ـــ رهبر کسی است که به کشورش وملت اش علاقه وعشق داشته باشد ، بر ضد هر نوع عقاید ونظریات نژاد پرستی ، قوم پرستی ، سمت پرستی ومذهب پرستی مبازره کند .
منافع ملی وبین المللی کشور را برمبنای جهان بینی علمی و ادراکات منطقی بشناسد و بر خلاف آن عمل نکند . وی ( رهبر ) به آزادی فردی ،اجتماعی جامعه احترام داشته ودر اجرأ آن بدون هیچ گونه منفعت شخصی وخانواده گی کوشا باشد به فرهنگ ، تاریخ و دست آوردهای معنوی آن دلبستگی داشته ودر گسترش ورشد سنن وادب ورسوم ملی تلاش نماید ، ودارای اوصاف اخلاق انسانی وشجاعت اخلاقی باشد ، از دورغ ، فریب کاری ، جاه طلبی ، خود خواهی ، انحرافات اخلاقی ازفساد وریا کاری پرهیز کاری نماید ازتحقیر ، توهین ، تهدید ، و آزار روحی وجسمی هم وطنانش ابا وارزد . ثروت کشور و دارایی های بیت المال را صرف منفعت شخصی ، خانوادهگی ، حزبی وبیگانه گان ننماید ورفاه ، خوشبختی و شادمانی بزرگی را برای مردمش به ارمغان آرد . برای آزادی ووحدت همه ء ملیت های ساکن کشور تلاش ومبارزه بنمائید . مردم افغانستان ازعدم مودیت یک رهبر مردمی ایکه به همه ملیت های این مرزوبوم تعلق داشته باشد رنج می برد . در طی چهار دهه آخیر نبود یک رهبر ملی درکشور باعث بروز تشنیجات روزافزون درعرصه های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی وامنیتی گردید در مسیر زمان مستبدان ومفت خوران محلی ( قومی ) ، ملی و بین المللی متحدأ قسمت زیادی از دارایی های مادی ومعنوی کشور را غارت ، ویران وسرکوب کردند ومردم بادیانت وشریف افغنستان را تحت نام دین ، مذهب ، نژاد ، قوم ، ملت ، حزب ، تنظیم ، منطقه ومحل از هم جدا و پارچه وپارچه کردند ، هر کشور ، هر مملکت وهر سرزمین ایکه به علل های مختلف به چنین سر نوشتی دچارشود در قدمه ء نخست مردمان آن گناهکارند . تجارب تاریخی کشور های جهان ومنطقه نشان داده است که ، اگر مردم در مقابل رهبران و حاکمان خود فروخته و آنان ایکه منافع ملی کشور شان را تحت الشعاع خواسته های خود قرار می دهند در عمل کرد آن ایستاده گی ویابی تفاوتی نشان بدهند رهبران وگماشته آن با دست باز ویا آرامیش خیال از عوامل خود ویا وابسته گانش موجبات نا بودی ملت خود را فراهم آورده سر نوشتی جز نا بودی و آواره گی و بد بختی ، زجر وقربانی بیهوده برای ملت خود هدیه مینماید . این پدیده های هدیه شده ء منفی به سر مردم تحمیل می گردد و مردم با جان ودل احساس میکنند باید درکنار هم قرار گیرند برای یک هدف واحد مشترک که همانا نجات خود شان ، کشور شان ، حفیظ آزادی ، کرامت انسانی وحیثت شان متحد ویک پارچه گردند . خلاصه این را فراموش نکنیم که اگر روحیه ء ترس ، سکوت وتزلزل در افکار مردم تغیر نکند ،محافظه کاری درعمل به قاطعیت تبدیل نشودخود خواهی وتک روئي به کثرت گرایی وهمدیگر پذیری تبدیل نشود هرگز ما قادر نخواهیم بود ملت را از قهقرا ونا بودی نجات دهیم . بنأ قضاوت عقلانی در مورد رهبران افغانستان مربوط به دیدگاه وبنیش هر شهروندان وطن مان مربوط است .