(سروده هایی ازداکتراسدالله حیدری)
در روزهای پسین، اثرشعری هموطن محترم جناب داکتراسدالله حیدری مقیم آسترالیا بدستم رسید.
این اثرادبی که در دوصد و شصت وشش صفحه ازطرف چاپخانه ی « دنیا » درشهر سدنی آسترالیا به زیورچاپ آراسته ګردیده است، شامل بیشترازیکصد پارچه سروده های شاعرمیهن دوست ما، اعم ازحمدیه ها، رثایا، غزلیات، دوبیتی ها، قصاید و مخمسات بوده که به قول خود شاعر، اینهمه سرایش دردرازنای هجده سال اخیردرعالم آواره ګی و غربت ودرسوز فراق میهن صورت ګرفته است.
چنانکه جناب حیدری خود میفرماید: « درک این دوری و هجران وطن، الهام بخش آن شد که بعد از سن شصت و دو ساله ګی به سرودن اشعار مختلف، منجمله مناجاتیه ها، مراثی و مذهبی، میهنی، غازل، مخمسات، قصاید، رباعیات، قطعات، فردیات یا تکت بیت ها موفق ګردیدم. » محترم (حیدری) درصفحه ی (۶۱) اثرخویش تحت عنوان « عارف شیراز» چنین میسراید:
سعدیا خیزتو، شورو شر دنیا بنګر
همه قربانی افغانی و عربها بنګر
چه شد ازدست پلیدان جهان حال بشر
وضع امروز ببین، حالت فردا بنګر
توبګفتی که همه آدمی اعضای هم اند
اینک ای شیخِ همام، حالت اعضا بنګر
خرس قطبی چه جفا ها که نکرد درمُلکم
جای وی را بګرفته سګ رسوا، بنګر
ګشته شیطان بزرګ دیو جهانِ امروز
ظلم این دیو جهانخوار به هر جا بنګر
بزند لاف حقوق بشر و آزادی
این چرند های وی افتاده زمعنا، بنګر
وتا آخر....
آڼچه مهم است، اینست که ازسرتا پای سروده های داکتراسدالله حیدری و ازهر سطر و واژه ی کتابش، سوز و آه و فریاد ناشی از حُب وطن، درد و داغ آواره ګی و ضدیت با دشمنان مردم و آزادی ازدست رفته ی زادګاهش (افغانستان) می تراود و این همان احساس نیکوی وطنخواهانه است که امروز، مادروطن به آن اشد نیازدارد. بدین معنا که تا اولاد مادروطن، چنین درد و احساس را دررګهای جانش سراغ نکند، هرګزنمیتواند در راه رهایی این مادرتنها و پامال شده ی میهنش کاری انجام دهد.
برای هموطن ګرامی (جناب داکتراسدالله حیدری) صحت کامل، قلم رسا و توانایی های مزید در راه سرود و سرایش شعرو ترانه درقبال وطن، مردم و بشریت خواهانم .