عقاید جمع عقیده و عقیده عبارت است از دین، ایمان، مذهب، رای و هر آن چه که انسان به آن باور داشته باشد و در دل و ضمیر خود نگاه کند. بنا بر این عقیده در ابعاد متعددی به وقوع می پیوندد، هر کدام شان اینک توضیح می یابد:
اول- عقیده دینی: دین به معنی مذهب، کیش، آیین، ورع، طاعت، حساب، پاداش جزا، و مکافات است. براساس مطالعات دقیق این معانی در دو جهت نتیجه میگریم. یکی اینک هر ملت روش و کیش خاصی دارد که در اثر آن خود را به حریم حقیقت کل میرساند. دوم اینکه در حساب دهی در اثر اعمال نیک پاداش خوب می یابد و در اثر اعمال بد سزاوار مجازات میگردد. به عبارت دیگر انسان های نیک به "بهشت" که محل آسایش است می روند و انسان های بد در آتش "جهنم" که محل عذاب است میسوزند. بزودی باید افزود که "بهشت و دوزخ" ناشی از تجسم اعمال است و این کار مورد تایید و تاکید دانشمندان به طور عموم قرار درد.
دوم- ایمان: ایمان در عربی به معنی آمدن و پشت سر یکی ایستادن و در فارسی به معنی گرویدن است.
سوم- مذهب: مذهب به معنی راه و روش و طریقه است. راه و روش به دو نوع است: سالم و ناسالم. راه و روش سالم هستی می آفریند و راه و روش ناسالم نیستی. در هستی زن و مرد در اثر مهر و محبت در دل های شان ازدواج می نمایند و مجامعت های جنسی به انجام میرسانند و باعث تولید نسل میگردند. تولید نسل باعث تکامل و تکامل باعث هستی میگردد. اما در نیستی، به طور نمونه گروه داعش و طالبان را در نظر میگیریم، که اذهان افراد را (مبنی بر اینکه اگر کشته شوند، جام شهادت می نوشند و اگر پیروز شوند "غازی" میگردند) مورد شست و شو قرار میدهند و بنا براین در اقدامات انتحاری و بمب گذاری زن و مرد را ، خورد و بزرگ را به سوی نیستی می کشانند.
چهارم- رای: رای گرفته شده از عربی به معنی اندیشه و فکر و عقل و تدبیر و عزم است. هر یک این ها مستلزم بررسی است. فرض کنیم داخل باغی میگردیم و برای اولین بار سیبی را می بینیم که از درخت جدا میگردد و به زمین میافتد. سیب را به دست میگیریم و لمس میکنیم. بوسیله حس شامه بو می کنیم و توسط حس ذائقه خواص سیب را درک میکنیم. این ادراکات حسی را در رابطه با نوعیت و جنسیت سیب در ذهن به تصورات می سپاریم. انعکاسات تحت شرایط ذهنی از تصورات به تفکرات و از تفکرات به تعقلات و از تعقلات به تصدیقات روی سلسله مراتب مدارج عالی را می پیماید. در تصورات از سیب عکسبرداری میگردد و سپس روی "چه چیز بودن" سیب فکر به عمل می آید و نتیجه به تعقلات ارجاع میگرددو در تعقلات مورد تحقیق قرار میگیرد و در اخیر مورد تصدیق قرار میگیرد. به این ترتیب سیب چیزی است (اگر سیب سرخ تحت نظر باشد) که رنگ سرخ دارد، شکل آن کروی است، شیرین است ولی کمی ترش مزه نیز می باشد، پوست تازک دارد. انسان مذکور، چون خواص سیب را مبنی بر مضر بودن و یا مفید بودن نمی داند، تجویز خوردن را به کسی نمیدهد.
پنجم- باور: به معنی یقین داشتن، سخن کسی را راست و درست پنداشتن، ولی انگیزه آن همه را میتوان در میدان عمل جستجو کرد. ؛ زیرا در قبال راست دروغ وجود دارد.
با این توضیحات خاطر نشان میگردد که تدبیر را به معنی عاقبت اندیشی و تفکر را به معنی اتدیشیدن و تعقل را یه معنی علم و علم را به معنی وقوف و آگاهی و کار برد آن را در زمینه ای درک جزییات تلقی بداریم نه درک کلیات.