودتا (به رهبری مسعود) دوپارچه گردید. گرچه با وساطت و سرپرستی قاضی امین وقاد برای مدتی وحدت دوباره تامین گردید و دیری نپاید انشعاب مجدداً صورت گرفت و نهضت به دو دسته (حزب اسلامی و جمعیت اسلامی) برای همیش تقسیم گردید .
رژیم ۷ثور و فرمانده مسعود:
رژیم (تره کی - امین و کارمل) با کودتای نظامی ۷ ثور۱۳۵۷خ به سرنوشت مردم افغانستان حاکم گردید. فرمانده مسعود با گروهی۲۰نفری جوزای ۱۳۵۸خ از پاکستان بار و بن بست و وارد دره پنجشیر گردید. آن وقت پهلوان احمدجان و همقطارانش درهمکاری عدۀی از همرزمان عبدالحفیظ آهنگرپور، در بخشی از دره پنجشیرعلیه رژِم کابل فعال بودند و در منطقه تردد داشتند. فرمانده مسعود بعد از مدتی با سرکوب و نابودکردن پهلوان احمدجان و رفقایش عملاً به دره پنجشیرحاکم و متعاقب آن به نواحی و اطراف پنجشیرمسلط گردید.
لشکر اتحاد جماهیرشوروی
و فرمانده مسعود:
با تهاجم لشکر اتحاد جماهیر شوروی در۶جدی ۱۳۵۸خ به افغانستان و پس از دو جنگ خونین بین قوتهای شوروی - دولت افغانستان و فرمانده مسعود، به پیشنهاد نظامیان شوروی سال۱۳۶۱خ نخست متارکه و بعد از آن مذاکره صورت گرفت. درنتیجه منجر به آتش بس یک ساله گردید و سال دوم نیز تمدید شد.
فرمانده مسعود با استفاده ازمتارکه مذکور به بازسازی و نوسازی قوتهای رزمی خویش پرداخت. از جمله جلسه فرماندهان پنج ولایت جمعیت اسلامی را در اشکمش ولایت تخار دعوت کرد و اساس «شورای نظار» را پایه گزاری نمود. در ضمن به تحرکاتی وسیع جدا از ساحه قلمرو ساحه متارکه علیه قوتهای شوروی و رژِم کابل دست زد.
قابل یادآوری میدانم، فرمانده مسعود از توانایی لازم و بی مانند نفوذ دادن و یا نفوذ کردن در داخل نهادهای ملکی و نظامی دشمن برخوردار بود. به همین لحاظ از تحرکات و حملات دشمن پیش از پیش آگاه بود و به موقع جاه بدل میکرد وعقب مینشست و درفرصت دیگر به یورش غافل کننده تیپ گوریلایی و چریکی عیله دشمن خود دست میزد.
دیده شد زمانی لشکر فراوانی را از ولایتهای پروان، کاپیسا، بغلان، سمنگان، کندز، تخار، بدخشان و بلخ برای تصرف علاقداری شهر بزرگ ولایت بدخشان ماه ثور سال ۱۳۶۸خ سازماندهی نمود و مدتی ۷۶ روز منطقه را در محاصره و جنگ نگهداشت موفق به تصرف مرکزعلاقداری مذکور نگردید. چون آنوقت از نعمت عناصر نفوذی در محل برخوردار نبود. در نتیجه بدون دست آورد محل را ترک گفت.
ادامه دارد.