وقایع افغانستان از2001 تا 2014 میلادی(بخش 86)

امریکا، وهابیت و آسیای مرکزی                    
" حسین اسوبعلی اُف " رییسِ مرکزِتحلیلی (پرودنت سلوشنس) اخیراً درقزاقستان، حمایتِ پشت پردۀ امریکا و وهابیتِ عربستان سعودی را دراقداماتِ تروریستی آسیای مرکزی دخیل دانسته وگفته است که

" ... برای سوق دادنِ افکارِ مردم و بطورِ خاص جوانان به افراط گرایی از توجیه های اطلاعاتی و سیاسی نظیر وجودِ ظلم و ستم نسبت به مسلمانان در مناطق و شورا ها استفاده میشود تا آنها راغب به عزیمت به افغانستان و یا قفقازِ شمالی بخاطرِ فرا گرفتنِ شیوه های مبارزه شوند.  این افراد به سر زمین های خود در حالی باز میگردند که ازنظرِ ایدئولوژیک آماده بوده و تجربه ی انجامِ اقداماتِ نظامی را نیز با خود دارند... مسلم است که ارتقای نقشِ سیاسی و اقتصادی چین درسیاست و اقتصادِ جهانی، موضوع نگرانی های خاصِ تعداد زیادی ازکشورهای غربی در رأس امریکا رافراهم کرده است. "                                                                           
" به اعتقادِ کارشناسان ِ مسایل امنیتی، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد امریکا از تروریسمِ زیر زمینی در قزاقستان وبرخی دیگر از کشورها حمایت میکند. حقایق حاکی ازآن است که ایجادِ گروه های تروریستی و گسترشِ ایدئولوژی جهادگرایی در مناطقِ نفت خیزِ خزر و شمال غرب ِقزاقستان، بخشی از برنامه ی بلند مدت در راستای بی ثبات سازی  منطقه میباشد. . . "              
    رییسِ مرکزِ تحلیلی مذکورعلاوه کرده است که : " پیدا شدنِ گروهِ جیش المهدی در سال 2010 درقرقزستان و همزمان، حساس شدنِ وضعیت  درحوزه ی دینی را میتوان حلقه های یک زنجیر دانست که هدف ازآن، تغییر برنامه ی شرایطِ مذهبی و تاثیر گذاری برفضای سیاسی کشورهای منطقه میباشد که با توجه به بحثِ خروج ِنیرو های امریکا تا سال 2014 از افغانستان ، بیش از قبل بر جسته خواهد شد..."                                                                 
البته آنچه مُسَلم مینماید، اینست که ابرقدرتِ امریکا، علی رغم سقوطِ امپراتوری شوروی دیروز، هنوزهم درتلاشِ آنست تا ریشه های افکارِکمونیستی و برگشت احتمالی به نظامِ سوسیالیستی درروسیه و کشورهای شاملِ فدریشنِ روسیه در آسیای مرکزی را بخشکاند و به هر وسیلۀ ممکن سعی بعمل می آورد تا ازاحیای امپراتوری روسیه جلوگیری نماید. همچنان سعی بعمل می آورد تا به منابع زیرزمینی کشورهای محور ِروسیه و نقاطِ تعیین شدۀ استراتژیک دست یابد و حصولِ پیروزی در این راه، با توسل به مذهب، تند روی مذهبی، ایجادِ گروه ها و تشکلاتِ مسلحانۀ تخریبی افراط گرا به سهولت میسرخواهد بود. همچنان باید گفت که پیشرفتهای سریع علمی و اقتصادی چین قدرت یابی نظامی آن کشور، مقام های امریکایی را سخت نگران ساخته است. امریکا موازی با تلاشهای همه جانبۀ استراتژیک علیه روسیه، برنامه های زیرکانۀ استراتژیک علیه چین نیز دارد که  تطبیق بخش عمدۀ این برنامه ها علیه هردو کشور بزرگ (چین و روسیه ) را میخواهد از طریق افغانستان عملی سازد.                               
 باید گفت که باساس آمارهای منتشره، همین اکنون حدودِ سی ملیون مسلمان دربخشهای مختلفِ روسیه، ازجمله، تاتارستان، باشقیر، قفقازشمالی، حاشیۀ ولگا، اورالِ جنوبی، سایبریا و غیره، زنده گی میکنند که پس ازسقوطِ نظامِ شوروی درسال 1992م، توانستند آزادی های فکری ومراسمِ مذهبی خویش را بدست آورند. مقام های روسی البته پس ازسال 1992م با حضورِمسلمانان و ادای مراسمِ مذهبی آنها، ظاهراً مشکلی نداشتند وازآن ناحیه خطری راهم احساس نمیکردند، اما نفوذِ افکار و اندیشه های وهابی – تکفیری ازخارج بداخل و ایجاد ِنهاد های تکفیری مسلح به حمایتِ امریکا، انگلیس وعربستان سعودی درداخلِ این کشور، بخصوص پس ازخیزشهای اسلامی درچچنیا، مقام های روسی را واداشت تا نه تنها درجهتِ شناسایی وتحتِ کنترول درآوردنِ آنان داخلِ اقدام گردند، بلکه موجودیت و فعالیتِ تعداد زیادی ازاین تشکلاتِ وهابی- تروریستی را ممنوع اعلام نمایند؛ مانند حزب التحریر، جیش اسلامی ترکستان، جماعتِ اسلامی، القاعده، طالبان، لشکرطیبه، جماعت تبلیغ، جامعۀ اصلاحاتِ اجتماعی و شورای نظامی اتحادیۀ نیرو های مجاهدینِ قفقاز و غیره. درقلمروچین نیز، بخصوص درایالت سینکیانگ، چند ملیون مسلمان بسرمیبرد که به راه اندازی تحریکات ملی، مذهبی و جدایی طلبانه درمیان آنها، یکی ازبرنامه های مهم امریکا را تشکیل میدهد.                                                                           
(ادامه دارد )