آن‌چه بر من و بر «جنبش رستاخیز تغییر» گذشت:

پیش از چاشت چهارشنبه دهم جوزا (ششم رمضان)، سال جاری (1396خ) در مرکز شهر کابل - در چهار راهی زنبق، انفجار- انتحاری مدهش ذریعه موتر تخلیه فاضلاب با قدرت 1500 تنی صورتگرفت،

تلفاتی جانی ناشی از این حادثه را رسانه‌ها بیش از 80 نفر کشته و نزدیک به 400 تن زخمی گزارش دادند. دو روز بعد از حادثه مذکور، چهارشنبه دوازدهم جوزا راهپیمایی گستردۀی زیر نام«رستاخیز و دادخواهی» و بعدتر «جنبش رستاخیز تغییر» در گوشه گوشه شهر کابل راه افتاد سرانجام در چهارراهی زنبق (محل انفجار و انتحار)، تجمع کردند. همه متفقين از بی کفایتی مسئولیننهادهای امنیتی حکومت وحدت ملی و از موجودیت ستون پنجم در این نهادها حرف و حدیث داشتند و خواهان به کیفر رساندن مسئولین امنیتی به خصوص مشاور شورای امنیت (جناب اتمر) و رئیسامنیت ملی (جناب استانکزی)، شدند. این گردهم‌آيي مسالمت آمیز و قانونی شهروندان کشور مورد یورش و حمله وحشیانۀی و بی رحمانه  نیروهای مشترک تحت فرماندهی قومندان عمومی گارنیزیونشهر کابل (دگرجنرال گل نبی احمدزی)، قومندان آسمایی کابل (تورن جنرال حسن شاه فروغ) و گارد امنیتی (قطعه خاص) ریاست جمهوری قرار گرفت. در نتیجه این یورش، بیش از شش تن کشته ونزدیک به بیست و پنج نفر زخم برداشت، اینجانب نیز شامل زخمی‌ها بودم. با تأسف نه تنها مورد لت کوب قرار گرفتم، بلکه یگانه تلفون دست داشته ام را یورش گران با خود بردند. از آن تاریخ تا چندروز قبل از داشتن «نِت» محروم بودم. نداشتن «نِت» سبب گردید، همزمان با شفا یافتن مصروف بازخوانی و باز نویسی نوشته‌های نشر شده و نا نشر شده خویش شوم. به این امید، اگر ممکن باشد همهرا در یک «جزوه» به چاپ رسانم، مگر متوجه شدم بخشی از کارها هنوز ناتمام است. علت نا تمامی کار، قبلاً با شماری از قلم بدستان و سیاسیون از قماش گوناگون در تماس بودم، تا از فیضاندوخته‌ها و تجارب شان فیض برده باشم، ایشان وعده دادند و آماده پاسخ به پرسش‌هایم بودند، به استثنای یک و دو، متباقی با تأسف یا اولین پرسش را پاسخ نداده و یا در میانه راه از پاسخ دادن بهپرسش‌های مطرح شده خودداری ورزیدند و برخی با وجودِ وعده پی‌هم به تماس‌های مکررم جواب ندادند. حال تصمیم دارم، بار دیگر به ایشان مراجعه نمایم و دروازه‌های‌شان را دق‌الباب کنم، ببینیمچه به دست می‌آید. آن‌چه به دست آمد، حتماً آن‌ها را با خوانندگان گرامی و عزیز شریک خواهم ساخت.   
اشاره، تماس تلفونی جنابان: قوماندان آسمایی کابل (فروغ) و کارنیزیون کابل (نبی احمدزی) در روز یورش به دادخواهان جالب و شنیدنی است، در نظام که ادعای دموکراسی را دارد، چگونه ازگرفتن، بستن و از زنجیر و زندان انداختن حرف می‌زنند. فکر کنم بوی حاکمیت‌های تک حزبی گذشته، وحشت و دهشت آن روزها، هنوز در ذهن و ضمیرشان جولان دارد. جمشید رسولی سخنگویدادستانی کل در یک برنامه خبری اعلام کرد که دگرجنرال گل نبی احمدزی و تورن جنرال حسن شاه فروغ از وظایف شان برکنار شدند. بعد از تحقیق نتیجه هرچه باشد در اختیار مردم قرار می‌گیردبا گذشت زمان زیاد تا هنوز نتیجه تحقیق در حاله ابهام است و هیچ نتیجه ابلاغ نگردیده است. دیده شود چه وقت مردم کشور از تحقیق و اجراات  دادستانی آگاه خواهند شد. باز هم منتظر می‌مانيم.