فعالیتهای استخباراتی درجهان ما، سابقه ی چند هزارساله دارد. نخستین پایه و علامه ی عمل جاسوسی و استخباراتی درجهان را نمامی یا خبرچینی درمیان کتله های بشرتشکیل میدهد که روی انگیزه های مختلف مادی و ذاتی صورت گرفته و یا میگیرد.
مادامکه به مرورزمان، تشکلات، دولتها و قلمروهای تحت حاکمیت فردی وجمعی به روی کره ی خاکی مان عرض اندام نمودند، طبعاً خواستها، ضرورتها
وحرص و آزقدرت طلبی های اقتصادی و سیاسی نیزنزد حاکمان دربخش یا بخشهایی از جزایرقدرت مطرح گردید. مانند زراندوزی، حفظ قدرت حاکمه، حصول ، توسعه ی قلمروتحت حاکمت ازطریق براه اندازی خدعه، فریب، خیانت و بکارگیری فنون اطلاعاتی درکنار فنون نظامی ...
روی همین دلایل عمدتاً سیاسی و اقتصادی وحفظ اتوریته بود که نخست، اشخاص وافراد معین غرض خبرچینی، بررسی احوال جانب دشمن، شناسایی شخصیت های مهم، منابع و امکانات جنگی جانب مقابل، به راه اندازی پروپاگندها، تخریبات فکری، فزیکی و نظامی وهموارسازی راه عبور ونفوذ به درون دژدشمن وامثالهم بکارانداخته شدند، سپس ابزارمورد ضرورت مربوط به عمل جاسوسی واطلاعاتی اختراع و بکار انداخته شد و به این منظور، ازبکار گرفتن زبان تا اشاره و حرکات خاص اعضای بدن و استفاده ازاشیای مختلف مانند چوب، گل، کاغذ، حیوان پرنده، چرنده، کفش، لباس، قلم، عصای دست، موی سر وهرآنچه دراختیارجوانب استخباراتی قرارداشت، دریغ نشد و نمیشود.
به منظورجلوگیری ازاطاله ی کلام، بهترآنست تا ازشرح و بست ابزارگونه گون جاسوسی و انواع فعالیتهای ماهرانه ی آن درقرون گذشته بگذریم و بپردازیم به ایجاد شبکه های مختلف جاسوسی، استفاده ازروشها و ابزارهای جدید و گسترش فعالیتهای این شبکه ها درمنطقه و جهان در پرتوپیشرفتهای حیرت آورتکنالوژی امروز:
این واقعیت راهمه می پذیریم که هردولت درهرکشوری ازجهان کنونی، ساختارهای خاص استخباراتی خودشان را به منظورجلوگیری ازتخریبات دشمن یا دشمنان خارجی، خنثا سازی فعالیتهای مخالفان سیاسی، ابقای قد رت و حاکمیت سیاسی، تأمین امنیت سراسری و سایرفعل وانفعال کشفی و خنثی سازنده دراختیاردارند وغالباً درهمان حد وحدود قلمروحقوقی خویش اکتفا میکنند و اما، کشورها و قدرتهای بزرگ و بخصوص کشورهای استعماری جهان، راه و رسم متفاوت تری دارند. یعنی برنامه ها، خواستها و هدف های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این کشورها بزرگتر، خطرناکتر و پیچیده ترازسایرشبکه های موجود درپهنای جهانست.
به منظورآنکه بدانیم بحران بزرگ، طولانی و خونین افغانستان، علاوه ازسایراسباب و عوامل، ناشی ازفعالیتهای تخریبی کدام شبکه یا شبکه های جاسوسی منطقه و جهان بوده و ازچه قدرت و دخالت عمیق و گسترده درامورکشورعزیزما برخورداراند، اجازه بدهید، نام چند شبکه ی بزرگ، مؤثر وپُرنفوذ را دراینجا یاد کنم:
اول) انگلستان : انتجلنس سرویس امپراتوری انگلستان دراروپا، افریقا، آسیا و بویژه هندوستان و بعد ازآن، انتجلنس سروویس امپراتوری مذکور(که دررأس
آن ، تشکیلات بزرگی تحت نام "وزارت مستعمرات" قرارداشت، به مرورزمان
معروض تحولات خاص و پیچیده گردید و روز تا روز، دارای تجارب کاری ، شناخت و شاخه های مختلفی گردید.
آنچه ما اکنون میدانیم، کشورانگلستان که بمثابه ی قدرت استعماری کهنه کار جهان شناخته میشود، عمدتاً دارای شبکه های جاسوسی آتی میباشد:
الف) ام.آی.۶ یا بخش جهانی شبکه جاسوسی
ب ) ام.آی ۵ یا شبکه ی بخش داخلی
ج ) دی.سی. اچ. کیو (تمپورا) یا بخش فعالیتهای استخباراتی مربوط به جمع آوری معلومات شخصی، شنود صداها و سخنها و سایر ارتباطات افراد مهم دولتها و کشورها.
دوم ) ایالات متحده ی امریکا:
الف) سی.آی.ای یا شبکه ی استخبارات جهانی امریکا
ب) اف.بی.آی یا شبکه ی مربوط به امور جاسوسی داخلی ج) ان.اس. ای یا شبکه ی مربوط به جمع آوری اطلاعات از شهروندان امریکا و جهان.
یادداشت : ایالات متحده ی امریکا پس از حادثه ی یازدهم سپتمبر2001م با هزینه ی ملیارد ها دالرو استخدام هزاران هزارکارمند، به تعداد بیشتر از شانزده شبکه ی مختلف جاسوسی با امکانات فراوان مالی وعلمی و تخنیکی ایجاد نموده است.
سوم) روسیه :
الف) کی.جی. بی (حالا اف. اس. بی) وشعبات مختلفه ی آن
چهارم) اسراییل :
الف) موساد
ب) شاباک یا ضد جاسوسی و شعبات مختلف دیگر
پنجم) فرانسه :
الف) دی. جی. اس. ای برای امورخارجی
ب) دی .اس. تی برای جمع آوری اطلاعا ت داخلی ( پریسمو)
ششم عربستان سعودی:
الف) المخابرات العامه
ب) تشکلات و سازمانهای مختلف و متعدد ظاهراً تحت نام مراکزاسلامی، دانشگاه های اسلامی و مساجد درداخل عربستان، کشورهای اسلامی و سایرنقاط جهان.
هفتم) پا کستان:
آی.اس. آی وشعبات ده گانه ی آن
هشتم) جرمنی:
(بی، ان، دی)
VAJ Aنهم) جمهوری اسلامی ایران:
وی. ای. جی. ای و شعبات مختلف آن
دهم) ترکیه :
ام. جی،کی
یازدهم) هندوستان:
راو یا اسم خصوصی ترآن "سپیشل سرویس بیرو"
AISIدوازدهم) ایتالیا :
سیزدهم) کانادا:
(سیس) Scisالف:
ب ) اف؟
)ASIOچهاردهم) آسترالیا: (
پانزدهم) چین (ام.اس. اس)
هریک ازاین شبکه های قدرتمند، به شعبات متنوع برای مقاصد مختلف منقسم شده اند. درهمینجا، لازم میدانم مثالی ازچنین تقسیمات استخباراتی تنها درچارچوب (آی.اس. آی) پاکستان ارائه نمایم:
۱-شعبه ی اکس یا (جی آی اکس) مربوط اموراداری این شبکه
۲-شعبه ی(جی آی بی) زیرنظرداشتن اجنت های سیاسی درکشمیر، هند وافغانستان
۳-شعبه ی (جی سی آی بی ) نظارت بردپلوماتهای پاکستانی درخارج
۴-شعبه ی (جی آی ان ) فعالیتهای تخریبی و پروپاگندی درمنطقه
۵-شعبه ی (جی آی ام) اقدامات تخریبی درکشورهای همسایه وازجمله افغانستان
۶-شعبه ی (جی اس آی بی) مربوط امورالکترونیک، مخابرات، نامه ها، پیام ها و روابط تنگاتنگ با تروریست های مزدور درهند و افغانستان و درکل، آسیا
همچنان شعبات (ترور)، ( تهیه ی وسایل لوژستیکی) ، (انفجارها)، (تهیه مواد کمیاوی غرض انفجارهای بزرگ و کوچک)وسایرتخریب ها
پس باید چنین نتیجه گرفت که وقتی پاکستان که درواقع، دستنگرقدرت های بزرگ، بخصوص خدمتگارابرقدرت امریکا و انگلیس و خادم عربستان سعودی میباشد، چنین دستگاه عریض و طویل را به اختیارداشته و ازسالها بدینسو، مردم صلحدوست افغانستان را به کاسه ی سرآب میدهد، ممالک مقتدرو پیشرفته ی اروپایی و امریکایی چگونه دستگاه های استخباراتی دراختیارخواهند داشت؟ و چه بلا های بزرگی را بالای ملت های جهان نازل میکنند؟
مخارج سالیانه ی شبکه ی جاسوسی بزرگترین قدرت جهان (ایالات متحده ی امریکا) درسال، بیشتر از ۵۲ ملیارد دالراست. چون درسالهای اخیر، تعداد شبکه های جاسوسی این کشوربه شانزده شبکه بالا رفته است، مطمئناً باید گفت که مخارج مجموع این شبکه ها به مراتب بیشتراز چیزی خواهد بود که قبلا گفته میشد.
درسالهای پسین، نفوذ ومداخلات عمیق، دقیق و علنی این شبکه ها درامورکشورهای شرق میانه و ازجمله، درافغانستان کاملاً مشهود بوده است.
اوایل دهه ی اول قرن گذشته بود که مقام های امریکایی، بصورت رسمی و علنی اعلان کردند که «سی آی ای مبلغ پنجصد ملیون دالررا برای مجاهدین افغان اختصاص داد» وبعد ازآن نیزبا تمام توش و توان (مخفی و علنی)، منتها ازکانال (آی اس آی) پاکستان، به فعالیت، مداخله و اثرگذاری روی تعیین سرنوشت مردم افغانستان ادامه دادکه اسناد و نمونه های بسیاری دراختیارداریم. قبل ازآنکه نمونه های اقدامات و بحران آفرینی های چند شبکه ی جاسوسی درافغانستان را مطرح کنیم، اجازه دهید این نکته را متذکرشویم که دخالت های سیاسی واستعماری شبکه ی جاسوسی انگلستان (انتلجنس سرویس) تقریباً دوصد سال قبل درامورافغانستان آغازشد و متأسفانه تا امروز به شدت ادامه دارد. این فعالیت های استخباراتی درمنطقه و بخصوص درافغانستان وقتی آغازگردید که نخست، رنسانس اروپا و اختراعات علمی و صنعتی موجب کشتی رانی های بزرگ، قاره پیمایی و اشغالگریهای قدرت های استعماری ممالک اروپا یی شد واین رویداد ها، پای اختاپوس استعمارانگلیس را تا به شبه قاره ی هند و ازآنجا به خاک افغانستان کشانید که این جریان نا باب سردراز دارد، منتها با این تذکرضروری که درآن روزگاران، هرچند شیوه ی کاراستخبارات انگلیس درمنطقه و افغانستان خیلی مخفیانه، ماهرانه و گسترده بود که مردم ما ازدرک و کشف آن عاجزبودند، ولی امروز، شیوه های کاراستخباراتی درپرتوانکشاف علم و تکنالوژی چنان تغییرکرده اند که اکثرشیوه ها و ابزارسابقه ی این شبکه ها را کهنه و ناکاره کرده است.
پس درپناه چنین پیشرفتهای تکنالوژی و برخورداری قدرتهای بزرگ ازوسایل و امکانات فوق تصوراست که قادراند درکشورهایی مانند افغانستان هم بحران بیافرینند و هم بالای بحرانهای ایجاد شده تا هرزمانیکه بخواهند، بگونه ی حاکمانه یی مدیریت نمایند. میتوانیم با اطمینان بگوییم که بویژه از سال 2001میلادی تا کنون، هیچ راز و رمز سیاسی و استخباراتی درچارچوب دولت افغانستان و سایرنهادها و تشکلات رسمی و غیر رسمی، حتا درنهانخانه ی "خاد" دیروز و " امنیت ملی " امروزوجود نخواهد داشت که اربابان قدرت و گرداننده گان شبکه های استخباراتی آنها از آن بی اطلاع مانده باشند.
همین قدرت های بزرگ ومنابع جهانخوراند که با بکارگیری دالر و دینار، با استفاده ازآدم و آهن و دراختیارداشتن فضا و زمین و حتا با دردست داشتن همه گونه وسایل هوشمند وغیرقابل دید، هرآنچه درکشورما خواسته باشند، انجام میدهند.
وقتی دولت امریکا، با پرتاب «ستلایت» ها به فضا، با بکارانداختن کمره های بسیارحساس، استفاده از استراق صوت، قراردادن بالون مجهزبا کمره ودستگاه ثبت صدا درفضای شهرها، ازجمله شهرکابل، پیاده کردن هزاران سربازمسلح، تعیین رهبران سیاسی کشور، تمویل نیروهای عسکری و برخورداری ازچندین پایگاه مخصوص نظامی و سایرامکانات، ازحرکات وسکنات خزنده و جنبده ی سرزمین ما مطلع است، پس ما چه چیزی برای پنهان نگهداشتن خواهیم داشت؟ دارای چه صلاحیتی درتعیین سرنوشت آینده ی خویش خواهیم بود؟ وقتی بریتانیا قادرمیشود هم سربازبخاک افغانستان پیاده کند و هم زندانهای خصوصی داشته باشد و هم حمایت کننده ی جنگ و جنایت بوده تروریست و مواد مخدربپرورد، آیا نمیتواند یا نتوانسته است درتار وپود حیات فردی و ملی ما چون موریانه رخنه نماید؟
وقتی شبکه ی جاسوسی پاکستان (آی اس آی)، این لانه ی شیطنت و جنایت و این دست پرورده ی همان قدرتهای جهانخوارموفق شود جواسیسش را عملاً دررأس دولت افغانستان و تمام نهاد های آن جابجا نموده بالای رهبران کشورما بنازد و بتازد وفخربفروشد و هیچ مانعی دربرابر صدورتروریسم وحشی خویش نشناسد وجمهوری اسلامی ایران با سپردن ملیونها دالربه رییس جمهور مملکت، نصب وزیرو وکیل و واعظ و روحانی و مدرسه و حزب و تنظیم و حتا مسلح سازی تروریست ها و تخریب بند و انهارما، دست دراز داشته باشد، چگونه انتظارداشته باشیم که بحران پایان یابد و امنیت جان و مال اهالی افغانستان تأمین گردد؟
وقتی (کی جی بی) با پرداخت حقوق ماهیانه برای رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، ترسیم خط حرکی برای آنها، تعیین نام های مستعاربرای این کادرها و رهبران و بالاخره نفوذ قابل ملاحظه ی بخش نظامی آن بنام (جی آر یو) درتشکیلات اردوی کشور دست دراز داشته باشد، هست وبود ما چسان مصوون مانده میتواند؟ چنانکه مصوون نماند.
درکتابی تحت عنوان « افغانستان و مداخلات خارجی» میخوانیم: «درنهم جنوری ۱۹۸۰درواشنگتن، دراتاق (اس- ۴۰۷) درقسمت سنای ساختمان کنگره که بیش ازاندازه دستگاه های الکترونیکی حفاظتی درداخل و نیروهای مسلح درخارج آن جهت جلوگیری ازدرز احتمالی اطلاعات وجود دارد، طی تعطیلات کریسمس کنگره، گروهی ازسناتورها حاضرشدند. سناتورها عبارت بودند از بیرج بایه از ایالت ایندیانا رییس کمیته ی منتخب اطلاعات، باری گلدواتر از آریزونا معاون ریاست سنا، جوزف آربیدن ومدیران ادارات مانند ویلیام جی میلر وارل دی، ایزنهاورنماینده ګان سیا. دراین جلسه، معاون رییس سیا فرانک سی کارلوسی معاونت عملیات جان مک ماهون، بعضی مردان شماره یک عملیات مخفی بودند. فقط یک موضوع در دستورکار این جلسه وجود داشت که عبارت بود ازمطرح ساختن برنامه هایی برای انجام عملیات شبه نظامی مخفی سیا درافغانستان...»
بازهم درهمین کتاب میخوانیم: « درحقیقت اولین کار دردسته های تروریستی توسط امریکا درپایگاه پاکستانی اش با دلالی آی اس آی درمنطقه شکل میگیرد که ازنمونه های عینی آن میتوان گروه سپاه صحابه، انصارالمجاهدین، گروه طالبان، تیم های تحت رهبری اسامه بن لادن ... را نام برد» همچنان درصفحه ی ۸۴ «جنگ اشباح» میخوانیم: «کیسی (رییس سیا درآنوقت) توانسته بود وفاداری استخبارات سعودی را نسبت به خود جلب کند و آن اداره به اجازه ی ملک فهد حاضرگردیده بود در عملیات تحریک آمیز علیه شوروی در آسیای میانه شریک شود. بیشتراز هرامریکایی دیگر، کیسی درایجاد اتحاد میان سی آی ای، استخبارات سعودی [المخابرات العامه] و اردوی پاکستان [آی اس آی] نقش بازی کرد.»
پس این واقعیت، همان بافت، پیوند و همکاریهای متقابله ی شبکه های مختلف جاسوسی جهان و منطقه علیه افغانستان را میرساند که تا امروزبا تمام شدت و حدت خود علیه هستی ملی وبقای سرزمین مان ادامه دارد.
دربالا گفتیم که شبکه های جهنمی استخبارات جهان، ازهمه گونه امکانات علمی و مالی و نظامی وشیطانی شان دربسترآب و هوا و زمین این جهان غرض رسیدن به هدف های کوچک و بزرگ خویش استفاده مینمایند. البته موازی بدان، هرکدام این شبکه ها، مطابق به روحیات، سنتها، گرایشات، کمبودها و ذهنیت های باشنده گان هرکشوراستفاده بعمل می آورند. مثلاً درافغانستان، شوروی دیروزازجوش وخروش ترقیخواهی نسل جوان سؤاستفاده نمود، پاکستان ورق اسلام پناهی وقوم پرستی را بکار گرفت، ایران ازاحساسات زبانی، مذهبی و نژادی مردم ما استفاده نمود، عربستان سعودی ازشعار«عربستان مهد اسلام»، وبهانه ی «خادمین حرمین شریفین» بهره جُست، امریکا و انگلستان درپرتوپروپاگندهای مربوط به تروریسم وچاق نمودن خطرالقاعده و طالبان واخیراً داعش و دامن زدن به فساد مالی و اداری، بحران درافغانستان را عمیق و لاینحل ساخت.
یکی ازابزارهای موثر استفاده از روابط قومی و زبانی را بازهم استخبارات نظامی پاکستان دربناگوش افغانستان بکارگرفت. چنانکه "پیترتامسن" سابق سفیرامیریکا نزد مجاهدین افغان، درکتاب خویش تحت عنوان " جنگ اشباح" چنین مینگارد: " همین پشتونها برای پاکستان، غرض نفوذ درمیان افغانها و غرض جاسوسی، بسیارمساعد بودند. پاکستان پس ازتجاوز شوروی درسال 1979م تا عمق مسایل سیاسی افغانستان نفوذ نمود... پشتونهایی که در بخش افغانستان در آی.اس.آی کارمیکردند برای پشتونهای قبایل هردو سوی خط دیورند سازگاربودند. مثلا تعدادی ازآنها ازقبایل درانی، اچکزی، کاکر، شینوار، وزیری، مومند و صافی آمده بودند که همه به زبان پشتوحرف میزدند و ریش های انبوه میگذاشتند و لباس های نوع قبایلی به تن میکردند و به آسانی درمیان مجاهدین راه باز نمودند. پس ازسال 1994 که گروه طالبان به افغانستان هجوم بردند، پشتون های پاکستان بخش های عمده ی جنگ و رهبری آنرا به عهده داشتند..." جنرال زاهد حامد یکی از افسران بلند پایه ی استخبارات نظامی پاکستان، غرض ازچنین اقدامات استخباراتی درافغانستان را چنین افشا میکند: " پاکستان همانگونه که ارتش سرخ را درافغانستان شکست داد، توان شکست امریکا را نیز دارد. افغانستان درکنار داشتن معادن لیتیوم، ذخایرزیرزمینی زیادی که به ویژه زمرد درپنجشیر، گازجوزجان و لاجورد در بدخشان به ارزش چندین ترلیون دالر دارد. افغانستان به لحاظ تاریخی، یک بخشی ازپاکستان بوده... پاکستان باید سرنوشت افغانستان را در آینده در اختیارداشته باشد..." چرا تمرکز فعالیتهای اینهمه شبکه های استخباراتی جهان روی افغانستان است ؟! این، دومین مرتبه در درازنای تاریخ است که کشورما دریک زمان، درمحراق توجه و دخالت های سیاسی- نظامی و فعالیتهای استخباراتی جهان قرار میگیرد: نخستین مرتبه، همان دهه ی نود قرن گذشته یا دوران جهاد بود که با هجوم نظامی شوروی دیروزبالای افغانستان و درشرایط تقابل جنگ سرد، تعداد زیادی ازممالک دنیا به سردمداری ایالات متحده ی امریکا، آتش جنگ و کشتار را به سود خویش درخاک افغانستان به راه انداختند و مرتبه ی دوم هم از سال 2001م آغازگردید و تا همین اکنون ادامه دارد.
باساس نظریه ی تحلیگران سیاسی، همین اکنون یک جنگ سرد دیگردرجهان آغاز شده که بازهم کانون اصلی این جنگ، جغرافیای خون گرفته ی افغانستان است. یا بعباره ی دیگر، تضاد ها، گره ها و منافع اکثرکشورهای منطقه و جهان درعمق بحران خونین افغانستان نهفته است که این موضوع، شرح و بست جداگانه می طلبد.
بادریغ باید گفت که افغانستان درسالهای پسین، نه تنها به کانون سلاح، تروریسم و مواد مخدر، بلکه به مرکز فعالیتهای استخباراتی بیش ازپنجاه کشورجهان نیزمبدل شده است.
شبکه ی "اطلاع رسانی افغانستان" درشماره ی ماه اسد سال 1393خورشیدی خویش از قول منابع سیا نوشت: " مقامات سازمان سیا پس ازشناخت دولتمردان افغانستان، دریافتند که نیاز نیست برای جمع آوری اطلاعات از هوا پیما های بدون سرنشین وتجهیزات پیشرفته ی جاسوسی استفاده کنند، درافغانستان با پرداخت کمی رشوت و اعطای مقداری تسهیلات، میتوان هرمقامی را مطیع امرخود کرد، آنهم نیرو های وفاداری که حق نان و نمک را بخوبی میدانند"
آری! درحال حاضر، سازمان سیا درافغانستان، جاسوسان وطنی فراوانی دارد که مطیع تر از نیروهای فعال سیا برای این سازمان فعالیت میکنند. "
نورالحق علومی هم که مدتی بحیث وزیرامورداخله کارمیکرد، اظهارداشت : " من به صراحت میتوانم بگویم که فعلا افراد غیرافغان دراداره ی پولیس، اردو و امنیت ملی حتا درپارلمان و ارگانهای مهم دولتی حضوردارند."
همچنان خبرگزاری بی بی سی درماه اکتوبر2013 به نقل از روزنامه ی دیلی تلگراف لندن نوشت : " سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (ام.آی -6) خواستار افزایش جاسوسان خود درافغانستان شده است... ام.آی- 6 خواستار استخدام کارمندان بیشتر از دیگر بخش های اطلاعاتی بریتانیا شده که متخصص امور افغانستان هستند. "
فرهاد عظیمی یکی از اعضای هیات اداری پارلمان افغانستان نیز درماه حوت سال1390خورشیدی رسما اظهارداشت : " افرادیکه برای کشورهای دیگرجاسوسی میکنند، حتی تا دفتررییس جمهورنفوذ کرده اند... شمار بیشتر افراد بلند پایه دردولت افغانستان برای کشورهای دیگرکارمیکنند... استخبارات کشورهای همسایه در نهاد افغانستان نفود کرده و مُهره هایی را در پست های مهم دولتی گماشته اند."
چه باید کرد؟
این موضوع آنقدرگسترده، عمیق، پیچیده و تاسف باراست که نخواستم همه حقایق تلخ و همه گوشه های آنرا دراینجا بیان نمایم؛ زیرا وقت بسیارنیازدارد و اما اجازه دهید با این وضع و حال رقت باریکه افغانستان دارد و از سوی شبکه های استخباراتی منطقه و جهان چون تار عنکبوت احاطه شده است، برای رهایی احتمالی ازاین مصیبت بزرگ، چند نکته را دراینجا یاد دهانی نمایم :
اول) کار، تلاش و مبارره ی سر سختانه غرض بوجود آوردن یک مکانیسم دولتی آگاه، کارکن، آزادی دوست و خدمتگار ملک و ملت افغانستان.
دوم) شناسایی، دستگیری و محاکمه ی خاینین و جنایتکاران رنگارنگ در یک دادگاه علنی، واقعی و منصفانه.
سوم) خلع سلاح راستی و واقعی کلیه افراد و گروه های مسلح غیردولتی درسراسرکشور با تمام جدیت .
چهارم) تصفیه و برطرفی عناصرمشکوک، جاسوس و وطنفروش ازتمام نهاد ها و تشکلات ملی و دولتی، بدون استثنا.
پنجم) اصلاح و تقویت سیستم اقتصادی کشوراز طریق بلند بردن سطح آگاهی دهاقین، بلند بردن سطح تولید، جلو گیری از اختلاسها دربنادرافغانستان و جلو گیری واقعی ازتولید و قاچاق مواد مخدر.
ششم) تصفیه ی مساجد، مدارس و موسسات مختلف دینی وآموزشی از واعضان، مدرسان و مبلغان صادرشده، سیه اندیش، ضد ترقی وضد روشنگری به شمول جواسیس بیگانه در این مکانها.
هفتم) تبلغ و بلند بردن سطح آگاهی و آموزش معلمین، شاگردان و منسوبین معارف از طریق اصلاح سیستم تدریس و تهیه ی مواد علمی، وطندوستانه، تنویری و بسیج کننده.
هشتم) راه اندازی تبلیغات وسیع سراسری علیه جاسوسان، تروریستان، خاینان و خاین پروران به وسیله ی رسا نه های جمعی، تشکیل گروپ های تبلیغی سیار، صادق و آگاه درپناه حمایت های ملی و دولتی.
نهم) جلب همکاری و همنوایی قاطبه ی مردم در راه مبارزه علیه فساد،شناسایی، دستگیری و محاکمه ی جدی و علنی مفسدین درسطح بالا و پایین.
دهم) تقویت نظام اردو، باسواد سازی عساکرو بسیج مردمی علیه گروه های تروریستی ، انفجاری و انتحاری بدون ملاحظه ی قومی وزبانی و محلی و ...
یازدهم) تدریس جوانان، شاگردان معارف و مردم عامه برای آگاهی های کشفی و ضد اطلاعاتی درهمکاری تنگاتنگ نهاد های امنیتی کشور.
دوازدهم) تحت نظرگرفتن جدی سفارتخانه های خارجی، مراکز انجیویی و سایراماکن و موسسات مشکوک خارجی و داخلی.
سیزدهم)گزینش رهبران با جرات، با درایت، مردم دوست، آگاه و با وجدان که بتوانند ازمنافع، وقار، حیثیت و آزادی و سعادت مردم افغانستان در برابرخارجی ها، با بکاربرد منطق قوی و دلایل قاطع و نیز با بکاربرد دپلوماسی فعال و خردمندانه دفاع نموده هرنوع توطئه و خرابکاری آنها را در موقعش خنثی نمایند.
چهاردهم) اخراج آنعده از افراد، گروه ها و موسسات خرابکاراستخباراتی که تحت نام دروین مشوره و کمک درخاک افغانستان جابجا شده اند.
و پانزدهم) شناسایی و خنثی سازی احزاب، سازمانها، رسانه ها و سایرتشکلاتی که از سوی بیگانه ها تمویل میشوند و برای بیگانه ها جاسوسی میکنند.
هرگاه زمینه ی اجرای چنین برنامه ی کاری درکشور میسرگردد، با یقین میتوان گفت که پیکرعلیل افغانستان، تا اندازه ی زیادی از ویروس خطرو خیانت ناشی ازفعالیتهای جاسوسی پاک خواهد شد. به همین امید ! (پایان)