اسلام گرایی افراطی یا افزار جنگ

اداره ریگان بیشتر به ان متمایل بود تا جنگ پنهانی علیه شوروی ها را در افغانستان به  پیش ببرد .دولت امریکا معلومات خیلی حساس و مهم را در مورد سیاست های کریملین و پلان جنگی انها در افغانستان  بدست می اورد و از طرفی هم اداره ریگان تحت فشار یک تعداد از سناتوران 

اسلام گرایی افراطی یا افزار جنگ
قسمت : پنجم
نویسنده: اسحق اتمر
پیوسته به گذشته
اداره ریگان بیشتر به ان متمایل بود تا جنگ پنهانی علیه شوروی ها را در افغانستان به  پیش ببرد .دولت امریکا معلومات خیلی حساس و مهم را در مورد سیاست های کریملین و پلان جنگی انها در افغانستان  بدست می اورد و از طرفی هم اداره ریگان تحت فشار یک تعداد از سناتوران  محافظه کار امریکا قرار داشت تا به مجاهدین افغان کمک بیشتر نماید . بدین ترتیب اداره ریگان مجبور شد تا سلاح  ؛ مهمات و تکنالوژی  بیشرفته تری  در اختیار مجاهدین قرار دهد .
در اوایل سال 1985  C I A   ستلایت های بیشرفته و قوی ایرا که معلومات  و پلان های جنگی شوروی ها و دولت افغانستان را در میدانهای جنگ  شنوایی میکرد به دسترس مجاهدین قرار  داد که توسط ان مجاهدین می توانستند پیام ها و گفتگو های مخفی انها را شنوایی کنند همچنان  تفنگ های دور برد ( سنایپر )  راکت های ضد تانک ،  بمب های پلاستیکی ، هاوان های مختلف النوع  و میزایل های پیشرفته و وسایل شب بین و همزمان به ان راکت های ضد هوایی ستینگر  که از طریق ستلایت های نیروی بحری امریکا رهبری می شد را نیز  به اختیار انها گذاشت .
ریس جمهور امریکا  تصمیم گرفته بود تا کمک های دولت امریکا را به مجاهدین افزایش دهد . هدف امریکا بیرون کشیدن و یا شکست نیرو های شوروی در افغانستان نبود  بلکه هدف امریکا ادامه جنگ بصورت پنهانی با شوروی ها گفته می شود . امریکایی ها می خواستند تا از طریق  این برنامه به کمک C I A   و I S I جنگ مخفی و پنهانی  را توسط مجاهدین علیه شوروی ها ادامه دهد و مسوولیت و رهبری انرا بدوش اداره استخباراتی پاکستان  واگذار نماید.
در سال 1985 عربستان سعودی  نیز با دادن کمک های مالی به مجاهدین موافقه کرد  و این وجه مالی را مستقیما به  اداره استخبارات پاکستان یعنی  I S I  می فرستاد. چین نیز سلاح های مورد ضرورت مجاهدین را که انواع مختلف کلاشنیکوف و ماین ها بود به امریکا فروخت   وبه همان اندازه نیز به      I S I  سرویس اتخباراتی پاکستان  مساعدت کرد.
در سال 1980 ریس جمهور امریکا  جیمی  کارتر فرمانی  را توشح کرد که طی ان باید عملیات مخفی در افغانستان به پیش برود   و همزمان به ان  جنگ تبلیغاتی نیز بر علیه شوروی ها به راه انداخته شود.
اداره کارتر تصمیم گرفت تا دو ملیارد دالر و سلاح های پیشرفته  به مجاهدین کمک  شود . به قرار گزارش ها این بزرگترین رقمی بود که امریکا یی ها  بعد از جنگ عمومی دوم برای پیشبرد جنگ پنهانی علیه شوروی ها در افغانستان   به مصرف می رسانید.
در اوایل ریاست جمهوری اقای ریگان که گفته مشود این جنگ را از حکومت جیمی کارتر به ارث برده بود  به قول رونالد سپا یر سفیر پیشین امریکا در پاکستان شرکای بیشتری پیدا کرد و اداره استخباراتی امریکا  C I A  مقدار قابل ملاحظه سلاح و مهمات تهاجمی را   از چین خریداری کرد  که بعدا انرا به پاکستان انتقال داد اکثر این سلاح ها بقایای جنک کوریا بوده که شامل ماین ها راکت های سبک ضد هوایی به اصطلاح  سر شانه ای    SA-7  بود که مقدار ان به 10000 تن می رسید.
در اغاز سال 1984 شوروی ها تلاش کردند که بیشتر از سلاح های پیشرفته و تهاجمی و همچنان تاکتیک های جدید  علیه مجاهدین در افغانستان استفاده کنند حتی اینکه انها از  قوای خاص هوایی و  هلیکوپتر های جدید و عساکر خاص  برای بمباران راه های اکمالاتی  و انتقالی مجاهدین استفاده کردند و چنین گمان می رفت  که این عملیات به خوبی به بیش می رود و به مجاهدین  بیشتر اسیب  می رساند و این زمانی بود که امریکا تازه متوجه شد که ممکن مجاهدین درین جنگ شکست بخورند این نظریه بیشتر توسط سناتوران امریکایی مانند رب چارلس ویلسون و گوردن همفری تقویت یافت . از سوی دیگر  تکتیک جدید ترس و هراس در کرملین ایجاد کرد تا نشود اینکه  تهاجم قوای خاص شوروی در افغانستان سبب نا راحتی و دل شکستگی این قوت ها شده و زمینه شکست قطعی شان فراهم شود .بر اساس معلومات  ادارات استخباراتی ، شوروی ها تلاش داشتند تا جنگ افغانستان را در طی دو سال به نفع خود  خاتمه بدهند . این پلان باید توسط جنرال میخاییل  زاتیتف جنرال پنج ستاره روسی که قوماندان قوت های  شوروی در المان بود به بیش برده می شد . مقارن به این احوال  بود که در سال 1985 تازه  میخاییل گورباچیف در شوروی قدرت سیاسی را از محافظه کاران حزب کمونیست  بدست او رده بود که این مسله شگاف عمیقی را  در ستراتیژی های  بزرگ اتحاد شوروی بوجود اورد.

 

 

اطلاعات در مورد جنگ شوروی ها در افغانستان خیلی محدود و مختص به گوش می رسید . بر اساس اطلاعاتی که از منابع غربی منشر شده  شوروی ها می خواستند تا یک سوم از نیرو های اموزش دیده  ویژه ای   هوایی و پاراشوتی خود را که تعداد شان به  2000 نفر می رسید در ا فغانستان مستقر سازند. بر علاوه ان شوروی ها متمایل بودند تا تعدادی از اعضای ابدیده K G B را نیز برای حمایت و همکاری با نیرو های خاص خود به افغانستان بفرستند  در کنار ان وسایل و تکنولوژی بیشرفته مخابراتی سیار که ظرفیت  شنیدن پیام های مخافین  را در میدان جنگ داشت به افغانستان فرستاد تا بتواند ذریعه سمع مکالمات محل دشمن را تثبیت نموده و بعدا انرا بمباران نماید تا بدین وسیله   روحیه دشمن را تضعیف  نموده و در میدان جنگ پیروز شوند .
با ملاحطه این وضعیت  در پنتاگون فیصله  بران شد تا به مجاهدین افغان  کمکهای بیشتری صورت گرفته و وسایل بیشرفته تری  در اختیار انها فرار داده شود تا گفت و شنود انها مورد سمع دشمن قرار نگیرد.
محافظه کاران در اداره ریگان مخصوصا در کانگرس فکر می کردند که اداره استخباراتی امریکا بخشی از مشکل جنگ در افغانستان است . سناتور همفری یکی از محافظه کاران و شخصی که علاقه ای بیشتر به مجاهدین افغان داشت میگوید که C I A   اهسته اهسته به جنگ افغانستان بی میلی نشان میداد و وسایل و امکانات بهتر در اختیار انها قرار نمی داد تا در میدان جنگ با عساکر شوروی بجنگند .
در ماه مارچ سال 1985 ریس جمهور امریکا رونالد ریگان هدایت نامه ای جدید امنیت ملی را ضمن فرمان 166 به امضا رسانید که طی ان به نیرو های امنیتی و نظامی امریکا هدایت داده شد تا مجاهدین افغان را کمک نموده و جنگ پنهانی را تا شکست کامل عساکر سرخ شوروی ادامه دهند و همزمان شوروی ها را تشویق نمایند تا عساکر خود را از افغانستان بیرون کنند
فرمان جدید ریس جمهور ریگان  در سال 1987سبب شد تا فرستادن سلاح و تجهیزات جنگی به مجاهدبن  به شکل دراماتیک اضافه شود و این رقم در ظرف یکسال به 65000 تن بالا رفت. همزمان به ان تعدادی از مشاوران و متخصصین جنگی پنتاگون و  C I A  پیوسته به دفتر مرکزی  I S I که در راولپندی پاکستان موقیعت داشت در رفت و امد بودند  در انجا مامورین  C I A  با  مامورین  I S I روی پلان عملیات جنگی مشترکا کار می کردند تا مجاهدین افغان را کمک کنند در نتیجه 11 تیم مختلف از مامورین I S I   تشکیل شد تا  با مجاهدین افغان یکجا برای عملیات  تخریبی وارد خاک افغانستان شده و میدان های هوایی، شاهراه ها ، پایه های برق ، ذخایر بزرگ تیل ، و پل های بزرگ را هدف قرار دهند
متخصصین C I A   و  پنتاگون  تصاویرو نقشه های رنگی بزرگ  را که از طریق ستلایت های خود بدست می اوردند به اختیار مجاهدین قرار می دادند  تا انها بتوانند  پادگان های نظامی  شوروی  ها را در افغانستان  تثبیت نمایند..
پیام های نظامیان شوروی در میدان جنگ توسط دستگاه  مخصوص ایکه از طرف  C I A   در پاکستان مستقرشده  بود مختل ساخته می شد. 
استفاده از وسایل تخریب جمعی ، یعنی  مواد کیمیایی و الکترونیکی مانند ریموت کنترول  برای منغجر ساختن بمب ها و مین ها نیز بکار گرفته شد.
متخصصین نظامی C I A  و پنتاگون  به طور متداوم مامورین  I S I  را در زمینه  کمک میکردند  همزمان به ان یک جنگ تبلیغاتی وسیع علیه اشغال عساکر شوروی در افغانستان نیز براه انداخته شده بود .
تلاش ها روی اهداف ستراتیژیک متمرکز بود که یکی ازین اهداف منفجر ساختن پل حیرتان بود که جهت اکمالات و انتقالات مواد بین افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی تازه اعمار شده بود. معلومات ضروری در مورد سرعت اب دریای امو ، عمق و وسعت دریا و مقاومت پابه های ان جمعاوری شد اما قانون دانان  C I A  در واشنگتن روی این مسله رای زنی داشتند که ایا از نظر حقوقی تخریب پایه هاییکه در جانب اتحاد جماهبر شوروی موقعیت دارد میتواند چه  نوع عواقبی به دنبال داشته باشد باالاخره این نظریه قوت نگرفت و از تخریب ان صرفنظر شد در عوض انها به تخریب و ویرانی های دیگر پرداختند به طور مثال تخریب پایپ لین تیل که از شوروی به بگرام تمدید گردیه بود . تخریب ذخایر بزرگ تیل که در نزدیک سرحد با شوروی فرار داشت .
مامورین C I A    نخستین کمپ های تربیوی را برای مجاهدین افغان در پاکستان باز کردند تا انها بتوانند قابلیت های جنگی خود را بالا ببرند . اموزش استفاده از وسایل مخابراتی، اموزش جنگ های گوریلایی ، و استفاده از سلاح های ثقیل و خغیف  شامل ابن اموزش ها می شد.
اولین سلاح ضد هوایی را که مجاهدین از ان استفاده کردند راکت های اورلیگان سویسی بود بعدا راکت های ضد هوایی بلو پایپ انگلیسی و راکت های بسیار بیشرفته هوایی ستینگر بود که توسط C I A
 به دسترس جنگجویان افغان قرار گرفت..
در سال 1986 مامورین  ISI    برای اموزش استفاده از راکت های ستینگر به امریکا سفر کردتد
تا  بعدا ببتوانند اترا به مجاهدین افغان اموزش دهند. 

باقیدارد