نوروز 1396 خورشیدی را به جناب مولوی نورالله کوثر که جشن و خوشی این روز را در شریعت اسلام مکروه و حرام میداند و به تمام کسانی که اینگونه بسوی نوروز با نامهربانی و نفرت نگاه می کنند،
مبارک می گویم. برای تمام آن ها نوروز 1396 را تا نو روز دیگر، آرامش و پیشرفت در عرصه های مختلف زندگی و همزیستی پر از صمیمیت و مهربانی با هموطنان و همنوعان شان آرزو می برم. و با این آرزو، توجه جناب کوثر را به نکات آتی معطوف می کنم:
1- این ادعای شما که ایجاد و شکل گیری دوعید مبارک رمضان و قربان را از
لحاظ تاریخی به طلوع شریعت اسلام منحصر می کنید، بر مبنای متون و منابع تاریخی اسلام نادرست است. روزه و عید روزه یا جشن پایان روزه داری در ادیان ابراهیمی قبل از اسلام یعنی یهودیت و مسیحیت وجود داشت. ممکن است تفاوتی در شمار روزهای روزه داری و چگونگی عید روزه میان ادیان ابراهیمی مذکور با اسلام وجود داشته باشد و روایت های مختلف از این تفاوت سخن بگوید، اما نکتۀ مشترک اصلی به روزه و عید روزه در آن ادیان و میان پیروان آن ها قبل از ظهور اسلام و "طلوع شریعت پاک اسلامی" بر می گردد.
2- حج و مراسم حج، قربانی و عید قربان نیز پیش از ظهور اسلام میان ادیان
ابراهیمی وجود داشت. در این مورد، منابع اسلامی و حتی قرآن کریم نخستین مرجع و معرفت دین اسلام بگونۀ روشن، توضیحات ارائه کرده اند. پس از ظهور اسلام که حضرت محمدمصطفی پیغمبر اسلام(ص) شهر مکه را فتح کردند، مراسم و مناسک حج بگونۀ قبل از ظهور اسلام و البته با اصلاحات و تغییراتی ادامه یافت. پاکسازی خانۀ کعبه از بت های قبایل مشرکین، منع طواف برهنه و انجام طواف با احرام و لباس با رعایت معیارها پوشش مردان و زنان بخشی از این تغییرات بود.
3- بنا بر این، ادعای اینکه عید روزه و عید قربانی فقط با ظهور و طلوع اسلام
برای خوشی مسلمانان بوجود آمد، نادرست و غلط است.
4- آقای نورالله کوثر بحث را از مکروه بودن و یا حرام بودن نوروز آغاز می کند و
بعد با استناد به دوحدیث پیامبر(ص) از مسلم و بخاری، تجلیل کنندگان نوروز را کافر مجوس می خواند. این شیوۀ بیان و استدلال وی به عنوان عالم دین و استاد ثقافت اسلامی دانشگاه که نخست تجلیل از نوروز را مکروه تلقی می کند و هر چند که در آغاز حرام نوشته بود و بعد واژۀ مکروه را جانشین آن ساخت، و استنناج او در ادامۀ این استدلال که نوروز را از اعیاد کفار مجوسی تعریف می کند و بعد با تذکر این دو حدیث پیامبر(ص) من تشبه بقوم فهو منهم(کسی که از گروهی تقلید کرد از جملۀ آن ها است) و أن مَنْ أحَبَّ قوماً فهو منهم « الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ. (هر کسی قومی را دوست بدارد از همان ها است و هر شخصی با کسی است که او را دوست میدارد)، تجلیل کنندگان جشن نوروز را مشمول کفار مجوس می سازد، و در واقع فتوای کفر آن ها را بگونۀ غیر مستقیم صادر می کند، با اسلام و شریعت اسلامی ناهمخوان و نا سازگار است.
آیا از منظر شرع اسلامی می توان یک عمل مکروه را، کفر خواند و عامل آن را کافر دانست؟ مسلماً چنین فرضیه از نظر شرع اسلامی، نامشروع و از نگاه عقلی و منطقی بسیار نادرست و مضحک است. معنی و مفهوم هر دو حدیث متذکره که مورد استناد و استدلال شرعی آقای کوثر قرار دارد هر گز آن نیست که بر عمل مکروه و عامل آن، اطلاق کفر شود. آیا در این حدیث، مشابهت و تقلید به معنی یکسانی با کافران در افکار و اعمال و یا در عقیده و عمل است؟ یا به عبارت دیگر آیا تقلید و مشابهت را به همسانی و وحدت عمل و عقیده می توان معنی و تلقی کرد؟
5- اگر مشابهت و تقلید از نظر جناب کوثر یکسانی عقیده و عمل پنداشته می
شود و اگر او تجلیل از نوروز را، تقلید از کافران مجوس تلقی می کند، استفاده از کمپویتر، انترنیت، فیسبوک و تکنالوژی مدرن امروز که از اختراعات کافران نصارا و یهود است و اولین بار میان آن ها مروج شد، تقلید از آن کافران و مشابهت با کافران نیست؟ چرا خود ایشان و سایر مخالفان تجلیل از نوروز دچار این تقلید از کافران می شوند؟
6- من از جناب کوثر و از تمام کسان دیگری که در افغانستان به نام عالم دین،
از منبر مسجد و آدرس اسلام، تجلیل نوروز را حرام و مکروه میدانند و تجلیل کنندگان را به بهانۀ تقلید و مشابهت کافران مجوس، حتی تکفیر می کنند، می پرسم:
آیا این صد ها هزار مردم مسلمان افغانستان که در نوروز تفریح و شادی می کنند، خود را مجوس می گویند؟ آیا آن ها با نام و عنوان مجوس، روز اول بهار را تجلیل می کنند؟ بدون تردید که آقای کوثر نمی تواند در افغانستان حتی از یک نفر نام ببرد که خود را مجوس بخواند و به خاطر مجوس بودن از نوروز تجلیل کند. پس چگونه او ادعا می کند که تجلیل از نوروز، تقلید و مشابهت با کفار مجوس است؟
7- جشن نوروز به عنوان یک رسم و عنعنه میان برخی از ملت ها و اقوام در
حوزۀ جغرافیایی که نوروز را تجلیل می کنند، به کفر و اسلام رابطه ندارد. حتی اگر این جشن از منظر شرع اسلامی که در ابتدایی ترین کتب فقه اسلامی، اعمال و رفتار به: فرض، واجب، سنت، مستحب، مباح، مکروه و حرام دسته بندی می شود، مورد بررسی قرار گیرد، نوروز یک کار مباح است، نه حرام و مکروه.
8- جناب نورالله کوثر در نمای صفحه فیسبوک خود آیه شریف: ادعُ اِلی سَبِیلِ
رَبک بِالحِکمةِ والمَوعظةِ الحَسَنَةِ و جادِالهُم بِالَتیِ هِیَ احسَن – آیه 125 سورۀ النحل (دعوت کن مردم را به راه خداوند با حکمت و موعظۀ احسن و نیک! و با آن ها به طریق احسن و نیکو مباحثه و مناظره کن!) را گذاشته است. من از ایشان می پرسم که آیا مجوس خواندن، تکفیر کردن و ابراز نفرت و خصومت در برابر کسانی که بالفرض یک عمل مکروه همچون تجلیل از نوروز را انجام میدهند، حکمت و موعظۀ حسنه است؟ "و جادلهم بالتی هی احسن"، در کجای این برخورد و شیوۀ بیان و گفتار وجود دارد؟
9- چرا کسانی که در آستانۀ نورروز با این خشم و کینه به جان نوروز و تجلیل
کنندگان از نوروز می افتند و آن ها را با تازیانۀ تکفیر و تفسیق می می زنند، جنایت کُشتار و انتحار طالبان و داعش را حرام و جرم اعلان نمی کنند و آن ها را مشمول این آیۀ قرآن: و من یَقتُل مومنا متعمدا فجزاءُ جهنم خالداً فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعدله عذاباً عظیما- سوره النساء آیه 93 (کسی که یک مسلمان را به عمد و قصد به قتل بساند، سزای او بودن جاوید و همیشگی در جهنم است. این شخص مورد غضب و لعنت خداوند قرار دارد و برای او عذاب عظیم است.) نمی سازند و بر مبنای این آیه مورد لعنت و نفرین خدا قرار نمیدهند؟
10- اگر واقعاً این همه فتوای حرام و مکروه تا سرحد تفسیق و تکفیر
جشن نوروز از لحاظ اسلام و شرع اسلامی درست است، سوال این است که چرا این تبلیغ و موعظه هیچگونه تاثیرگزاری در جهت امتناع از تجلیل نوروز و جشن نورزو میان جامعه افغانستان و دولت افغانستان که همه مسلمان هستند، ندارد؟ آیا گاهی واعظانِ نفرت از جشن نوروز، چنین پرسشی را با خود در میان گذاشته اند؟