بصورت عام یک روحیه عمومی در بین مردم و به ویژه سیاسیون کشور ما و مبتلایان به مرض «تیوری توطیه» یا «ترس کاذب از خارجی ها» و مبلغین آنها وجود دارد که گویا
اکثریت مطلق حاکمان کشور (و سایر کشور های استبدادی شرق) مزدور و دست نشانده خارجی - غربی ها اند و از طرف آنها حمایت، تقویه و پشتیبانی می شوند. زیرا حاکمان این رژیم ها در تماس مستقیم با خارجی - غربی ها قرار داشته و مورد حمایت مالی و تسلیحاتی آنها قرار دارند و اگر ما به مقابل این حکومت ها برخیزیم، توسط غربی ها سرکوب خواهیم شد…
همچنان گفته می شود: اگر کشور های غربی خود را «دموکراتیک» می گویند یا خصلت «استعماری» ندارند و یا از رژیم های استبدادی این کشور ها «دفاع» نمی کنند، پس چرا با این رژیم ها روابط دپلماتیک دارند؟ چرا با آنها رابطه تجارتی - اقتصادی دارند و یا چرا به آنها کمک نظامی و تسلیحاتی می کنند؟ چون این رژیم های استبدادی از پول و سلاح غربی ها بر ضد مردم خود و برای سرکوب جنبش های مردمی استفاده می کنند! یا اگر غربی ها کمک ها و پشتیبانی خود از این حاکمان را قطع کنند، شاید این رژیم ها خود به خود سقوط کنند… یعنی داشتن هر گونه رابطه و مناسبات سیاسی - اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و یا نظامی - امنیتی را به معنای حمایت و پشتیبانی از رژیم های استبدادی توسط کشور های غربی می دانند…
مردم و سیاسیون ما بر بنیاد همین دلایل به عوض اینکه به مقابل رژیم استبدادی کشور به مبارزه و مقاومت بر خیزند و یا برای سرنگونی این رژیم به پا ایستاده شوند؛ به فحش و دشنام دادن به کشور های غربی و ملامت سازی آنها می پردازند؛ موجودیت دموکراسی در آن کشور ها را زیر سوال می برند و توقع دارند که اگر این کشور ها «برنامه های امپریالیستی»، «ماهیت ضد انسانی» و یا «نیت استعماری و استبدادی» ندارند، باید از این رژیم های استبدادی دفاع نه کنند یا برای شان سلاح نفرستند و یا چه بهتر که اگر آنها را تغییر دهند و برای مردم بیچاره این کشور ها «آزادی و دموکراسی» را به ارمغان بیاورند!
در حالیکه تمام کشور ها مجبور اند برای ادامه زندگی و پیشرفت خود در سطح جهان با تمام کشور ها (چه غربی یا شرقی، پیشرفته یا پسرفته، چپ یا راست، کافر یا مسلمان، دموکرات یا تکنوکرات وغیره) مناسبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، امنیتی وغیره داشته باشند؛ برای رشد و شگوفایی تجارت، صنعت، تکنولوژی و فروش محصولات خود به لابیگری، یار گیری، بازار، انرژی و مشتری نیاز دارند و به این ترتیب دنیای امروزی صحنه واقعی رقابت های کشنده و مناسبات سوزنده در تمام عرصه های زندگی قطب بندی شده توسط دستگاههای گوناگون سیاسی، استخباراتی، نظامی، اقتصادی، مافیایی وغیره است (چون ما در «دنیای فرشتگان» زندگی نمی کنیم)…
سخن بر سر «بی گناهی غربیان»، «تبریه امپریالیزم» یا «ماهیت سرمایه داری» در سده ۲۱ نیست؛ بلکه سخن بر سر ترسانیدن مردم از غربی ها، گذاشتن بار ملامتی حاکمان کشور بالای غربی ها و عدم مبارزه و مقاومت بر ضد حاکمان کشور است که با استفاده از ترس کاذب مردم از غربی ها، خود را عملا غیرمسئول و واجب الاحترام ساخته اند؛ در حالیکه حاکمان کشور خود مان مسئول اصلی حفظ جان و مال مردم ما اند (نه خارجی ها)، صرفنظر از اینکه دست نشانده کدام کشور یا گماشته کدام دستگاه اند و یا از کدام منابع، کمک می گیرند و یا حمایت می شوند…
یک نگاه سطحی به زندگی در کشور های غربی نشان می دهد که آنها در اثر مبارزه و مقاومت مردم خود شان رژیم های سیاسی و حکومت های را ایجاد کرده اند که در مقایسه با رژیم های استبدادی کشور های شرقی صد ها مرتبه دموکراتیک تر اند… مردم از سطح زندگی نسبتا مرفه تری برخوردار اند و حاکمان آنها نه دیکتاتور های یکه تاز یا غیرمسئول و واجب الاحترام، بلکه در قبال هر حادثه کوچکی در پیشگاه مردم خود مسئول و پاسخگو اند (چون «جامعه دموکراتیک آیدیال» یا «جامعه بدون طبقات» فقط در «اذهان ما» و روی کاغذ می توانند وجود داشته باشند و بس)!
+ + +
بنا بر آن هرگز توقع نداشته باشید که کشور های خارجی - غربی برای کشور شما تغییرات بیاورند، نظام بسازند، دموکراسی تحفه بدهند، پیشگام مبارزات شما باشند، مانع استقرار دیکتاتوری در کشور شما گردند و یا مناسبات خود با حاکمان کشور شما را قطع کنند که شما آن را «حمایت خارجی ها» می دانید (چون اگر شما و یا هر گروه دیگری فردا در راس حکومت قرار گیرید، این ارتباطات خارجی ها باز هم به پیمانه کم یا زیاد دوباره اعاده می گردد)… اما اگر شما آنقدر کار و لابیگری کنید که خارجی/غربی ها در سرکوب مستقیم شما سهم نگیرند، بزرگ ترین دستاورد و پیروزی شما خواهد بود…
لذا مردم ما و به ویژه نسل جوان کشور ما باید متوجه این باریکی ها در زندگی عملی باشند، به پای خود ایستاده شوند و سرنوشت خود، مردم خود و کشور خود را به دست خود گیرند و مطمین باشند که رهبران در میدان عمل بوجود می آیند و در جریان مبارزه و مقاومت آبدیده می شوند… و هم صد در صد مطمین باشند که اگر مردم به پا خیزند، حاکمان غربی از پشتیبانی مطمین ترین گماشتگان خود نیز دست خواهند کشید و خود را با مردم آن کشور ها مواجه نه خواهند ساخت (تجربه ایران، مصر و دهها کشور دیگر شاهد مدعاست)!
آنچه حاکمان کشور های غربی از آن سخت هراس دارند، مواجه شدن با افکار مردم خود و ترس از حاکمیت «رسانه» های گوناگون و پر قدرت جهان امروزی است که کمتر چیزی را می توانند از نگاه تیز بین آنها پنهان کنند (به شرطی که شما صدای خود را بلند کنید، همگانی سازید و به گوش مردمان آن کشور ها برسانید)!
اما اگر مردم و به ویژه جوانان کشور ما آرام و خونسرد ناظر ادامه کشتار خود باشند، بر ضد نظام استبدادی خود قیام نه کنند و دل خود را صرف با ملامت سازی خارجی ها و فحش و دشنام دادن به آنها تسکین دهند و یا متوقع تغییر حاکمان خود توسط خارجی ها باشند، هرگز چنین تغییری به وقوع نه پیوسته و این سریال خونین ادامه خواهد اشت…
+ + +
جامعه با قصه و حکایت، شکوه و شکایت، وعظ و نصیحت و یا نفرین و لعنت تغییر نمی کند؛ بلکه با مبارزه و مقاومت تغییر می کند... بیایید ترس را کنار بگذاریم و از تماشاچی به «بازیگر»، از علاقمند به «عامل» و از واکنش گر به «کنشگر» تبدیل شویم!
سرچشمه ها
۱. لعل زاد. مقوله های مشابه «قسمت و تقدیر» و «تیوری توطیه». می ۲۰۱۷
http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?&id=3892
۲. لعل زاد. باز هم در مورد «تیوری توطیه». می ۲۰۱۷
http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=3900
۳. ترسانیدن اقوام غیرافغان از خارجی ها. دسمبر ۲۰۱۷
http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?&id=4099