پیوست به گذشته
رژیم دوکتور نجیب الله پس ازتحولاتی که در شوروی بوجود امد اهسته اهسته تضعیف شده می رفت نرسیدن مواد سوختی به اردوی افغانستان و توقف کمک های مالی و اقتصادی از طرف دولت روسیه دوکتور نجیبالله را دست و پاچه کرده بود.
در داخل کشور نیز مشکلات زیادی چه در داخل حزب وطن و چه هم در دولت انوقت وجود داشت . ایتلاف جنرال عبدالرشید دوستم رهبر ملیشای ازبک با احمد شاه مسعود فرمانده شورای نظار سقوط دولت داکتر نجیبالله را سرعت بخشید .
عبدالوکیل، وزیر خارجه دکتر نجیبالله، به تازه گی در خاطراتش عوامل داخلی فروپاشی حکومت نجیب را چنین برشمرده:
۱) اختلافهای درونحزبی،
) عدم حمایت اجتماعی حزب،
۳) سیاست نا روشن آشتی ملی به عنوان جایگزین جنگ
و ۴) اتکای بیش از حد حزب و دولت به یک رهبر.
از نظر او عوامل خارجی این امر عبارتند از: 1) حمایت خارجی از مجاهدین،2) قطع کمکهای نظامی و اقتصادی شوروی 3) برقراری ارتباط بین شوروی و مجاهدین در غیاب دولت کابل و 4)خوشبینی بیش از حد نجیب به طرح صلح بینن سیوان، نماینده سازمان ملل در افغانستان.
وزیر خارجه دوکتور نجیب الله با تأکید بر اهمیت مورد آخر، طرح آقای بینین سیوان را «نیرنگی» دانسته که، سرانجام، آقای نجیب را تشویق به اعلام کناره گیری و تحویل قدرت به حکومت انتقالی مطابق طرح سازمان ملل کرد و حکومتش را در آستانه فروپاشی قرار داد. با فرض درستی این اظهار نظر، هنوز میتوان آنرا معلول علتهای دیگری دانست و نه علت اصلی.
دوکتور نجیب الله بتاریخ 18 مارچ تمایل خود را برای استعفی از ریاست جمهوری افغانستان اعلان کرد که این امر زمینه را برای امدن حکومت انتقالی تحت پلان صلح ملل متحد اماده می ساخت .
داکتر نجیب الله تلاش کرد تا بتاریخ 17 اپریل کابل را به قصد هندوستان ترک کند اما توسط ملیشاهای دوستم که میدان هوایی کابل را در اختیار داشتند توقف داده شد. وی بعد از ان به دفتر سازمان ملل متحد در کابل پناهنده شد.
نیرو های عبدالرشید دوستم با نیروهای شورای نظار که تعداد شان به بیست هزار نفر می رسید یکجا شده و شهر های جبل ا لسراج و چاریکار را تصرف کردند .
جنرال نبی عظیمی که دران وقت قوماندان کارنیزیون کابل بود به نیرو های احمد شاه مسعود وعبدالرشید دوستم پیوست زمانیکه قوت های شمال میدان هوایی بگرام را تصرف نمودند قوماندان میدان هوایی بگرام نیز به انها پیوست.
بعد از سقوط حکومت دوکتور نجیب الله در سال 1992 و ختم حکومت چهارده ساله ای حزب دیموکراتیک خلق افغانستان جنک های داخلی بین گروپ های مختلف مجاهدین اغاز شد.
جنرال حمید گل ریس استخبارات پاکستان علاقه داشت که در افغانستان یک حکومت اسلامی بوجود بیاید که نه تنها افغانستان و پاکستان را در بر گیرد بلکه دامنه ای ان تا به کشور های اسیای میانه نیز کشانیده شود .
خلیلزاد میگوید: امریکادر تقویت و پرورش بنیاد گرایی اشتباه کرد . از همان اغاز مبارزه اش بعد از 11 سپتامبر در برابر تروریزم عمل نکرد . این کشور بیشتر دلنگرانی برای حضور در منطقه داشت تا نابودی نطفه های تروریزم.
امریکا با اماده ساختن کمک های نظامی به مجاهدین زمینه سرباز گیری گروه های تند رو و افراطی را مساعد ساخت .
از تکنولوژی و روش های جدید جنگی امریکا گروپ های بنیاد گرا استفاده ای بهینه کردند چنانچه با استفاده از تسهیلات که امریکا در اختیار شان قرار داده بود منافع امریکایی ها را در سراسر جهان هدف قرار دادند .
کمک های پنهانی امریکا سبب به وجود امدن مجاهدین و طالبان شد. طبق بعضی از امار ها امریکاو پاکستان بین سالهای 1982 – 1992 حدود سی و پنج هزار بنیاد گر اسلامی را از چهل کشور جهان جمعماوری نموده و در پاکستان تحت تربیه قرار داد ند
مدرسه های مذهبی در پاکستان برای ترویج افراد گرایی و جنگ های مذهبی ایجاد شد که هزاران نفر در ان به اموزش مشغول بودند یک تعداد زیاد از شاگردان این مدرسه ها تحت حمایت اداره استخبارات پاکستان تعلیمات نظامی حاصل نمودند. متخصصین و مشاورین نظامی سیا از پنتاگون به راولپندی پاکستان در رفت و امد بودند .
وهابی ها که مدارس خاص خود را داشتند و هم از طرف کشور های عربی مخصوصا عربستان سعودی کمک می شدند اهسته اهسته تعلیمات نظامی را شامل نصاب تعلیمی مدرسه هاساختند .
اما طالبان و وابستگی آنان به پاكستان و بخصوص امریكا مسئلهایست كه احمدرشید در كتاب جدیدش «طالبان ـ اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید در آسیای میانه» چاپ سال ۲۰۰۰ به آن پرداخته است.
احمد رشید ژورنالیست پاكستانی، گزارشگر امور پاكستان، افغانستان وآسیای میانه در «دیلی تیلگراف» (Daily Telegraph) و «فارایسترن اكونومیك رویو» Far Eastern Economic Review))
وسایر نشریات مهم میباشد. همچنان گزارشها و تبصرههای وی بطور منظم از سیانان و رادیو و تلویزیون بیبیسی انتشار مییابد.
او در این كتاب با ارایه اسناد موثق و چشمدیدهای شخصیاش به چگونگی پیدایش و رشد طالبان پرداخته و نقش حیاتی پاكستان، بخصوص آیاسآی و نیز گروههای اسلامی آن كشور را واضح نموده است. او تا آنجا كه به اسناد معتبر دست یافته نقش دایه گونه امریكا و سیآیای را در پرورش و حمایت طالبان برملا ساخته است.
تایید پنهانی و رضایت امریكا از اداره طالبان، نقش پاكستان، ایران، روسیه و تعدادی از كشورهای عربی خلیج فارس و قاچاق مواد مخدر از مسایلی اند كه احمدرشید با موشكافی آنها را به بررسی گرفته است.
کرنیل امام یا برگیدیر یوسف که از جنرالان بلند پایه ای اداره استخبارات پاکستان یا ای اس ای و همچنان نصیرالله بابر وزیر پیشین داخله پاکستان از جمله کسانی هستند که در بوجود اوردن طالبان نقش بزرگی داشته اند .
بنا بر گفته ای احمد رشید دولت پاکستان گروپ های مختلف جهادی را به پاکستان دعوت نمود انها نشست های مختلف با فاروق لغاری ریس جمهور وقت پاکستان و جنرال جهانگیر کرامت لوی درستیز پاکستان داشتند .
به گفته ای احمد رشید مولانا سمیع الحق در ارتباط مداوم با ملا محمد عمر بوده و همچنان طالبان پاکستانی را اماده جنک در کنا ر طالبان افغانی می ساخت.
در وقت جنک مزار در سال 1997 مولانا سمیع الحق تمام مدارس خویش را بسته نموده و شاگردانش را برای جنگ در کنار طالبان به مزار شریف روان کرد.
یکی از مدارس مشهور دیگر مدرسه بنوری در کراچی پاکستان است این مدرسه دارای 8000 شاگرد بوده با استفاده ازاعانه ای 45 کشور اسلامی اداره می شود. این مدرسه نیز حدود 4000 نفر شاگرد را برای کمک به طالبان فرستاد.
احمد رشید در مورد بن لادن می نویسد:
بن لادن مرد شماره یک عربستان سعودی در ترویج وهابیت و بنیادگرایی در افغانستان نقش اساسی اجرا کرد . بن لادن می گفت سعودی ها مرا به حیث نماینده خود در افغانستان انتخاب کردند . من در پاکستان در منطقه مرزی افغانستان سکونت اختیار نمودم و از داوطلبانی استقبال می کردم که از کشور پادشاهی سعودی و ز همه کشور های مسلمان و عربی می امدند . من اولین اردوگاه خود را در جاییکه این داوطلبان توسط صاحب منصبان پاکستانی و امریکایی اموزش می دیدند تاسیس نمودم اسلحه توسط امریکایی ها و پول توسط سعودی ها تامین می گردید.
اسامه بن لادن ارتباط خیلی نزدیک با اداره ای استخبارات پاکستان داشت. بن لادن چندین بار این موضوع را اعتراف نموده است.همچنان بن لادن در سال 1997 و 1998 چند صد جنگجوی عرب را برای حمایت از جنگ طالبان به مزار شریف فرستاده است.
کشت و تجارت هیرویین درزمان طالبان بیشتر ترویج گردید و تجارت ان نیز تحت چتر ای اس ای و سی ای ای ادامه یافت.
احمد رشید با اشاره به شرکت مشهور یونوکال بیان میدارد که چگونه امریکا از مجرای یک شرکت ظاهرا غیر سیاسی از طالبان پشتیبانی کرده و برای مسلط ساختن انان بر تمام افغانستان تلاش می ورزید .
انتونی دیویس در كتابی زیر عنوان «زایش دوباره بنیادگرایی؟ افغانستان و طالبان» مینویسد:
«یكی از این صاحب منصبان آیاسآی، "كرنل امام" بود. "امام" (نام مستعار سلطان امیر)، پشتونی كه صاحب تجارب فراوانی در رابطه با تماسهای فرا مرزی با مجاهدین مناطق جنوبی افغانستان بود، نقش مهمی در خیزش و عروج طالبان داشت كه به تعقیب آن به صفت رییس كنسولگری پاكستان در هرات خدمت نمود. جالب اینست كه در مراحل اولیهی وظیفهاش، در "گروه ویژه خدمت" ایفای وظیفه نمود و در ۱۹۸۲ـ۱۹۸۳ با اقامت در كویته سرگرم آموزش مجاهدین افغان بود. در میان این مجاهدین، كه قرار بود در افغانستان بجنگند گروههایی از طالبان مهاجر حضور داشتند كه عموما در ارتباط با "حزب اسلامی" یونس خالص و "حركت انقلاب" نبی محمدی بودند. اما در بسیاری موارد در دستههایی كه بطور مشخص "طالبان" ـ اجداد جنبش كه در شرایط بسیار متفاوت بخاطر فتح كشور باید تلاش می كردند ـ خوانده میشدند فعالیت میكردند.»
بنیاد گرایی جدید بعد از سال 1990 در بعضی از مدرسه های اسلامی در پاکستان شکل گرفت مکتب دیو بندی . تجاوز شوروی به افغانستان . انقلاب اسلامی ایران وجنگ کشمیر در پیدایش این بنیاد گرایی بی تاثیر نبوده است.
بعد از بیرون رفتن قوای شوروی از افغانستان جنگ های داخلی اغاز شد و تمام زیر ساخت های اقتصادی در طی سالهای جنگ تخریب شد.
عربستان سعودی که در دوران جنگ شوروی سرمای گذاری زیادی روی جنگجویان نموده بود در پی ترویج وهابیت در افغانستان بود .
امریکا که حامی بزرگ مجاهدین در دوران جنگ سرد در افغانستان بود در پی منافع خود در افغانستان بود اما جنگ های داخلی بین مجاهدین امریکا را مجبور ساخت تا دست از پشتیبانی انها بردارد .
امریکا با تبانی پاکستان گروپ بنیاد گرای دیگری را بوجود اورد تا توسط ان ثبات را در منطقه بوجود بیاورد و زمینه انتقال انرژی را از اسیای میانه به جنوب اسیا مساعد سازد .
طالبان گروه سخت گیر مذهبی بودند که در امر اجرای احکام اسلامی از خشونت استفاده میکردند .
دید طالبان در برابر زنان محروم کردن انان از تمام فعالیت های سیاسی . اجتماعی . و فرهنگی بود .
امریکا برای مقابله با عساکر سرخ شوروی القاعده را توسط اسامه بن لادن به وجود اورد . جنگجویان القاعده برای کمک به گروپ های مجاهدین افغان وارد پاکستان شدند و امریکا برای سرنگون کردن طیاره های جنگی به تعداد یکهزار راکت ضد طیاره ستنگر را به اسامه بن لادن داد تا در بین مجاهدین افغان تقسیم کند .
یکی از اهداف دیگر امریکا محدود ساختن انقلاب اسلامی ایران بود تا ایران نتواند انقلاب اسلامی خود را به کشور های دیگر صادر کند . امریکا با تقویه نمودن گروپ های تندرو اسلامی عمده تا گروپ های سنی می خواست تا جلو نفوذ ایران را در منطقه بگیرد.
سخنگوی القاعده به نام سلیمان ابوغیث میگوید:
"خداوند به ما فرمان جهاد داده و ما نیز در راه او جهاد کردیم. خداوند به ما فرمان داد به مستضعفین کمک و یاری برسانیم و ما نیز به مستضعفین یاری رساندیم. خداوند به ما فرمان داد کافرین را به وحشت اندازیم و ما نیز کفار را به وحشت انداختیم. خداوند سبحان به ما فرمان داده با امامان و پیشوایان کفر بجنگیم و معتقدیم که ما دین خداوند را یاری کردیم و معتقدیم که ما فریاد و ندای مستضعفین فلسطین، چچن و غیره را در تمام نقاط جهان اجابت کردیم و توانستیم رأس هرم کفر را که به شبانهروز و به شکل آشکار خصومت و دشمنی خود را با اسلام بیان میکند، هدف قرار دهیم." (نوروز1381، آخرین پیام ماهوارهای رهبران القاعده)
شیخ عبدالرحمن که بن لادن و ایمن الظواهری به شدت از او تأثیر پذیرفته بودند، رسالهای در حدود 2000 صفحه درباره جهاد نوشت. وی معتقد بود که روایات منسوب به پیامبر مسلمانان درباره جهاد اصغر و اکبر جعلی وساخته و پرداخته دشمنان دین است.! او میگوید که جهاد صرفاً یک مفهوم دارد و آن دست بردن به اسلحه و واداشتن کفّار به پذیرفتن اسلام است و تفسیر غیر از این، صرفاً در اثر ترس از قدرتهای استعماری متولد شده است (پل میشل و خالد دوران، 1380، ص20)
ادامه دارد