زدست غیر چه نالم که همچو حبُاب
همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
درون سینه دلم همچو ابر میگیرید
دلم گرفته تر از روز های بارانیست
چو ن آسمان در پس توده های درهم ابر
درون من سیه از رنجهای پنهانیست
جناب آقای ستیز .
اطلاع موثقی از هوتل اکتیا براسکایای دیروز و پریزدنت امروز واین که هوتل مذکور جایگاه بیروی سیاسی به قول شما حزب کمونیست بوده هم شکی در آن نیست که پایگاه سوسیال امپریالیزم شوروی آ ن زمان بود.
از مهمانانی یاد کردید که بهتر بگویم از جانییان دیکتاتور یاد آور شدید همچو ، کاسترو، هونیکر، گوستاف اوسکار ،حفیظ الله امین،چایسیسکو و ده ها صد ها سفاک و دشخیم دیگر.
ای کاش از نا نجیبان همچو نجیب ، ببرک کارمل و ترکی هم به لیست اضافه میشد از دروازه های هوتل یاد کردید که شاهد رفت و آمد های بریژینف ،اندرو پوف ،گرومیکو، گورباچف و پوتین بود.
فرمودید در همین هوتل تصمیم گرفته شد و قشون سرخ شوروی سرازیر شدند. ازخاینینی یاد آورشدید که زمام مقاومت مردمی مردم مارادر دست داشتند و در هوتل های کمپ دیوید وواشنگتن رفت و آمد داشتند. و شما نوشته اید که اینها مثل واشنگتن عاشقِ ریش و قباه شما نیستند. اماکه ای کاش اعضای حزب خلق هم به موقع متوجه میشدند که روس ها عاشق خط و خالشان نیستند تا زمانیکه بتوانند میدوشند ورنه یکی را توسط دیگری با بالشت خفه میکنند. دیگری را به رگبار گلوله می بندند وسومی رابه گروگان میگیرند و چهارمی را به زباله دان تاریخ میسپارند.
شمانوشته اید که دو ملیون را کشتند آیامیتوانید به صراحت بگویید چه کسانی کشتند مگر نمیدانید که اعمال جابرانه و عاملانه وجاهلانه حزب به اسطلاح دیموکراتیک خلق با همدستان روسی شان ملیونها را چه در زندان های مخوف و چه در قصبات و شهرستان ودهات و جاده هاتوسط بمب های سهمگین و یا مین های کاشته شده که تا امروز قربانی میدهند.به هلاکت رساندند.
جناب آقای ستیز.
اگر بیطرفانه قضاوت نکنید ،حدس میزنم شما هم ازهواخواهان شان بودید. اگرستیزبعضی ها نمیبود وطن به این روز سیاه دوچار نمیشد.
چطور زود فراموش کرده اید،که در طول این چهل سال از فتنهٔ هفت ثور تا به امروز قدرت ظالمانه و جابرانه چه درین سوی و چه درآن سوی بدست فرصت طلبان خاین خلقی به قول شما وطنیست. مگر بلندترین فرمانده های طالب از قماش حزب خلق نیستند که امروز چهره کثیف باند های خاین و همدستان شان که جاسوسان دو طرفه اند به مردم روشن شده. مگر وزارت داخله و دفاع در سیطره اعضای خلق نیستند؟ اگر چشم بصیرت دارید ،ببینید که اتمر ، علومی ، استانکزی و وو صٔد ها قاتل و جانی وطن فروش ازهمین قماش اند.
جناب آقای ستیز.
لطفا بنویسید عده ی فرصت طلبَ احزاب خاین و هواخواهان پیشین زمانی از جباران تاریخ حمایت میکردید و بعد در رکاب کرزی پیشخدمتی کردند.
جناب آقای ستیز.
آیازمان آن نرسیده که کمی هم سردر گریبان کرده و نیک بنگرید که کی ها مسبب اینهمه معضلات وفجایع شدند؟ کی هاحمام خون جاری کردند؟ چه کسانی ملیشه سازی کردند وملیونها قبضه راکت و کلیشنیکوف به ملیشه ها دادند. چه کسانی عصمت مسلم و سعیدی و عبدالخالق و دوستم را ساختند و تا دندان مسلح و به جان ملت انداختند؟چه کسانی نو جوان پانزده ساله را تجهیزو تحریک کردند و اسلحه دادند و بالاخره توسط کودک جان پدر را گرفتند؟ شما نوشتید دو ملیون را کشتند خیلی زود فراموش کردید که حزب منفور وطن با ناپالم و بمبهای خوشه یی و گاز های سمی و وخردل و امسال آن باعث نابودی وطن شدند. وطنی که فخر آسیابود به خاکدانی بدل ساختند. آیا وقت آن نرسیده که بنوسید و صادقانه اعتراف کنید که عاطفه را کشتند، ترحم و شفقت و محبت راکشتند ،و با تیغ کینه شان سر عشق را بریدند و بذر نفاق را جایگزین کردند ؟ هزاره را با پشتون ،پشتون را با تاجٔیک، تاجیک را بااوزبیک کی هادشمن ساختند؟آیاعاملش ملیشه سازی نبود؟ منطق باند های جنایتکارخلقی که هم در صفوف طالب و هم در بین دستگاه های امنیتی نفوذ دارند بهتر ازین نمیشود . چهل سال خیانت ، چهل سال جنایت، و سر انجام چهل سال چپاول وطن فروشی.
جناب آقای ستیز.
باز هم میگویم که خیلی زود فراموش کرده اید پیامدهای فاجعه هفت ثور که جز خون و آتش و دود ومرگ به مردم ما چیزی دیگری به ارمغان نیاورد، فراموش کرده اید که چه جفا ها ی که نشد، دلها در ژرففنا ی بیقراری با درد ورنج آمیخت و جان ملیونها هموطن با غم و اندوه پیوند گرفت سر چشمه نور بلی نور و خورشید و سرور و تندیس و غرور خانواده ها را گرفت .
هزاران انسان بیگناه و دگر اندیش رادر کشتار گاه های پل چرخی و دهمزنگ و پهن دشتهای هرات و قندهار و هلمند و صد ها شهر و روستا سر به نیست وزنده به گور کردند.
جناب آقای ستیز.
این را میدانید و بدانید که عزیزان با درک و با درد ما هیچگاه نه میبخشند و نه فراموش میکنند و میدانند و خوب میدانند که تحفه دردمنشان کور دل که منش شان بربادی و خیانت بود چیزی دیگری ازین نا خلافان نمیتوان توقع داشت .
جناب آقای ستیز،
آیااین را میدانید که قصاوت و بیرحمی در حدیست و در حدی بود که هنوز ، که هنوز است صدای نعرهٔ مادران وفرزندان و بازمانده گان سقف آسمان را میشکند. و اما با دریغ که از فتنه این قاتلان و جاسوسان دو جانبه ذرهٔ هم کاسته نشده، چون شوق قصاوت در نهاد شان بوده و خواهد بود .
جناب ستیز .
من خود شاهد و سوگوار مرگ و روح و تن هزاران عزیزی بودم که زیر پای استالینی باند های بی رحم و سنگدل از بین رفتند که خود داستانیست پر آب چشم. بلی امیدوارم بنویسید که هشت ثور ی ها از بطن هفت ثوری هابلند شدند. امیدوارم بنویسید که باعث وبانی و آغازگر این همه فجایع کیها بودند و چه ها کردند.
امیدوارم بنویسید چه کسانی کوله بار غربت و آوارگی را روی شانه های مردم ما انداختند و پیراهن عزا به تن وطن کردند.
بلی جناب ستیز .
به یک سخن هر چه مردم ما با اشک جبین سریشته بودند با داس کین دراو کردند .
امیدوارم بنویسید برای یکبار هم که شده بنویسید از هفت ثور بنویسید وباز هم بنویسید ،بنویسید که آیا این همه خیانت و جنایت مهُر ننگی نیست بر پیشانی شکنجه گران قرن بیست .
سوز دل در سینه آهندلان راهی نبرُد
دامن چرمین کاوه پُتک حدا دی کجاست
ابراهیم حجازی برنابادی
15.01.2019
همزمان با خروج ارتش خونخوار سوسیال امپریالیزم شوروی