امریکایی واروپایی مشاهده نمودند. یا بعبارۀ دیگر، ثبات و استقراردایمی دربیانات آنها دیده نمیشد. مثلاً، اگرروزی وزیردفاع امریکا پیرامونِ سیاستِ مردم افغانستان ظرف سیزده سال
پیکار پامیر
وقایع افغانستان از 2001 تا 2014 میلادی
( بخش 70 )
نوسانات درسخنان مقام های امریکایی
مردم افغانستان ظرف سیزده سال حضورِمستقیمِ امریکا و متحدانِ جهانی آن درکشورشان، تفاوتها و نوساناتِ زیادی درسخنان و ادا واطوارِ مقام های امریکایی واروپایی مشاهده نمودند. یا بعبارۀ دیگر، ثبات و استقراردایمی دربیانات آنها دیده نمیشد. مثلاً، اگرروزی وزیردفاع امریکا پیرامونِ سیاستِ نظامی و سرنوشتِ ملتِ افغانستان چیزی میگفت، روز دیگر، سفیرآن کشوردرکابل چیزدیگری ابرازمینمود. هرگاه صدراعظم بریتانیا، طی بازدیدش ازافغانستان، دربخشهایی ازحیات ملی مردم این کشوراظهارهمدردی میکرد، وزیردفاع آن درمرحلۀ دیگر، خطاب به خبرنگاران درکابل یا لندن، خلاف آنرا بیان مینمود و قس علیهذا. بنابرآن، سعی میکنیم نمونه هایی ازچنین نوسانات فکری و گفتاری مقام های متذکره را در اینجا درج نماییم:
"هیلاری کلنتن" باری دردورانِ اقامتش درکابل واسلام آباد، خطاب به گروه طالبان گفت: " بهتراست اعضای این گروه سلاح خود را بر زمین بگذارند، از قانون اساسی {افغانستان} پیروی کنند و به حقوق زنان احترام بگذارند، درغیر این صورت، با حملاتِ دوامدارِ نیرو های بین المللی مستقر در افغانستان و نیرو های داخلی مواجه خواهند شد. . . پاکستان باید علیه شورشیانی که در آن کشور حضور دارند، اقدامِ جدی کند و همچنین بخشی از حلِ مشکلات در افغانستان باشد." (293)
آگاهانِ سیاسی اظهارداشتند که اینبار، وزیرامورخارجۀ امریکا ازیک موضع جدی تردربرابر پاکستان و حمایتِ جانب پاکستان ازگروه های تروریستی برخورد نموده و احتمالاً تغییر و تحولی در اوضاع بوجود آید. چنانکه متعاقب ِسفرِ وزیر امورخارجۀ امریکا به کابل و اسلام آباد، " کارل لیوین" رییس کمیتۀ خدمات روابط خارجی امریکاطی سخنانی اظهارداشت که :
" اگرپاکستان، طالبان و شبکۀ حقانی را مورد هدف قرار ندهد از امریکا انتظارات ِ بیجا نداشته باشد و مطمئن باشد که امریکا به زودی علیه این کشور اقدام خواهدکرد. . . حتا اگر پاکستان این هشدار را به امریکا بدهد که بین ازدست دادنِ نیرو های امریکا و از دست دادنِ یک متحد، یکی را برگزُیند، شک نکنید که امریکا دومین گزینه را انتخاب خواهد کرد. . . این درست نیست که پاکستان از به جا آوردنِ مسوولیتهای خود بگذرد و ازحملاتِ مخالفینِ مسلح علیه افغانستان دفاع کند...اگر کار به جایی برسد که دیگر برای امریکا غیرِ قابل تحمل باشد و نیرو های ما در افغانستان مورد حملاتِ متعدد قرار بگیرند، ما نه تنها این اجازه را بخود میدهیم که نیرو ها و توپخانه ی پاکستان را هدفِ حمله قرار دهیم، بلکه مقاماتِ این کشور را که نیرو ها تحت کنترول آنها هستند را نیز نا بود و پاکستان را با خاک یکسان خواهیم کرد." (294)
این، البته دومین اخطارِشدیدالحنِ مقام های ارشدِ امریکایی علیه حکومت مدارانِ پاکستانی ظرف ده سالِ اخیربحساب میرود. ده سال قبل نیز " آرمیتاژ " معاونِ وزیرخارجۀ امریکا، برای جنرال پرویز مشرف اخطارِمشابه صادرکرده بود.
"هیلاری کلنتن" وزیرِامورخارجۀ امریکا، به قولِ یکی ازنشریه های پاکستان، دریک جلسۀ پرسش و پاسخ سنای آن کشوردرماه اکتوبراظهارنموده بود که : " دولت امریکا از طریق سازمان سیا، گروه های جهادی ازجمله، شبکۀ حقانی را به وجود آورده است . . . اگر شما سری به " یوتوب" بزنید، میتوانید جلال الدین حقانی را در کنارِ رییس جمهور ریگان درکاخ سفید مشاهد کنید..."
خانم "کلنتن" همچنان گفت : " ایالات متحدۀ امریکا گفت و گوهای محرمانۀ مقاماتِ کشورش را با برخی از مقاماتِ شبکۀ حقانی، پیش ازحملاتِ شبکۀ مذکور بر سفارت امریکا و فرماندهی آیساف درکابل انجام داده بود و این دیدارها و گفت و گوها، به کمُک سازمانِ استخباراتِ نظامی پاکستان انجام شده است ."
"دیویدکامرون" صدراعظمِ بریتانیا نیزدرماه جولای 2011م ضمن مسافرتی که به هندوستان داشت، بصورت رسمی وعلنی اظهارنمود که : " ... غرب ازهمکاری های پاکستان با تروریسم چشم نخواهد پوشاند... پاکستان باید به صدورِ تروریسم به دنیا پایان داده و سیاست های دو گانه در این مورد را کنار گذارد..." وقتی هم اسلام آباد دربرابرِاظهاراتِ " کامرون" واکنش نشان داد، صدراعظم بریتانیا گفت : " من اعتقاد به صحبت کردن ِصریح دارم. درهند، در خصوصِ افرادی در داخل پاکستان صحبت کردم که بجای ادارۀ کشور، مسوولیتِ تروریسم را برعهده دارند ... در دیدارِ آینده اش با زرداری در این مورد ر ِک و راست صحبت خواهد کرد." هرچند برخی ازتحلیلگرانِ سیاسی اظهارداشتند که چنین موضعگیریهای مقطعی، حیثیت پوششی روی شیادی های امریکا، انگلستان و پاکستان را دارد، اما با آنهم، گاهگاهی اصلِ واقعیت ها، اززبانِ دوستان و هم پیمانانِ پاکستان نیزبیرون می جهد واظهارات ِ " دیوید کامرون" پیرامونِ تروریست پروری های پاکستان، گوشه یی ازواقعیت های تلخی میباشد که یا بصورت عمدی یا غیر عمدی اززبانِ دوست ِپاکستان بیرون جهیده است .
چنین رویداد های سیاسی که گاه بگونۀ علنی و گاهی هم بصورت محرمانه به جریان انداخته میشد، عده یی را متحیرمیساخت و برخی را به این نتیجه میرسا نید که ابرقدرت امریکا، با متحدینِ غربی اش، در پی برنامه های خاص و تدوین شدۀ خویش درمنطقه میباشد که آنرا درلا به لای بازیهای رنگارنگ و به اشکال و گونه های مختلف پیاده مینماید.
درهمین شب و روزیکه این سطوررقم زده میشدند، منابع افغانستان و" ناتو" گزارش دادند که عملیاتِ نظامی بزرگی را درنوارِمرزی کشوردرشرقِ افغانستان به راه انداخته اند. قبل ازآن نیز گزارش داده شده بود که " ناتو" نیرو های بیشتری را درمناطقِ جنوب شرقی افغانستان متمرکز نموده است. مقام های امریکایی پیوسته ازارتشِ پاکستان میخواستند تا علیه نیروهای تروریستی شبکۀ حقانی دروزیرستانِ شمالی اقدام جدی بعمل آورند، ولی ازآنجا که شبکۀ مذکوربقولِ منابع مطلع امریکا، مانند " لشکرطیبه " بعنوان بازوی نظامی ارتشِ پاکستان علیه افغانستان عمل میکند، بنابرآن، مقام های ارتشِ پاکستان دربراه اندازی عملیاتِ نظامی لیت و لعل بسیاری بخرچ دادند. اما رویهمرفته ازاوضاع درهمین شب و روزچنین برمی آمد که فشارهای پیهمِ سیاسی واخطار های جانبِ امریکا علیه پاکستانی ها، وضعیت دردو سوی خطِ " دیورند" رامتحول ترازپیش خواهد ساخت. آنچه در این مورد ازسوی آگاهانِ سیاسی گفته میشد، این بود که شاید مقام های حکومت پاکستان، بخصوص شبکۀ جاسوسی ارتشِ آن کشور (آی.اس.آی) توانسته باشد، با کمایی کردنِ وقت، سران و سرکرده گانِ شبکۀ حقانی و سایرِگروه های تروریستی را از وزیرستانِ شمالی به مکان های امن تر و مخفی تری جابجا کرده باشند. زیرا جانبِ پاکستان به هیچصورت نمیخواهد رهبران و عناصرِ به درد بخورِ شبکه های تروریستی مورد حمایتش را طی عملیات احتمالی آینده به قتل برساند.
رسانه های کابل بتاریخ چهارم ماه عقربِ سال 1390 خورشیدی، ازقولِ منابع امنیتی افغانستان نوشتند که تعدادی ازطالبانِ دستگیرشده درموردِ حمایت ها و آموزشهای نظامیانِ پاکستانی درقبال گروه طالبان اعتراف کرده اند. به قولِ " شبکۀ اطلاع رسانی افغانستان " یکی ازاین دستگیر شده گان گفت : " دوره های آموزشی را در اردوگاه های تحتِ نظرِ ادارۀ آی.اس.آی در داخل پاکستان گذرانیده و غرضِ انجام دادنِ عملیاتِ بمب گذاری به افغانستان اعزام شده است." وی اضافه نمود که : " توسط نفرهای طالبان درخاکِ پاکستان آموزشِ عملیاتِ انتحاری دیده بود، درحالیکه مامورانِ آی.اس.آی براین آموزش ها نظارت داشتند"
طالب دیگری بنام " ملاقاسم" اظهار داشت که : ". .. برا ی یک طالب دو چیز اهمیت دارد : تدارکات و محلی برای مخفی شدن و پاکستان این هردو را تهیه میکند."
درهمین جریان، " پروس رایدل" یک کارمندِ سابق سی.آی.ای گفت که : " عملیاتِ هوا پیما های بدون سرنشینِ امریکا علیه مواضع شورشیان در داخلِ خاکِ پاکستان زمانی موفقیت آمیز بوده که بدونِ آگاهی و همآهنگی با نظامیان پاکستان به اجرا گذاشته شده است. "
موازی با چنین جریانات در دوسوی خطِ " دیورند"، " مولوی فضل الله" یکتن از رهبرانِ طالبانِ پاکستانی که گفته شده موقعیتِ سیاسی سؤال برانگیزی داشته و درتبلیغ رادیویی برای " جهاد " شهرت دارد، اظهارداشت : " ما زنده گی خود را فدا میسازیم ، خانه و قریه ی خود را رها کردیم، صرفأ بخاطرِ انفاذ ِشریعت و ما هرآنچه درتوان داشته باشیم بخاطر تطبیقِ شریعت در تمام پاکستان انجام میدهیم. " جانبِ پاکستان درماه اکتوبرادعا نمود که دراثر برخوردِ نظامی دربرابرِ نیرو های تحت فرمان " مولوی فضل الله "، به تعداد یکصد سرباز را از دست داده اند. او گفته است که " وقتی روابط فرمانروایانِ پاکستانی با ایالات متحده غیرِ دوستانه میشود، از طریقِ برخی اشخاص با ما درتماس شده تقاضا مینمایند تا در قسمتِ تأمینِ صلح در کشور با آنها همکاری کنیم و زمانیکه این رابطه دوستانه میگردد، تعهدات شان را فراموش میکنند . "
تذکرِاین نکته نیزجالب خواهد بود که درجریانِ سال های پس ازسقوط گروهِ طالبان واستمرارِمداخلاتِ آشکار و پنهانِ مقام های پاکستانی علیه افغانستان (درعینِ موجودیتِ نیرو های خارجی دراین کشور)، مسافرتها و رفت و برگشت های متعددی ازسوی مقام های دولتی کشورهای ذیدخل درامورِافغانستان، به کابل وسایرِ ولایتِ کشورصورت میگرفت. اکثریتِ این مسافرتها، بگونۀ غیرِمترقبه وحتا بدونِ اجازه و استیذان قبلی حکومتِ مرکزی افغانستان انجام داده میشد. علاوه ازآن، مقام های مُلکی و نظامی کشورهای خارجی حینِ اقامت های غالباً کوتاه مدتِ شان درخاکِ افغانستان، اظهاراتی درهمسویی با مقام های افغانی و درافشأ حمایتهای سیاسی، استخباراتی و لوژستکی پاکستان ازگروه های تروریستی درآنسوی مرز، بعمل می آوردند، ولی همینکه افغانستان را ترک داده و پای شان به اسلام آباد میرسید، پس ازتماس و مذاکره با شعبده بازانِ حکومتی پاکستان، گویا افسون گردیده موضع متفاوت ترازپیش اتخاذ میکردند. منحیثِ نمونه، سفرِماه اکتوبرِسال 2011م خانم " کلنتن" وزیرِ امورخارجۀ ایالات متحده به کابل و اسلام آباد را میتوان نام برُد. او، آنگاه که درکابل بود، طی مصاحبه ها، سخنرانی ها و کنفرانس های مطبوعاتی اش، سخنانِ جدی واخطارآمیزی علیه مقام های پاکستانی ارائه نموده و افزود که " ما برای چند روز و نهایتاً برای چند هفته ی محدود منتظر خواهیم بود تا اقدامات و عملیاتِ جدی و صادقانه ی مقام های پاکستانی برضد پایگاه های امنِ تروریستها درخاک آن کشور را شاهد باشیم و . . . " واما، وقتی پایش به اسلام آباد رسید، طی یک گفت و گو با یکی ازرسانه های امریکایی چنین گفت : " طرح ما روشن است. ما نیاز داریم تا دو کار را همزمان انجام دهیم. نخست اینکه پناهگاه های شبکه های هراس افگن به شمولِ حقانی فشار بیاوریم و از توانمند شدنِ آنان برای انجامِ حمله ها درآنسوی مرزجلوگیری کنیم . دوم اینکه باید پناهگاه های امنِ هراس افگنان را در افغانستان نا بود سازیم، جا هایی را که هراس افگنان پس از حمله بر پاکستان ، دو باره به آنجا بر میگردند..." او اضافه نمود که : " ...ما در حدود نود و پنج در صد به هدف های مشترکِ امریکا و اسلام آباد توافق داریم و نیز ما یک برنامه ی کاری و تعهدِ واقعی داریم تا مطمئن شویم که تا اندازه ی ممکن برای یکدیگر مؤثر هستیم..."
در اینجا به روشنی ملاحظه میشود که گنجانیدنِ ادعای " پناهگاه های امنِ هراس افگنان را در خاک افغانستان نا بود سازیم وجاهایی را که هراس افگنان پس از حمله برپاکستان، دو باره به آنجا برمیگردند"، درواقع، ادعای من درآوردی جانب پاکستان بود که بخوردِ وزیرِ امورِخارجۀ امریکا داده شده بود، درحالیکه هیچگاه تروریستهای دست پروردۀ پاکستان ازخاک افغانستان علیه ولینعمت خویش حمله نکرده و دو باره برنگشته بودند. آنچه مسلماً قابل پذیرش همه گانی بود، این بود که گروه های تروریستی (طالبان افغانی و پاکستان و القاعده و . . .) طرح حملات و عملیاتِ تخریبی و انتحاری شان را درخاک پاکستان ریخته و به سوی افغانستان سرازیر میشدند و حتا باساس اقرار و اظهارِ رسمی ومکررِافسرانِ "ناتو" وامریکا، گروه های مذکورپس ازحمله بالایمواضع موردِ نظرِخویش، همینکه نیرو های مسلح " ناتو" به تعقیب پرداخته اند، به وضاحت دیده شده که ازمرزگذشته به سهولت بخاکِ پاکستان فرارکرده اند. و نکتۀ جالب دیگری که در سخنان خانم " کلنتن " به چشم میخورد، این بود که گفت : " {ماباید} به پناهگاه های شبکه های هراس افگن به شمول حقانی فشار بیاوریم و از توانمند شدن آنان برای انجام حمله ها درآنسوی مرز{علیه افغانستان} جلوگیری کنیم."، یعنی میخواهد درخاک پاکستان، تنها ازتوانمند شدن شبکه های هراس افگن جلو گیری نماید، ولی وقتی سخن پیرامون افغانستان است، می افزاید که " ما باید پناهگاه های امنِ هراس افگنان را در افغانستان نابود سازیم " این نکته را باید متذکرشد که اولاً مقام های افغان، ناتو و امریکا نگفتند که پناهگاه های گروه طالبان مثلاً بصورت مشخص درکدام نقاطِ افغانستان موقعیت دارند که ازآن جاها بتوانند خاک پاکستان را تهدید نمایند؟ دوماً، هرگاه چنین پناهگاه های تروریستی در نقاط شناخته شدۀ معین وجود داشته است، چرا نیروهای مسلح بین المللی نخواستند ظرف ده سال گذشته، آنها را نابود سازند؟ درحالیکه وقتی نیروهای منظم، مسلح و پیشرفتۀ جامعۀ جهانی دراینسوی مرزاستقرارداشته و مصمم به سرکوبِ گروه ها و پناهگاه های تروریستی باشند، منطقاً استقرارِ پناهگاه های آنها هم نباید درهمین سوی مرزوجود داشته باشد؛ زیرا، پس ازحملاتِ چریکی تروریستها، حتماً مورد تعقیب و سرکوبِ قطعی نیروهای بین المللی قرارمیگیرند که دراین صورت، بقای نظامی آنان دشوارخواهد بود. پس، آنچه بعنوانِ پیام دربیاناتِ خانم " کلنتن" نهفته بود، عبارت ازتأیید ادعا های جانب پاکستان و رد نسبی استدلال های جانب افغانی بود.
( ادامه دارد )