- اشرف غنی در بند تقلب کاری –
"خودبینی" اکثراً در بین دانشوران ایجاد میگردد؛ به ویژه دانشورانی که دانش شان با صداقت همراه نمی باشد. صداقت یک واژه ای اخلاقی است، زمانی که این واژه با دانش توام میگردد، حلم، تواضع و فروتنی را تحقق می بخشد.
هر قدر دانش مدارج عالی را بپیماید، به همان اندازه دانشور حلیم میگردد، کارهای مربوط را به درستی بانجام میرساند و در اخیر نتایج مثبت را کسب میکند. برخلاف، اگر دانش با صداقت توام نباشد، دانشور خود بین گردیده و کارهایش نتایج منفی را ببار می آورد. خودبینی یک نوع بیماری روانی بوده که بایست توسط دکتران روانی تداوی گردد.
اشرف غنی، که بر اساس یک توافق سیاسی بر کرسی ریاست جمهوری افغانستان تکیه زده است، یک سیاستمدار سخت خودبین بوده و مشخصات خود بینی او در این نکات روشن میگردند:
اول- دروغ گویی: اشرف غنی پیوسته دروغ گفته و از راستی دوری جسته است؛ به ویژه در زمان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۴ به مردم به دروغ وعده داده و زمانی که بر کرسی قدرت تکیه زد، گفتارش جامه عمل نپوشید.
دوم- برتر طلبی و رجحان: اشرغ عنی خود را عقل کل دانسته و گویا به مثابه "مغز دوم متفکر جهان" خود را بالاتر از همه دانسته، دیگران را مطیع و فرمان بردار قلمداد میکند. او حتی صلاحیت های کاری را از وزرای کابینه اش سلب نموده و به آنها فرمان داده است تا در اجرای امور مربوط به صلاحیت های هر وزرات، بازهم بایست از رییس جمهور اجازه بگیرند.
سوم- تقلب کاری: زیرساخت توافق نامه سیاسی که بر پایه آن او رییس جمهور گردیده، در واقع بر تقلب کاری انتخابات استوار بوده ک سر و صدا برپا کرده، موجب مشاجرات با عبدالله عبدالله، رقیب سیاسی او گردیده و در نتیجه خطر پاشیدن شیرازه بندی کشور را حاد ساخت. بالاخره با پادرمیانی ایالات متحده امریکا و وساطت مسقیم جان کری، وزیر خارجه آن کشور – بازیر پا نمودن قانون اساسی و قانون انتحابات – براساس یک توافق نامه سیاسی اشرف غنی خود بر کرسی ریاست جمهوری لم زده و عبدالله عبدالله، حریف سیاسی اش را با کسر رتبه بر کرسی "رییس اجرایی" میخکوب کرد.
ولی – نظر با ماهیت تقلب کاری – اختلافات بین غنی و عیدالله روز بروز اوج گرفته، رییس جمهور تلاش کرده تا صلاحیت های رییس اجرایی را هر چه محدودتر ساخته و قدرت را به شکل انحصاری در دست گیرد. درر نتیجه نظر به همین مبارزات قدرت طلبی، پیشرفت امور بنیادی کشور، از جمله امور اقتصادی از نظر افتاده و کشور به رکود مواجه گردیده است. بالآخره روند بحران اقتصادی کشور شدیدتر گردیده، بیکاری افزایش یافته و دامنه ای فقر در کشور گسترده تر گردیده و آن هم با این پیامد های ناگوار:
اول: افزایش اختطاف و دزدی،
دوم: روی آوردن به اعتیاد،
سوم: فرار از کشور، به ویژه جوانان کشور،
چهارم: عدم پیش برد استفاده از معادن کشور و دیگر پروژه های مهم آبادانی،
پنجم: افزایش وابستگی بودجه کشور به کمک های خارجی،
ششم: گسترش نفوذ سیاسی-نظامی گروه های هراس افکن.
در مقابل همه ای این مشکلات و کاستی ها، اشرف غنی به مثابه یک رییس جمهور نارسا، برتر طلب و خودبین گروه هراس افکن طالب را گاهی "برادران ناراضی" و زمانی "مخالفین سیاسی" یاد میکند.
در نتیجه نظر به گسترش عدم اعتماد و آماده شدن زمینه های گسترده ای نارضایتی، احتمال قیام های خودخوش حق طلبی بدور از تصور تلقی نمیگردند.