ترامپ با مشورت هفت ماهۀ مقامات دولت امریکا و مشاورانش به حفظ وضع موجود که منافع امریکا در آن مضمر است استراتیژی خود را تنظیم و اعلان کرد.
هر گاه انکشاف اوضاع جهان و منطقه در آینده در مسیری برود که امریکا منفعت و مصلحت خود را در ترک افغانستان و پشت کردن به افغانستان ببیند، این کار را انجام می دهد.
اینکه ترامپ در استراتیژی جدید تاکید می ورزد که زمان بندی و ضرب الاجل برای خروج تعیین نمی کند و مبتنی بر اوضاع و شرایط افغانستان تصمیم می گیرد، معنی اش این است که حق خروج را برای خود محفوظ می دارد. امریکا عاشق گل روی هیج افغان حاکم و سیاست مدار و یا کدام حزب و گروه سیاسی، قومی و مذهبی نیست. اگر روزی امریکا بخواهد افغانستان را ترک کند، به هیچ التماس و عذر و زاری در افغانستان اعتنایی نشان نمی دهد. اما نکتۀ مهم در این بحث به توانایی و عملکرد دولت و اهل سیاست افغانستان بر می گردد که تا چه حدی می توانند افغانستان را از درماندگی و بحران بیرون سازند؟
آیا این های که در سفرۀ قدرت از نان و آب امریکا تغذیه می شوند، قدرت آن را دارند تا نان و آب افغانستان را کم از کم برای ادامۀ حیات سیاسی و ثبات سیاسی آینده در نبود آب و نان امریکا، تامین کنند؟
امریکا برای ابد در افغانستان باقی نمی ماند و کیسۀ سخاوتش را همیشه بروی افغانستان باز نمیگذارد. اینکه رئیس جمهور غنی از نشانه های انگشت ترامپ بسوی پاکستان اظهار مسرت می کند و می پندارد که امریکا به جای او دست و آستین بر میزند تا به پاکستان درس عبرت بدهد، اشتباه می کند.
امریکا نه تنها به جای افغانستان و برای افغانستان در جهت تصفیۀ خصومت ها و نزاع های مزمن ارضی و مرزی و اختلافات دیگر با پاکستان نمی جنگد، بلکه بصورت قطع روزی افغانستان را ترک می کند و می رود. اما افغانستان در همسایگی پاکستان و در همسایگی با ایران و کشورهای آسیای میانه باقی می ماند. این در حالی است که در استراتیژی جدید ترامپ و امریکا رویکرد منطقه ای که قبلاً از سوی برخی مقامات امریکایی در مورد آن سخن می رفت، غایب است.
آیا زمام داران افغانستان می توانند با فشار و وساطت امریکا مشکل خود را با همسایگان حل کنند و سیاست آن ها را از دخالت به جنگ به همکاری با صلح تغییر دهند؟
آیا زمام داران و دولت افغانستان می توانند از رقابت منطقه ای و جهانی به نفع حل بحران افغانستان استفاده کنند و یا آنکه خود در این بازی ها و رقابت ها به مهره های دنباله رو و بی تاثیر تبدل می شوند؟
غایب بزرگ دیگر در استراتیژی ترامپ بی اعتنایی امریکا در مورد حکومت داری خوب و مهار فساد در دولت افغانستان است که ترامپ می گوید کار امریکا دولت-ملت سازی نیست و امریکا تنها به سرکوب تروریستان می پردازد. این در حالی است که ادامۀ یک دولت و دولت مداران آلوده در فساد سیاسی و فساد اداری و مالی، خطر و تهدید کمتر از تروریزم نیست و در واقع این فساد، تروریزم را تقویت می کند. بدون تردید که وظیفۀ حکومت داری سالم و شکل دهی دولت ملی و پاسخگو وظیفۀ امریکایی ها و یا خارجیان دیگر نیست و کار دولت و سیاستمداران حاکم افغانستان است. اما این دولت و حاکمان افغانستان با حمایت نظامی و مالی امریکایی ها مجال بقا و حیات می یابد و دوام فساد در این دولت و توسط دولت مداران، به معنی حمایت امریکا از فساد و حاکمان فاسد است. حمایت از فساد و حاکمان فاسد که در واقع یک عامل بازتولید و تقویت تروریزم است، اراده و ادعای امریکا را در مبارزه و جنگ با تروریزم، پرسش برانگیز و ریاکارانه می نمایاند.