… آنقدر خطا کردند که توبه از این خطاها ، برای خطاکاران (کودتاچی) ، ناممکن شده است بقول فیلسوف متفکر (پوپر) ، (( آدم از خطاهای کوچک توبه می کند ، اما از خطاهای بزرگ ، نه تنها توبه نمی کند بلکه :
آنها را توجیه می کند لذا آنها را ادامه می دهد ، چون خطاهای بزرگ چنان وجدان را میشکند که جرئت اعتراف به گناه را از آدمی می گیرد .))
پرده ها می افتد ، نقابها بالا مم رود و چهره ها ، یکی بعد از دیگری آشکار می شود …
(( حفیظ الله امین ))، این دژخیم پلید و لعین ، رهبر کبیر و نابغه ی (( نوظهور)) شرق : رفیق نورمحمد ((ترکی)) را، در زیر فشار بالشت چنان خفه میکند که آنملعون به جهنم واصل میشود …
((ببرک کارمل )) ، این روبای مکار و شاه شجاع ثانی بمجرد تکیه زدن بر اریکه ی قدرت ، حفیظ دژخیم و جلاد لئیم و خون آشام را بوسیله (( قوای دوست و برادر )) بدیار عدم می فرستد …
اما : (( داکتر نجیب الله)) ، سر دسته ی اشقیاء ، عوام فریب ، آرتیست و هنر نما که با آرتیست بازیهای ماهرانه ، نطق پراکنیهای زیرکانه آنهمه فجایع هولناک را ابداع و ابتکار و نوآوری نموده بود و بر مردم مظلوم و بی پناه اعمال میکرد…
داکتر ( نجیب ) قسی القلب و فاشیست ، بدستور سران کفر و الحاد روسی خود ، رهبر فرزانه ی خویش (( ببرک کارمل )) را ، از قدرت خلح و بکام مرگ تدریجی در قهر تبعیدگاه می فرستد … (( داکتر نجیب نانجیب )) ، که قصاب کابل شهرت گرفته بود عامل دها هزار قتل و کشتار ، زنده بگور کردنهای بسیار و سفاکیهای بس بی شمار شناخته شده است نتوانست از مکر (( رفیق ؛ ملا تنی )) ، و از حیله گریها و توطه ی (( ملا تنی ) جان سالم بدر ببرد و بوسیله ی شقی دیگر همانند خود به دار مجازات آویخته شد و عبرت گونه چندی بر سر دار ،پایدار ماند حال باید چندی دیگر ، متظر بود تا (( رفیق ملا تنی )) ، بدست شقاوتمندی دیگر یعنی : حضرت ( گلبدین حکمتیار )) ، جاسوس چند جانبه ی (( غرب )) و شبکات جاسوسی منطقه بلااخص ((عربستان سعودی)) ، به دیار عدم فرستاده شود … نویسنده این مقاله ، تعجبم از ((گلبدین حکمتیار)) این مرد رهیده از تقوا
این مرد مفتضح و رسوا این مر جهنمی در عقبی. به چه جرئتی ، بعد از قتل عام مردم شریف کابل ، و دریوزگی اجانب ، بی مهابا و بی پروا ، یکبار دیگر وارد معرکه ی
سیاست ، یعنی : فی الواقع و حقیقت وارد مهلکه ی خباثت گردیده است ؟؟؟؟
. . . . . .
(( خدا گر پرده بردارد ز روی آدمها )) ======== (( چه شادیها خورد برهم چه بازیها شود رسوا ))
حکایتی از « بی بی سی فارسی »
———————————————
« اگرجنگ نمی بود و امنیت می بود فرزندانم به نیروی نظامی حکومت نمی رفتند و یا هم ، با طالبان یکجا نمی شدند… اگر صلح و آرامش می بود ، چرا فرزندانم کشته می شدند . اگر آرامی می بود همه در کنار هم زندگی می کردیم . از گرسنگی و فقر نمی مردیم . حالا تمام آرمان هایم با خاک یکسان شدند . و بیچاره شدم … » این کمترین خواست و حق مشروع و آرمان مادری است که جنگ و نا امنی همه ای هستی اش را ربوده و اشک در چشمانش خشکیده است ، و با نواسه های یتیم و گرسنه و عروسانش بار مرگ تدریجی از فقر و گرسنگی و چپاول را بدوش ضعیف و ناتوانش می کشد . این میراث شوم و ننگین ، خلق و پرچم است .
گفتن ندارد که جنایات (( حزب دموکراتیک خلق )) ، چهل سال در کشور ما جریان داشته و دارد و باعث و بانی اصلی آن همان مزدوران روس ملحد و خیانتکاران احزاب خلق و پرچم می باشد چه بجا کارل ریموند پوپر ، این جماعت خطا کار ووجدان مرده را تصویر می کند … خطاکارانی که با استفاده از فرصت ، و بدور از حکم محاکم قضائی بین الملی در زیر سایه ای کشور های امپریالیستی ، نه تنها زندگی ننگین شانرا سپری می نمایند بلکه : با گستاخی و وقاحت و بیشرمی تمام ، تلاش بی وقفه دارندتا از چهره های کثیف و معلوم الحال و خون آشام همچون : نور محمد تره کی ، حفیظ سفاک ، کارمل دغل و نانجیب رقاص و آرتیست ظاهر فریب مارکسیم لیننیزم ، یکبار دیگر این خناسان رذل و اوباش و سرسپرده ای الحاد را ، پیشوا - قهرمان - شهید بزرگ ، قائداعظم ، رهبر فرزانه بتراشند و بخورد عوام بیچاره و بی خبر از همه جا بدهند إإإ
گفتن ندارد که این جماعت ارازل و اوباش ، خرافی و خوش خیال نمی دانند و تا هنوز اندیشه نکرده اند که : روزگار مرم شریف و آزاده ی کشور ما را سیاه و تباه ساخته اند و طی چهار دهه جنایات بی سابقه سه نسل ملت آزاده را به تباهی کشیده اند …
چهار دهه ، تباهی ، تبهکاری جنایت ، چور و چپاول و حضور طالبان اسارت پیشه و منحط ، و تاخت و تاز شرارت پیشگان تفنگ سالار ، اشرار کافر و حرامزاده ی ملیشای روس ، ملت مظلوم چه ها که ندیدند ؟؟؟ و حال پیروان و سرسپردگان احزاب (( خلق و پرچم )) که نه تنها از گذشته ی ننگین و رسوای خویش شرم و حیاء نکرده بلکه : حرکتهای جدیدی را ، بنام های دیگر و القاب فریبنده تر و با دست آویزسازی اعمال اشرار و تفنگسالار ، بازهم برای حاکمیت تفکر الحادی مارکسیسم ، استالینیزم ، فاشیسم و الحادی تر از همه ؛ قهرمان سازی و قهرمان پردازی از شخصیت معدوم همچون : داکتر نجیب نا نجیب ، این شقی بدنام و بدفرجام رسانه های خبری و کانالهای سیاسی فرهنگی سراسری را اشغال نموده و کفر پراکنی و الحاد پروری دارند … زهی خیال باطل از این راهروان جاهل إإإ
فرید حسن شفیق
سدنی 30/04/2018