نوروز و فرهنگ گرامیداشت از نوروز را برخی آدم ها حتی با نام و آدرس عالم دین از منبر مساجد با تازیانۀ نفرت و تکفیر می بندند و آن را مظهر شرک و گناه معرفی می کنند
، در حالی که در برابر جنایات و گنهکاری فرقه های سربُر و انتحاری که خود را در درون مساجد و میان نمازگزاران منفجر می سازند و سر انسانها را همچون حیوانات ذبح می کنند، ساکت میمانند و واکنشی نشان نمیدهند.
نوروز، سرآغاز فصل بهار است؛ فصل تلاش و امید، فصل بیداری و کار، فصل بذر و رویش، فصل پاکی و صفایی. با چنین ویژگیهای نوروز و فصل نوروزی است که برخی از جوامع انسانی به گرامیداشت و استقبال این روز می روند و از آن به عنوان روز عید و روز جشن تجلیل می کنند.
استقبال از نوروز و برپایی جشن نوروز در واقع، استقبال از تلاش و آرزو برای زندگی است. وقتی انسانها به پذیرایی نوروز و فصل نوروز می روند، در واقع تصمیم و آمادگی خود را برای کار و تأمین آرزوها در یکسال دیگر از حیات خویش اعلان می کنند.
استقبال و تجلیل از نوروز ریشه در فرهنگ انسانی دارد که ممکن است عمر این گرامیداشت به آغاز عمر آدم ها در سیارۀ زمین برگردد، اما شاید نحوۀ تجلیل جوامع انسانی از نوروز در درازای زمان و در پهنای جغرافیای حیات آدم ها بگونۀ متفاوت نمود یافته باشد. صرف نظر از اَشکال متفاوت تجلیل از نوروز در گذر زمان، جشن نوروز و گرامیداشت نوروز در زمان معاصر ما، نه مخالف و متعارض با اسلام و تعالیم اسلامی است و نه حکایت از آئین شرک و آتش پرستی دارد. بر خلاف، جشن نوروز در نگاه عقلایی و منطقی با آموزه های اسلامی که از تعالیم و معارف قرآن و سنت بر می خیزد، همسو و همآهنگ است. نوروز با ویژگیهای رویش و شگفتن در زمین، مظهر تبلور قدرت و عظمت خدواند است که در قرآن از آن به عنوان نشان و آیت این عظمت یاد می شود.
وقتی نوروز به عنوان روز پاکی و صفایی و به عنوان فصل بذر و بیداری و فصل کار و آرزو شناخته می شود، توصیه و تاکیدات بسیاری در آموزه ها و معارف اسلامی در عمل به آن ویژگیها قابل مشاهده است. پاکی و نظافت در حدیث پیامبر(ص) اجزای ایمان معرفی می شود و غرس نهال بروی زمین از صدقات جاریه. انس بن مالک(رض) روایت می کند که پیغمبراسلام (ص)گفت:ما مِن مُسلم یَغرِسُ غَرساً او یَزرعُ زَرعاً فیأکُلُ مِنه طیر او انسان او بهیمة الا کان لهُ بهِ صدقة(هر مسلمانی که درختی را غرس کند و یا نباتی بکارد که مورد استفادۀ انسان یا حیوانی قرار گیرد، این برایش صدقه شمرده می شود.)
نهال شانی که نماد فرهنگ نوروزی به خصوص در افغانستان است به حدی مورد تأکید قرار می گیرد که به روایت دیگری از انس بن مالک، پیامبر اسلام(ص) فرمود: ان قامت الساعة وفی یدأحدکم فسیلة فان استطاع أن لا تقوم حتی یغرسها فلیغرسها(اگر قیامت برپا شد و در دست یکی از شما نهالی برای غرس کردن بود، قبل از برپایی قیامت آن نهال را غرس کنید.)
اما چرا عالمان دین اِی که پیغمبرش پاکی و صفایی را جز ایمان آن دین می خواند و غرس نهال را صدقۀ جاریه، مردم را از منبرها به خصوص از منابر مساجد شهر کابل به صفایی و پاکی و نهال شانی این پایتخت ناپاک و آلوده فرا نمی خوانند و برخلاف، خشم و نفرت خود را بر سر جشن نوروز و فرهنگ تجلیل از نوروز فرو می ریزند؟
چرا شماری هر چند معدود در جامعۀ ما از فرهنگ تجلیل نوروز و جشن نوروزی به غیض و وحشت می افتند، اما در برابر خشونت و کُشتار ددمنشانۀ طالب و داعش، سکوت و اغماض می کنند؟