وقایع افغانستان از2001 تا 2014 میلادی ، (بخش 77)

رویداد های سیاسی – نظامی دیگر در منطقه
 برگردیم به دست اندازیهای همسایۀ جنوب شرقی کشور:  باساس کین توزیها، دست بازیها و مداخلاتِ آشکار و پنهانِ مقام های پاکستانی درامورِافغانستان و نیز به سلسلۀ تروریست پروریهای جانبِ آن کشور،

جنرال پرویزمشرف دردورانِ ریاست جمهوری اش بسیار گستاخانه گفته بود : " چون قدرتِ دولتی را تاجکهای پنجشیری که تنها هشت فیصد نفوسِ افغانستان را تشکیل میدهند، غصب کرده و پشتونها را که پنجاه فیصد نفوسِ آن کشور را میسازند، از حاکمیتِ دولتی محروم ساخته اند، بهمین دلیل، طالبان ظهورکردند تا این حقِ ازدست رفته ی شان را اعاده نمایند..." . (303) ولی این جنرالِ پاکستانی هرگزنگفت که گروه طالبان چه وقت، درکجا، به چه شکل، توسط کدام کشورها و به چه منظور ساخته شد؟ وبالاخره، ازکجا و بفرمانِ کدام منبعِ خارجی بسوی افغانستان فرستاده شدند؟                                                
 "مشرف" این جنرال گستاخ پاکستان درجای دیگر، با صراحت چنین گفت : " منافع استراتژیک پاکستان با حمایت از پشتونها درافغانستان گره خورده است... ما باید اکثریت پشتون را در کنار خود داشته باشیم... پاکستان نباید طالبان را از دست بدهد و ما درافغانستان دارای منافع ملی – امنیتی میباشیم." (سقوط درهرج و مرج – صفحۀ 65- مؤلف احمد رشید – مترجم حسن رضایی)          
با دریغ که دولتمردانِ افغانستان ظرف چهارده سال اخیر(از2001 تا 2014م)، حتا یکبارهم این جرأتِ اخلاقی و وطنپرستانه را ازخودنشان ندادند تا خطاب به جنرال گستاخِ پاکستانی و سایر مقام های مداخله گرِ آن کشور بگویند افغانستان خانۀ مشترک مردم افغانستان است و صاحبان این آب وخاک حق دارند به هرنحوی که خودشان لازم میدانند، سرنوشتِ ملی وسیاسی خود شان  را با دست و ارادۀ خویش رقم زنند، پس شما پاکستانی ها اینهمه حق وصلاحیتِ مداخله گرانه و گستاخی های آشکار را از کجا بدست آورده اید؟                            
 هرگاه قرارباشد این پنجابی کینه توزِ پاکستان (جنرال پرویزمشرف) و هم قماشان وی، پاسخِ سوالهای بالا را صادقانه ارائه نمایند، دروغپردازی، منافقت و خیانت های شان  به حقِ ملتِ صبورِافغانستان کاملاً برملاخواهد شد.                       
دراین اظهارات مداخله گرانه، جنرال "مشرف" تنها نبود، شخص دیگری بنام " جنرال غلام احمد خان" افسر ارشد ستاد ارتش پاکستان نیز گفت : "  ما تلاش میکنیم ایالات متحدۀ امریکا را از تضعیف رژیم طالبان باز داریم. آنان {امریکایی ها} این کار را بدون کمک پاکستان نخواهند توانست؛ زیرا امریکا ییها در افغانستان ابزار لازم برای این کار را ندارند، ما نیز به آنان اجازه نمیدهیم  که به این هدف نایل شوند." (همان کتاب و همان صفحه)                 
حامد کرزی و خلف وی، حتا نخواستند با استفاده از راه و رسم معمولِ دپلوماتیک، به پاسخِ رسمی آنعده ازجنرالان، صوبه داران، وزرا، ملا ها و مفتی های دشمن کیشِ پاکستانی بپردازند که پیوسته دولت و ملت افغانستان را تحقیرمیکردند، اتهام های نا روا می بستند و تبلیغاتِ زهرآگین و بیشرمانه علیه حیثیت و منافع ملی مردم ما به راه می انداختند.                                       
تحولِ دیگرپس ازسخنانِ سخیفِ جنرال پرویز مشرف و فعل و انفعالاتِ درونِ ارتشِ پاکستان این بود که درماه نوامبرافشا شد که " حسین حقانی " سفیر پاکستان درواشنگتن، نامۀ محرمانه یی عنوانی " مایک مولن" فرمانده نیرو های مشترکِ امریکا فرستاده و درآن تذکر داده است که هرگاه امریکا در تضعیفِ جنرالانِ ارتشِ آن کشوراقدام بعمل آورد، حکومتِ (آصف علی زرداری) حاضرخواهد بود رهبرانِ گروه های شورشی مانند رهبرانِ شبکۀ القاعده، گروه طالبان، گروه حقانی و امثالهم در خاکِ پاکستان را دستگیر و به مقام های امریکایی بسپارد. درعینِ حال گفته شد که حکومتِ غیرنظامی به رهبری " زرداری" که درعینِ حال، قدرتِ حاکمۀ حزبِ مردم پاکستان را تمثیل میکند، ازافواهات و یا شاید هم ازحصولِ گزارشاتِ خاص مبنی براقدامِ کودتای نظامی ازسوی جنرالانِ ارتشِ آن کشور، سخت نگران شده بود. هرچند سفیرپاکستان فوراً ازطرف شبکۀ (آی.اس.آی) فراخوانده شد و ازسوی " پرویزکیانی" فرماندۀ نیروهای مشترک و " شجاع پاشا " رییس شبکۀ استخبارات مورد عتاب و استجواب قرارگرفت وبالاخره مستعفی شد، ولی درعینِ حال، یکبارِ دیگراین موضوع به اثبات رسید که نه تنها اصلِ قدرت و صلاحیت درچنگ ِجنرالانِ ارتشِ پاکستان است، نه دراختیارحکومت مُلکی، بلکه لانه های تروریستها و رهبرانِ آنها نیزکلاً درخاک آن کشور و درتحتِ حمایت های ارتشِ پاکستان قراردارند. آژانس خبری جاپان (کیودو)، ضمن تبصره روی این تحول نوشت که : " اردوی پاکستان و سازمان استخبارات این کشور(آی.اس.آی) در نظر دارند به حاکمیتِ غیرِ نظامیان درپاکستان پایان دهند..." (آنچه درگذشته ها به کرات در آن کشورصورت پذیرفته است)                                                                             
 موازی با این تحولات، یک راه پیمایی اعتراض آمیزازطرف اعضای " حزبِ مسلم لیگ " به رهبری " نواز شریف " صدراعظم ِسابقِ آن کشورکه درواقع، حامی سیاسی ارتش میباشد، درشهرِ لاهور صورت گرفت. نوازشریف که درجمع راه پیمایان سخنرانی میکرد، اظهار داشت : " ما مردمِ پاکستان به دولت آصف علی زرداری اجازه نمیدهیم که نسبت به نیاز های مان بی اعتنا  باشد... زرداری که در صددِ سپردنِ کنترولِ ارتشِ پاکستان به امریکاست، میخواهد تمامیتِ ارضی کشور را بفروشد. " باید متذکرشد که هرچند نوازشریف توسط  کودتای نظامی جنرال پرویز مشرف کنار زده شد و به عربستان سعودی تبعید گردید( که شرح آن درصفحاتِ قبلی آمده است)، ولی با آنهم، وی نه تنها یک حزبِ ارتجاعی  را رهبری میکند و دشمنِ سوگند خورده ی افغانستان است، بلکه با هزار رشته به استخباراتِ ارتشِ آن کشور، سرمایه دارانِ بزرگ و طبقاتِ استثمارگرِ پاکستان وابسته بوده است .                                                  
  قبل ازآنکه مقام های ارتش پاکستان درموردِ نامۀ محرمانۀ رییس جمهورابرازنظرنمایند، نوازشریف بمثابۀ "کاسۀ داغترازآش"، دراجتماع ِهوادارانش گفت : " مسألۀ نامۀ محرمانۀ آصف علی زرداری باید هرچه سریعتر حل شود و تمام چهره های مقصر در پشت پردۀ این توطئه علیه منافع کشور مشخص شوند... وی نه تنها این موضوع را در محکمه  ارائه خواهد داد، بلکه  درتجمع های عمومی نیز در این زمینه سخنرانی خواهد نمود."   موازی بدان، اعضای گروه " اسلامی جمعیت طلبه" مربوط به حزبِ رجعت گرای مذهبی (جماعت اسلامی) پاکستان نیزتظاهراتی را علیه اقدامِ نظامی اخیر "ناتو" و کشته شدنِ سربازانِ پاکستانی درشهرِلاهور به راه انداختند و شعارهای ضد امریکایی سردادند. متعاقباً، منابع مطلع گزارش دادند که " آصف علی زرداری" رییس جمهور پاکستان مبتلا به بیماری گردیده و به منظورِ معالجه ی خویش به دوبی رفته است. به هرحال، آنچه ازتاریخِ تأسیسِ پاکستان تا امروزمسلم بوده است، اینست که میان مقام های نظامی و انتخابی این کشورسؤتفاهم ها، شکررنجی ها، تفاوتِ صلاحیت های کاری وغیره وجود داشته و درآینده نیز وجود خواهد داشت. بخصوص، شبکۀ استخباراتِ ارتشِ پاکستان، آنچنانکه قبلاً هم گفته شده، کلیه رشته های حیاتی این کشور را سخت در اختیارداشته و هر زمانیکه رابطه میان مقام های متذکره برهم خورده، جنرالانِ ارتش از راه کودتا های نظامی، حکومتِ انتخابی را سقوط داده خود بر اریکۀ قدرت تکیه زده اند و شاید در سالهای آینده نیزچنین راه و رسم سیاسی ادامه یابد.       (ادامه دارد )