.... تا آخرین رای دهی پارلمانی در افغانستان!!

وقتی نسیم دموکراسی از انگلستان به وزیدن آغاز کرد، در فرانسه تحقق یافت و سپس دراروپا و سایر کشورها ازجمله در ممالک آسیایی چون ترکیه، ایران ( فارس وقت) و در کشور ما رایحه آن رسید.

در همین احوال اندیشۀ مشروطیت به مثابۀ روزنه یی به سوی دموکراسی در برابر نظام جبار، خودکامه و دست نشانده امیر عبدالرحمن باز شده بود، اما امیر مستبد ( عبدالرحمن) یا همان خاینی که پاره یی از بدن کشور ما را با ( دیورند انگلیسی) معامله کرد و باری در بارۀ حقِ ملت و قانون گفته بود: ( خودم قانون هستم!!!) چنان بیرحمانه می تاخت که زیاده بر قوم هزاره، از پشتونهای قوم خودش نیزکله منارها ساخت. مفاهیم قانون، قانون اساسی، حق اتباع، انتخابات، شورا، پارلمان... همه و همه نزد حکومت و ملت حتی تصور نمی شد. تا آنکه در دوره پسرش امير حبيب الله تعدادی از جوانان ناراضی دست به ایجاد تحريک مشروطيت زدند.
در وقت غازی امان الله ( ۱۳۰۱)خ. مفاهیم قانون، قانون اساسی، انتخابات ... مطرح شد. در نتیجه نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان" (۱۳۰۱) و "نظامنامه تشکیلات اساسیه افغانستان" (۱۳۰۲) و برگزاری انتخابات به وجود آمد.
کوتاه زمانِ تاریک را دورۀ حبیب الله کلکانی گرفت و اما بار دگر کارهایی به نام شورا و انتخابات  در زمان نادر شاه و تا      سی سال نخست سلطنت پسرش ظاهر شاه  از ۱۳۰۹ تا ۱۳۴۳ ادامه یافت. در زمان نادر و ظاهر ندرتاً اگر اشخاص صاحب اراده در شورا های نامنهاد راه پیدا میکرد و اما از سال ۱۳۴۳ تا ده سال ختم دوره سلطنت ظاهر شاه (1352) که به نام دهۀ دموکراسی نیز یاد می شود، مردم با شورا، انتخابات، پارلمان، دموکراسی ... کم و بیش آشنایی پیدا کردند. درین موقع نیز اکثر کسانی که از حمایت سلطنت بر خوردار بودند و صاحبان مکنت یا ثروت بودند، برندۀ انتخابات در پارلمان می شدند.
وقتی محمد داوود با کودتای سال 1352 به همکاری پرچمی ها به قدرت رسید، نظام شاهی را به جمهوری تبدیل کرد. او نیز یک دنده با سیستم تک حزبی انتخابات، شورا، قانون و همه حقوق ملت را زیر سیطرۀ خود آورد.
 و اما در دورۀ اول طالبان مترقی!!! یا رژیم خلق و پرچم:
مهم است بدانیم چرا رژیم خلق و پرچم را به نام رژیم (طالبان دورۀ اول) یاد می کنم؟  یکی از مشابهت های اساسی میان این دو رژیم این بود که دکتورین رژیم خلق و پرچم در قرن 20 براین اصل استوار بود که باید یگانه اندیشه یی را که همان اندیشۀ کمونیزم روسی بود همه مردم کشور بدون چون وچرا بپذیرند و هرگونه اندیشوران چپی، راستی، دموکرات و در مجموع دگر اندیشان را دشمن خود می پنداشتند و هرگز سرِ آشتی را با دگر اندیشان نمی پذیرفتند.  به همین علت بود که هزاران در هزار انسان را کشتند و کشور را به تباهی رساندند. همچنان طالبان با دکتورین اسلام سلفی که داشتند و دارند نه تنها ماتریالیتها و دین باوران غیر اسلامی بلکه هیچ مذهب و اندیشۀ سایر مذاهب و فرقه های اسلامی را نیزنمی پذیرفتند و تا حال نمی پذیرند. این دو دسته طالبها ( طالبهای کمونیست و طالبهای ملا عمری)  سیاه ترین دوران حاکمیت را در افغانستان به وجود آوردند.     ( آیاغیر این است؟)
شورا، انتخابات، پارلمان ... در حاکمیت خلق و پرچم چنان فرمایشی بود که دست نادر را از پشت سر بسته بودند. و اما بهتر است حاکمیت تنظیمی ها را، حاکمیت جنگل نام دهیم که دلیلش را همه به خوبی میدانند.
امریکا از مواد خام پشتونها به زعامت ملا عمردر فابریکه های طالب سازی پاکستان گروه خونخوار طالبان را ساخت، مردم ما حاکمیت سیاه تر از جنگل را تجربه کردند. و بالآخره حامد کرزی از نتیجۀ موافقتنامۀ بُن با کوله بار دموکراسی غربی به افغانستان مستقر شد و اینک تا اشرف غنی ادامه دارد.
مردم افغانستان که از بار خسته گیهای ناشی از تباهی های چندین ساله به ستوه آمده بودند. پس از استقرار حکومت کرزی مفاهیم دموکراسی، آزادی بیان، تدوین و تصویب مجدد قانون اساسی، تسجیل انتخابات از شوراهای ولسوالیها، ولایات تا انتخابات ریاست جمهوری را به مثابۀ اکسیر پنداشتند. 
هرگاه خرابی ها و ناهنجاریهای انتخاباتِ شوراهای ولایتی تا پارلمان و ریاست جمهوری دور اول حاکمیت کرزی را به عنوان تقریباً  نخستین تجارب دموکراسی در افغانستان فرض  کنیم و نابسامانیهای آنرا نادیده انگاریم ولی دیده شد که داکتر عبدالله در انتخابات سال1388 آرای مردم را به کرزی فروخت.  بد تر ازان که اشرف غنی با تقلب آشکار و با شریک ساختن غیر قانونی داکتر عبدالله در بدنۀ دولت به ساخت حکومت وحدت ملی!!! پرداخت. فرایند این دروغ و تقلب مردم افغانستان را به حدی از رفتن به صندوقهای رای مایوس ساخت که حکومت وحدت ملی !!! را به مثابۀ جام زهر نوشیدند و از نوشیدن آن تا کنون به غیر از کشتار، انتحار، فساد، قانون شکنی، بیکاری، تفرقه قومی .... چیزی حاصل نشد. به همین دلیل بود که تا پیش از انتخابات پارلمانی حاضر، باور ها این بود که مردم با انتباهی که از انتخابات پُر از تقلب ریاست جمهوری غنی احمد زی گرفته بودند، هرگز به رای دادن پای صندوقهای انتخابات پارلمانی اشتراک نکنند. 
خوشبختانه مردم فهمیدند، در انتخابات پارلمانی که پیش رو داشتند، تخطی و تقلب را حلقه های خاین تا حدی که تووان دارند انجام میدهند. اما شرکت نکردن در انتخابات جفا برخویشتن شان است که به نفع خاینان تمام می شود. دیده شد که  تودها بار دیگر تصمیم گرفتند به پای صندوق های رای بروند و چه بی شرمانه کمیسیون اانتخابات در حق مردم با مدیریت ناسالم و مهندسی جفا کرد.  و اما دران سوی سکه:
حکومت وعده سپرده بود که کمیسیون مستقل !!! انتخابات به همکاری وزارتخانه های امنیتی!!! میتواند انتخابات پارلمانی را با مدیریت سالم و به دور از هر گونه غل و غش به راه اندازد. ولیک دیده شد که وعده ها سراسر دروغ، مکر و شیطنت بود و بس:
 
-  فهرستِ نام رای دهندگان در اکثر مراکز رای دهی در کابل و سایر ولایات وجود نداشت و مردم در حالت مایوسی دو باره به خانه های شان برگشتند.
- اکثر فهرستهای رای دهندگان با املای غلط و غیر خوانا نوشته شده بود که از استفاده بیرون بود.
- در اکثر مراکز رای دهی دستگاه های بایو متریک وجود نداشت و یا هم دستگاه ها خراب و بیکاره بود. چنانچه در یک یا چند مرکز رای دهی در پکتیا از دستگاه بایو متریک استفاده نشده.
- پیش ازانکه دستگاه های بایو متریک خریداری شود، سر و صدای فراوان از سوی احزاب، نهاد های مدنی و اجتماعی، وکلا ... وجود داشت که باید پروسۀ انتخابات با استفاده از دستگاه بایو متریک و بصورت انلاین صورت بگیرد ولی کمیسیون انتخابات چندین ماه قبل وقت را کافی نمی دانست. اما چه شد که در اخیر توانستند طی تقریباً یک ماه از استفاده دستگاه ها سخن زدند؟
- پروسه رای دهی در اکثر مراکز( کابل و ولایات) تا پنج ساعت و شش ساعت به تاخیر افتاده بود و دروازه های برخ مراکز اصلاً باز نشده بود.
- تعداد زیادی از کارمندان مراکز انتخابات کم سواد و تعداد کثیر آنها مکانیزم استفاده از دستگاه های بایو متریک را یاد نداشتند. 
- کوچی ها با به دست داشتن یک ورق عادی که میتوان هزاران نسخه آنرا فتو کاپی کرد، رای داده اند.
- مداخله افراد مسلح غیر مسئول در اکثر مراکز رای دهی مشهود بود.
- تعدادی از مامورین و کارمندان انتخابات در روز معینه دیر به وظیف حاضر شدند و یا هم غیر حاضر بودند.
- وقتی شمارش ابتدایی آرا در مراکز رای دهی صورت گرفت،  تعداد رای دهندگان و نتایج ابتدایی آن با مردم شریک ساخته نشد. این عمل زمینه ساز تقلبات گسترده را فراهم ساخت.
- در بسیاری از مراکز کاغذ های مخصوص دستگاه های بایو متریک وجود نداشت.
- در اکثرمراکز رای دهندگان 60- 70 ساله را در فهرست رای دهی زیر سن نوشته بودند و یا بر عکس نوجوانان 14 – 15 ساله را پیر نوشته بودند که بیشتر اشخاص واجد حق رای از حق رای دادن محروم شدند.
- در یکی از مراکز رای دهی در ننگرهار افرادی وجود داشتند که به رای دهندگان دستور می دادند تا به  کاندید های خاص رای بدهند.
- با وجود آنکه تخطیهای بزرگ در کابل و ولایات صورت گرفته بود، اما بازهم یک هفته بعد پروسه رای دهی در ولایت کندهار با تخطیها و نواقص فراوان به انجام رسید. 
با نظر داشت آنهمه کم کاریها، نواقص، تخطیها و ده ها عیب دیگری که کمیسیون مستقل!!! انتخابات  پروسۀ انتخابات پارلمانی را بی ماهیت و خدشه دار ساخت، وظیفه حکومت است که مجریان این برنامه را مطابق  قانون مورد بازجویی قرار دهد تا جزای کار شان را ببینند. در غیر آن اگر حکومت درین زمینه خاموشی اختیار میکند، بدون شک که حکومت اعتراف صریح خود را که درین معامله شریک جُرم است به اثبات می رساند. از جانبی اگر این تخطی ها و نواقص مشهود کمیسیون مستقل !!! انتخابات نادیده گرفته شود، انتخابات ریاست جمهوری به مراتب بیشتر ازین مهندسی شده و پر از تقلب خواهد بود.