بنابر درخواست مکررِ عده یی از هموطنان از داخل افغانستان - بویژه جوانان عزیز- جلد دوم کتاب رنج های مقدس در افغانستان نیز اقبال چاپ یافت. این آرزو در اثر کوشش رفقای گرامی ام در شهر کابل و دوستداران این کتاب متحقق گشته است.
کتاب نامبرده با شمارگان هزار نسخه از سوی انتشارات سعید در شهرِ ماتم گرفتۀ کابل به چاپ رسیده است. اگر دستِ تنی چند از عزیزان از آستین عنایت و سخاوت بیرون نمی شد، بطور حتم چاپ دورِ دوم کتاب به این زودی اتفاق نمی افتاد. در این راستا اولین قدم را جناب داکتر زاهد جاهد برداشت. جناب ایشان با ارسال کمک نقدی راه را برای چاپ دو بارۀ جلد دوم باز نمود. محترمه وسیمه جان قریشی، جناب سیدحامد شاه آقا، محترمه خانم نسرین کلالی حسینی، جناب انجنیر صاحب اسدالله الم، جناب رحمت الله سیماب، آقای رسول جان ازهر، جناب معراج جان امیری، جناب عاشق الله ننگرهاری، جناب داکتر صاحب آصف وفا، جناب انجنیر صاحب قدیر فاقدانی، آقای جلیل نبی زاده، آقای احمدجان سیار، جناب استاد طاهر پرسپویی، جناب استاد رفیع الله یارمند، جناب ناظرحسین جان حسنی، اعضای گرانقدر «انجمن حمایت از دموکراسی» و دوستانی که در تورنتوی کانادا و اطراف آن زندگی می کنند با همکاری محترم پهلوان آغاشیرین با اعطای کمک های فوق العاده بخش بزرگی از هزینۀ چاپ دور اول و دوم را بر عهده گرفتند. برای من مهم نیست که کسی برای امر خیری صد ها یا هزاران یورو کمک کند، حتی پرداخت یک یورو و آنهم در گسترۀ چاپ و نشر یک کتاب به درد بخور نیز می تواند خلایی را پُر کند و حائز اهمیت فراوانی به حساب آید. جان مطلب در این نکته است که این ارجمندان در ترویج یک فرهنگ پسندیده قدم های مبارکی برداشته اند که مدام چنین باد! در بین مردم ما ضرب المثلی است:« کسی که قدر یک سیب را نداند، اگر باغ هم ببخشی نمی فهمد.» من کمک های این دوستان را با جان و دلم پذیرفتم که از یکایک شان صمیمانه تشکر می کنم.
من بار ها گفته ام و بار دگر می گویم که کتاب رنج های مقدس تنها متعلق به من نیست. از آغازِ کار تا انجام آن، بودند و هستند بزرگوارانی که برای یک لحظه هم مرا تنها نگذاشتند و به گفتۀ شاعر: دستم بگرفتند و پا به پا بُردند. بی پرده می گویم که حضور معنوی یارانم هنگام نوشتن این کتاب مرا سخت یاری رسانده است. من متیقن بودم که با وجود آشفتگی های حاکم بر جامعه، هنوز هم قدرشناسانی هستند که زحمات مرا به دیدۀ قدر می نگرند و از آن پشتیبانی می کنند. در چنین فضای ذهنی – روانی بود که دلم استوار تر شد و انرژی مثبت در وجودم دویدن گرفت.
دوست ارجمندم جناب استاد نصیرمهرین با بزرگواری خاصه اش متن تهیه شده را با دقت و مسئولیت خواند و رهنمود های مفیدی را در اختیار من قرار داد. سید حامد جان، کمال جان پرواک، انجنیرنقیب انصاری، استاد ولی پاسدار، محمد شاه فرهود و دیگران هرکدام در اصلاح و بهبود رنج های مقدس پیشنهاداتی ارایه فرمودند. چنانکه می دانید، رفیق گرانمایه ام داکتر حمید سیماب در قسمت ویراستاری هر دو مجلد زحمات فراوانی را متحمل شدند که من از ایشان سپاسگزاری می کنم. می توانم بگویم که داکترسیماب از یادداشت های پراکنده ام کتابی ساخت که اکنون در اختیار شما قرار دارد. بانوی سخت کوش و هنرمند متعهد منیژه جان نادری( مسئول انتشارات شاهمامه) با شوق و حوصله مندی فراوانی در قسمت برگ آرایی و چاپ کتاب سهم گرفتند که کار شان سزاوار ارج و احترام می باشد.
باری در محفلی در آلمان در حضور جناب داکتر رسول رحیم گفته بودم که من شاگرد اویم. اکنون این حقیقت را مسئولانه می نویسم که جناب شان حق بزرگی بر گردن من دارند. امروز هر کمالی که دارم، داکتر صاحب رسول رحیم در شکل دهی آن سهمی ایفا کرده است. این مرد فاضل، دانشمند و مبارز نه تنها به من راه و رسم مبارزۀ آزادیخواهانه و عدالت طلبانه را آموخت که قلم به دستم داد تا نوشتن یاد بگیرم.
گر مُخیر بکُنندم به قیامت که چه خواهی دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
(سعدی)
علی رغم همه گرفتاری هایی که ما در عرصۀ نوشتن، خواندن و خریدن کتاب داریم، خوشبختانه کتاب رنجهای مقدس در این میان اقبال بلند تری داشته است. همکاری و اعلان همبستگی خوانندگان رنج های مقدس این اندیشه را در ذهنم قوت بخشید که هستند کسانی که کار سودمند - ولوکوچک- دیگران را از خود می شمارند و آن را از دل و جان حمایت می کنند.
همانگونه که جلد اول رنج های مقدس با استقبال گرم خوانندگان مواجه شد، جلد دوم نیز از این موهبت بی بهره نماند. از همان نخستین ساعاتی که کتاب از چاپ برآمد، دوستان فیسبوکی ام چاپ آن را مبارکباد گفتند و اعلان آن را در صفحات فیسبوک شان به نشر سپردند. بسیاری از علاقمندان این اثر با ارسال پیام های دل گرم کننده از چاپ و نشر کتاب با خوشرویی استقبال کردند. دوست گرامی ام جناب کریم پیکار پامیر علاوه بر نوشتن مطلب دلنشینی که در سایت گفتمان دموکراسی افغانستان به نشر رسیده است، در برنامۀ یک ساعتۀ تلویزیونی خود( تلویزیون افغان تایم) از من دعوت نمودند تا پیرامون کتاب رنج های مقدس روشنی بیندازم.
دوست مبارز و مهربانم جناب حسن جان امیری سیغانی نیز در برنامه تلویزیونی از من خواست تا در پیوند با زندان، شکنجه و کتاب رنج های مقدس به شنوندگان و بینندگان معلومات ارائه کنم.
همۀ این اقدامات در معرفی کتاب رنج های مقدس نقش مهمی داشته است که من از علاقه و توجه همه عزیزان سپاگزاری دارم.
اینکه کتاب دو جلدی رنجهای مقدس را خوانندگان چی گونه می یبینند، مربوط به من نمی شود، زیرا نقد و بررسی هر کتاب حق و مسئولیت خوانندگان آن کتاب است.آنچه به من بر می گردد ، این است که با تمام قوت و امکانم کوشیده ام که چیز بهتری عرضه کنم و رویداد ها و روایت ها را امانتدارانه بنویسم. سعی کرده ام که عدالت و انصاف قربانی نشود و از مبالغه گویی و اغراق نویسی بپرهیزم. بنا بر سفارش ویراستار کتاب، متن را بار بار خواندم و اصلاحات لازم را انجام دادم. حمید سیماب یاد دهانی کردند که:« نویسندۀ خوب آن است که به خوانندگان کتابش احترام بگذارد و این احترام از درست نویسی آغاز می گردد.» من نیز مطابق دستور ویراستار عمل کردم و جلد دوم را نُه بار پروف خوانی کردم. به همین دلیل است که شاید در سراسرِ کتاب خواننده با پنج اشتباه تایپی برنخورد.
هر دو مجلد کتاب رنج های مقدس زیر یک عنوان به چاپ رسیده و نشر شده است. موضوعات شامل در کتاب بر محور عنوان کتاب می چرخند، اما هر کدام تفاوت های خود را هم دارد. جلد دوم دارای بخش های تازه ای است که از همان نخستین قدم ها در آرزوی نوشتن آنها بودم. منظورم رنج خانواده های زندانیان است که در بخش دوم (صفحۀ ۱۴۳) کتاب جای گرفته است. رنج زندانی جدا از رنجی که خانوادۀ او کشیده است، نیست. جا دادن این بخش در جلد دوم از دید من اهمیت به سزایی دارد. این درست است که زندانی شکنجه کشیده، دشنام شنیده، بیدار خوابی دیده، اهانت شده، در سلول های تنگ و تاریک تک و تنها نشسته، سلب آزادی شده . . . ولی آیا خانوادۀ او دم خوش زده است؟ آیا شرایط خانوادۀ زندانی بهتر از شرایط زندان بوده؟ پاسخ این پرسش ها را فقط می شود از زبان اعضای خانوادۀ زندانی شنید. خانواده های زندانیان سیاسی کوهی از رنج و عذاب را کشیده اند که من ذره ای از آن را در جلد دوم انعکاس داده ام. بازتاب این رنج را از خانوادۀ خودم آغاز کرده ام. بطور نمونه: آنچه که بر خوبان(همسرم) گذشته بود، بر زبان آورد و من آن را در قید قلم آوردم. بردن نام زن و چاپ عکس او در کتاب از دید تعصب گرانۀ مرد سالاران نوعی بدعت و «بی غیرتی» پنداشته می شود. متأسفانه در فرهنگ زن ستیزانۀ حاکم بر جامعه حیثیت زن از حرمسرا و آشپزخانه و اتاق خواب بالاتر نمی رود. زن ستیزانِ بد کردار مقام زن را در ساحت معینی زندانی کرده اند. حتی شاعران در توصیف زن به نیمرخ مسئله (توصیف زیبایی های زن به مقصد کام گیری و مغازله) پرداخته اند. تو گویی زنان غیر از «ناوک ابرو» ، « قد سرو»،« انار پستان» ، « چشمان شهلا»،« کمند گیسو» ،« پستۀ دهان» و اینگونه تشبیهات و توصیف های شاعرانه کمال دیگری ندارند. من به سهم خودم هنگام نوشتن کتاب رنج های مقدس این جادو را در آب انداخته ام. نمی گویم که چند صفحۀ محدود کتاب همه تابو ها را شکسته است، حد اقل نشان داده ام که مردان بدون زنان در حکم هیچ اند و ره به جایی نخواهند برد. وفاداری زن، ایمان و استقامت زن، صبر و شکیبایی زن، استعداد زن، عفت زن ، هوشیاری و لیاقت زن، مسوولیت شناسی زن. . . آنقدر شکوهمند است که عرش خدا را می لرزاند.
از کسانی که علاقمندی به کتاب و مطالعه دارند، می خواهم که رنج های مقدس را ناخوانده نگذرند. این کتاب را با دید انتقادی بخوانند و نظریات شان را بی پرده بیان کنند. علاقمندان کتاب رنج های مقدس برای دریافت آن به آدرس های زیر مراجعه فرمایند:
۱/ کتاب فروشی و مرکز نشراتی سعید
آدرس: آسمایی پلازا، جادۀ آسمایی، شهر کابل.
۲/ نمایشگاه دایمی کتاب سعادت
آدرس: دهن باغ زنانه، سالنگ وات، شهر کابل.
۳/ کتاب فروشی عرفان، چهار راهی دهبوری، شهر کابل.
۴/ کتاب فروشی های آزاد پل باغ عمومی، مقابل پشتنی بانک، کتاب فروشی گل محمد.
وطنداران گرامی!
این کتاب با رنج فراوان تهیه شده است. جفا خواهد بود که اینهمه رنج و عذابم را در بدل پول معاوضه کنم. با استفاده از تجربۀ جلد اول همه «شکرانه» ها را در راهی به مصرف میرسانم که شما آرزوی آن را دارید. و کلام آخر اینکه: بر من حرام باد که اگر یک سنت یا یک افغانی آن را در جیب خودم بیندازم.
نسیم رهرو
۲۰ می ۲۰۱۸/ ۳۰ ثور ۱۳۹۷