وقایع افغانستان از۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ میلادی ( بخش ۹۸)

بروزنقطۀ عطف درارتش افغانستان
فیصلۀ "جامعۀ جهانی" به رهبری ایالات متحدۀ امریکا چنین بود که تا قبل ازخروج نیروهای خارجی درسال ۲۰۱۴ میلادی ازافغانستان، نیروهای سه صد و پنجاه هزارنفری ارتشِ این کشور

باید توسط مربیانِ خارجی تمریناتِ کافی جنگی دیده وبا سلاح های مؤثرمجهز ساخته شوند. منظورازاین فیصله ها ظاهراً این بود تا ارتشِ افغانستان درغیابِ نیروهای خارجی بتوانند دربرابرِحملات وخرابکاریهای گروه های تروریستی، ازدولتِ مرکزی و " دست آورد های ده ساله " دفاع و حراست بعمل آورند. اما گروه های مسلحِ مخالف و رهبرانِ پشتِ پردۀ آنان که عمدتاً شبکه های جاسوسی کشورهای همسایه بود، به منظورِ عقیم سازی این برنامه، تاکتیکِ خاص و مؤثری را بکارگرفتند که آن، عبارت ازچرخاندنِ سلاح ِسربازانِ تمرین دیده علیه افسرانِ تمرین دهندۀ خارجی درداخلِ پایگاه ها و میدان های تمریناتِ نظامی بود. بهمین سلسله، مجلۀ " اکونومیست" در شمارۀ مورخ بیست و دومِ ماه سپتمبرسال ۲۰۱۲م خویش، مجموع افرادِ نظامی خارجی اعم ازامریکایی، فرانسوی، انگلیسی و غیره را که توسط سربازانِ افغانی در داخلِ پایگاه های ارتش موردِ شلیک قرارگرفته و کشته شده اند، پنجاه و یک نفراعلام نمود.
همچنان گزارشهای تأیید شدۀ دیگری نیزدرآغازِ ماه نوامبرِ سال ۲۰۱۲م به نشر رسیدند که بیانگر ترورِ چهار تن از سر بازانِ افغان توسط همکارانِ افغانِ آنها در ولایت هلمند بود. گفته شد که سربازانِ کشته شده، وظیفۀ شبانۀ دریکی ازمحلاتِ نظامی در ولایت هلمند را به انجام رسا نیده و قراربود وظیفه را به همکارانِ بعدی شان تعویض نمایند. ولی سربازان ِبعدی با ساس یک برنامۀ از قبل تعیین شده، چهارتن ازهمکارانِ خویش را با شلیک گلوله به قتل رسا نیده پا به فرار میگذارند. مقام های امنیتی ولایت هلمند گفتند که قاتلان و مقتولین، تازه به خدمتِ عسکری استخدام شده بودند.
درماه نوامبرِسال ۲۰۱۲م نیزباساس گزارشهای منتشرشده، یک سربازِافغانی درولایتِ بادغیس، میلۀ تفنگش را بسوی محافظانِ امنیتی دفتر " پی. آر.تی " یا تیم بازسازی ولایتی مربوط به سازمان ملل چرخانید، اما قبل ازآنکه تلفاتِ جانی صورت گیرد، سربازِمذکوردرنتیجۀ شلیکِ متقابل، کشته شد. قبل ازآن نیزیکی ازسربازانِ افغان، دریکی ازپایگاه های ارتشِ اسپانیایی در "قلعۀ نو" بادغیس، به سوی نظامیانِ اسپانیایی شلیک نموده  دو تن ازآنها  به شمول یک ترجمان را به قتل رسا نیده بود.
درولایت پکتیا نیزدرماه جون ۲۰۱۳م، شخصی که یونیفورم سربازی به تن داشت، با تفنگ بالای سربازانِ ناتوشلیک نموده سه نفرآنها را به قتل رسانید. و درولایت فراه نیز درهمین ماه، یکی از سربازانِ افغان بالای یک سربازِ ایتالیایی شلیک نموده و او را کشت.
این نوع حملاتِ مسلحانۀ خونین، بخصوص درسال ۲۰۱۲۲ میلادی دردیگرنقاطِ افغانستان نیزصورت گرفت که موجب ِقتلِ تعدادی از نظامیان ِخارجی و سربازانِ داخلی گردید.
این حرکتِ تاکتیکی، نه تنها حلقاتِ مسوولِ وزارتِ دفاعِ افغانستان را تکان داد، بلکه مقام های(ناتو) و کشورهای عضو آنرا نیزسخت نگران نمود. منسوبینِ وزارت دفاع، باساس فیصلۀ شورای دفاعی به رهبری حامد کرزی و انتقاد های وارده، کارِ بررسی، شناسایی و تصفیۀ افرادِ ارتش را رویدست گرفت و درمراحلِ بعدی اعلام نمود که عده یی ازافرادِ گروه طالبان درمیان ارتش نفوذ نموده اند. سخنگوی وزارت دفاع همچنان افزود که شلیک بالای افسرانِ خارجی، قسماً کارِافرادی بوده که به ناراحتی های عصبی  یا بیماریهای روانی مبتلا هستند. هرگاه این موضوع نیز مدنظرگرفته شود که صد ها تبعۀ پاکستان (اجنت های شبکۀ آی.اس.آی)، بخصوص در ولایات جنوب شرقی افغانستان، عمداً تذکره (شناسنامۀ) افغانی بدست آورده وازاین طریق درکلیه امورِ سرنوشت ِملی مردمِ افغانستان و ازآن جمله، درامورِ دفاعی و سربازی و باز، دراقداماتِ انتقامی و تخریبی خونین نقش ِمؤثر بازی میکنند، میتوان به عمقِ بُحران پی برد.
یافته های دیگری نیزحاکی ازآن بود که باساس برنامه های استعماری و تخریباتی مقام های پاکستانی برضد افغانستان، ازمدتی بدینسو، یکتعداد اتباعِ آن کشور، علاوه ازآنکه تحتِ نام ملا و مولوی و واعظ و" عالم دین " و امثالهم درمساجد و اماکنِ دینی و مذهبی کشور جابجا شده و مشغولِ تبلیغاتِ ضد ترقی و ضد فرهنگی گردیده اند، بخشِ دیگرآن، ظاهراً بعنوان " پشتونهای تاجرپیشه "، اقدام به خریدِ زمین و جایدادِ غیرمنقول درشهرها و مناطقِ غیرپشتون نشین، بخصوص درشمالِ کابل نموده ازاین طریق درراهِ پیشبردِ برنامه های درازمدتِ آن کشورکارمیکنند. (این، در واقع بحثی است جالب، ضروری و قابل دقت ِبسیارکه بایستی عوامل، انگیزه ها و پیامد های ناگوارِآن از سوی تحلیلگرانِ وطندوست و مسوولان آگاهِ دولتی به کاوش گرفته شود)
دلایل وعواملِ اصلی هرچه بود، تأثیرعمده یی بالای روحیه و تصامیمِ مقاماتِ (ناتو) و امریکا نهاد. چنانکه متعاقبِ کشته شدنِ چهارسربازِ فرانسوی توسط سربازِ افغانی درولایت کاپیسا، مقام های آن کشوراعلام نمودند که نیرو هایشان را قبل اززمانِ موعود ازافغانستان خارج خواهند ساخت و دیری نپاییده بود که چنین هم کردند. جنرال " جان الن" فرماندۀ عمومی نیروهای (ناتو) درافغانستان دستورداد تا ازعملیاتِ مشترکِ نیرو های ناتو با نیرو های افغان کاسته شود. علاوتاً، نفرت، بدبینی و کراهتِ برخی از نیروهای خارجی علیه سربازانِ افغانستان انگیخته شد و دربعضی موارد موجبِ ارتکابِ جنایت های خونباری توسط سربازان ویا افسرانِ امریکایی و انگلیسی و نا تو درخاک ِافغانستان گردید.
مقام های دولتی افغانستان و برخی ازتحلیلگرانِ سیاسی دقیق سنج، دستِ شبکه های استخباراتی ایران و پاکستان را درطرح چنین یک برنامۀ تاکتیکی و کوبنده دخیل دانستند. این رویدادِ نگران کننده، تأثیرمنفی دیگری نیزبالای اوضاع داشت و آن اینکه پروسۀ جلب و جذب و استخدام ِسربازانِ تازه نفس ازسوی وزارتِ دفاع افغانستان را که بخرچ کشورهای کُمک کننده صورت میگرفت، به کُندی مواجه ساخت و این خود،  نه تنها موفقیتی بود برای گروه های مسلحِ تروریستی، بلکه آنها را در کارِ تداوم ِجنگ و کشتار، جری تراز پیش نیز نمود. 
ایجادِ دست و پاچه گی ناشی ازاین تاکتیکِ جنگی، وزارت دفاع و ادارۀ امنیتِ ملی افغانستان را وادارنمود تا دست به اقداماتِ تصفیه وی عاجل بزنند. چنانکه منسوبینِ این دو منبع، ازاخراج، دستگیری و زندانی شدن ِصد ها نفر در " اردوی ملی " خبر دادند. منابع متذکره همچنان گفتند که کارِبازنگری مجددِ اسنادِ مربوط به روندِ استخدامِ افراد ِاردو را رویدست دارند . این درحالی بود که جعلکاری، ساختنِ اسنادِ مربوط به اثباتِ هویت های فردی، قومی، ملی و ... درتحتِ حالات و شرایطِ آشفتۀ آن روز، آنهم توسط سازمان ها و تشکیلاتِ حرفه یی استخباراتی منطقه، کار دشواری بحساب نمیرفت.
تشنج درمیان ارتشِ افغانستان درهمین جا خلاصه نمیشد. گزارشهای دیگری نیزازمنابع داخلی و خارجی مبنی بر فرارِافرادِ ارتش وجود داشت. البته انگیزه های فرار از ارتش، ابعادِ چند گانه داشت: مثلاً، عده یی بخاطرِاحساسِ خطرِجانی درجبهاتِ جنگ، برخی دراثرِتبلیغاتِ دشمن، بعضی ها درنتیجۀ برقراری تماس با گروه طالبان و پیوستن به آنها پس ازآموزشهای جنگی و بدست آوردنِ سلاح اقدام به فرارمینمودند تا بارِدیگردرهمکاری تنگاتنگ با گروه مذکور، علیه اهدافِ سیاسی شان دست بکار شوند.
درعین حال، گروه طالبان و حامیانِ خارجی آنها، با استفاده ازهروسیلۀ ممکن، میکوشیدند بازهم افراد و عناصرِ دستوری خویش را به داخلِ تشکیلات ِارتشِ افغانستان جابجا سازند. تاکتیک ها و امکاناتِ دشمن چنان قوی، سازمان یافته وماهرانه بود که جانبِ دولتِ افغانستان به مشکل میتوانست از ورود ِعناصر دشمن به درونِ ارتش جلو گیری بعمل آورند.
ازنظرِ منطق نیزعملِ جسورانه و انتحاری (شلیکِ سربازانِ افغان بالای نیرو های خارجی درداخل پایگاه های نظامی)، بدونِ انگیزۀ قوی انتقامی، برنامه ریزی دقیقِ عملیاتی، تبلیغاتِ فکری و سیاسی منظم، رهبری و دستور دهی مؤثر ازطرف منبع یا منابع مؤثر، به آسانی ممکن نخواهد بود. بهمین دلیل، آگاهانِ سیاسی، آنرا یک عملِ کاملاً انفرادی و یک واقعۀ تصادفی ندانستند. علاوه ازحملاتِ تروریستی، کشتارِافراد و تخریباتِ وسیع که گروه طالبان همه روزه بدان دست میزدند، طبق برنامه های تنظیم شده و هدفمند، دست به اقدامات ِدیگری نیز می یازیدند. مثلاً، عراده جاتِ مسافربَری را درجاده ها متوقف ساخته علاوه ازدستبرُد به پول و دارایی مسافران، افرادی را ( شاملِ افرادِ داخلی و خارجی) با خود به نقاطِ مخفی می بردند، کارمندانِ دولتی در ولایات را پس ازدستگیری وربودن، بگونۀ بسیار وحشیانه یی سرمی برُیدند، حتا اعضای خانوادۀ برخی از کارمندانِ دولت به شمولِ کودکانِ آنها را به قتل میرسانیدند، شاگردانِ مکاتب و مدارس را یا توسط گازهای سمی، مسموم میکردند و یا بیرحمانه به قتل میرسانیدند، درب ِمکاتب را با توسل به زور و تهدید و ارعاب می بستند، سربازان وافسرانِ ارتش ِافغانستان را که می ربودند، آنها را درملأ عام شلاق میزدند، تحقیر میکردند و تحت شکنجه های شدید قرارمیدادند. فلم های مستند مربوط به چنین تحقیرها و شکنجه ها را بازهم بر وفق ِ برنامه های شبکۀ استخباراتِ پاکستا ن درمعرض  دیدِعامه قرار میدادند تا نیروی ارتشِ افغانستان را خوار و زبون نشان دهند.
انگیزۀ اصلی دو همسایۀ شرقی – غربی افغانستان ازپیاده کردنِ چنین برنامه های تخریبی دردرونِ ارتشِ افغانستان و بیرون ازآن، علاوه ازرسیدن به سایرِ اهدافِ ستراتژیکِ ازقبل تعیین شدۀ آنها، خنثی سازی روندِ تکاملی نظام سربازی، نظام ِمعارف و روندِ علمی و فرهنگی افغانستان درآینده بود. زیرا دوهمسایۀ " اسلامی " هرگز نمیخواستند (و نمیخواهند) افغانستان پس ازتحملِ مصایبِ عظیمِ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چندین ساله، مجدداً قد راست کند وازوجودِ یک ارتشِ قوی، منظم و مدافعِ حاکمیتِ ملی و مزایای علم و سواد و فرهنگ بهره مند باشد. این، همان جفاهای سنگین و بی بدیلی درحقِ این ملت و این سر زمینِ لگد مال شده بود که نسل اندرنسل مردم افغانستان آنرا فراموش نخواهند کرد.
(ادامه دارد )