یکسال از حادثۀ خونین روزهای 12 و 13 جوزا می گذرد.
روز دوازدهم جوزای 1396، روز پرسش و دادخواهی جوانان معترض برای کُشتار دهم جوزا بود. حملۀ انتحاری تروریستان با یک عراده تانکر کلان
انتقال فاضلاب در این روز(دهم جوزای 1396) در چهار راهی زنبق شهر کابل، ششصد نفر را به خاک و خون کشاند. این تانکر بزرگ مملو از مواد انفجاری چگونه از ده ها محل بازرسی نیروهای امینی گذشت و به منطقۀ سبز و دیپلومات نشین مرکز شهر و در چند صد متری ارگ ریاست جمهوری رسید؟
اعتراضی برای امنیت و عدالت:
روز دوازدهم جوزای 1396 صد ها تن از جوانان معترض و منتقد که بیشتر شان خود را به جنبش مدنی رستاخیز تغییر مربوط می دانستند، به خیابان آمدند و در محل حملۀ خونین تروریستان تجمع کردند. هیچ گونه تهدید و خطری از این تظاهرات برای دولت وجود نداشت. هیچ معترضی در میان این حرکت مدنی با واسکت(جلیقه) انتحاری نیامده بود. این معترضین هیچ ابزار خشونت با خود نداشتند. هیچ فردی از معترضین و مظاهره چیان مسلح نبودند و به جز از مشت های گره کرده و فریاد عدالت خواهی، هیچ چیز دیگر و هیچ صدای دیگر نداشتند. آن ها از دولت خواستار تامین امنیت مردم و تحقق عدالت بودند. آن ها با فریاد های خود می خواستند تا دولت و زمام داران کشور را وادار به پاسخگویی در برابر خون های بیشمار مردم خود کنند.
یکی از جوانان معترض که در پیشاپیش این تظاهرات خیابانی قرار داشت، محمدسالم ایزدیار بود. او در رشتۀ مطالعات دفاعی و استراتژیک در سطح ماستری در هندوستان تحصیل می کرد که چند روز قبل از حملۀ خونین تروریستان در چهارراهی زنبق به کابل آمده بود تا روزهای تعطیل از تحصیل را بگذراند. شهید محمدسالم ایزدیار جوان پرشور و عدالت طلب بود و از هر فرصتی برای فریاد عدالتی خواهی استفاده می کرد.
آتش گلوله؛ پاسخ حکومت به فریاد مدنی:
پاسخ دولت به صدا و اعتراض مدنی دادخواهان، صدای تفنگ و آتش گلوله بود. این جوانان از حاکمان کشور نظم و امنیت می خواستند که به این وظیفۀ اصلی خود به عنوان حکومت کنندگان در برابر حکومت شوندگان عمل کنند. وظیفۀ دولت و نیروهای امنیتی و نظامی آن تامین امنیت برای این حرکت مدنی جوانان عدالت طلب بود تا بتوانند فریاد و مطالبات خود را به گوش زمام داران برسانند. تامین امنیت اعتراض و تظاهرات مدنی و مسالمت آمیز شهروندان توسط دولت بر مبنای قانون اساسی افغانستان بخشی از مکلفیت دولت و دولت مداران و نهادهای مربوط آن بود و است. اما نیروهای امنیتی و نظامی دولت بر خلاف قانون اساسی، امنیت آن ها را برهم زد و صدای مدنی و عدالت خواهانۀ آنان را با صدای تفنگ و آتش گلوله پاسخ داد.
نیروهای امنیتی و نظامی دولت بسوی جوانان در این تظاهرات آتش گشودند، نیروهای که حافظ و مجری امنیت و قانون برای شهروندان و اتباع کشور بودند. محمدسالم ایزدیار بصورت مستقیم هدف این آتش قرار گرفت و اندکی بعد جان به جان آفرین تسلیم کرد. سپس جوانان دیگر نیز با آتش تفنگ حافظان امنیت مردم و مجریان قانون و عدالت، نقش زمین شدند.
یک روز بعد و معمای حملۀ خونین انتحاری تروریستان در مراسم نماز جنازه:
روز سیزدهم جوزای 1396 که پیکر شهید محمدسالم ایزدیار برای ادای نماز جنازه و دفن خاک به قبرستان بادام باغ آورده شد، حملۀ تروریستان انتحاری صف های نماز جنازه را خونین کرد و ده ها نفر را به خاک و خون کشاند.
وقتی پیکر شهید در برابر نماز گزاران قرار گرفت، انفجار پیهم در صفوف نماز واقع شد. در حدود صد نفر از نماز گزاران در این انفجارات شهید و مجروح شدند.
چرا تروریستان طالب عملیات انتحاری را در مراسم نمازۀ جنازۀ شهید محمد سالم ایزدیار یعنی بر سر جنازۀ کسی انجام دادند که او توسط نیروهای دولت به شهادت رسید؟ دولتی که طالبان با آن می جنگند و دشمن هم هستند. در حالی که طالبان به عنوان دشمن می توانستند این عمل دولت را تقبیح کنند و بگویند دولتی که در برابر اعتراض مدنی حامیان خودش اینگونه عمل می کند و فریاد مسالمت آمیز آن ها را به گلوله می بندد، چگونه می تواند قابل اعتماد و پذیرش باشد که اراده و توان تامین صلح، امنیت و عدالت در کشور را دارد؟
طالبان با این ادعا می توانستند از کُشتار نیروهای دولت در برابر جنبش مدنی معترضین بهرۀ تبلیغاتی ببرند و از انجام حملۀ انتحاری بر سر نماز جنازه امتناع کنند. اما بر خلاف، طالبان نماز جنازۀ شهید محمد سالم ایزدیار را که توسط نیروهای دولتی یعنی توسط دشمن شان به شهادت رسیده بود، مورد حملۀ انتحاری قرار دادند.
راز این معما در چه بود که دو دشمن بسوی یک هدف نشانه گرفتند؟
نکتۀ دیگری که پاسخ درست و دقیق این معما را پیچیده و دشوار می سازد، وقوع حملات انتحاری بر مراسم نماز جنازه در فاصلۀ زمانی کمتر از یک روز پس از شهادت محمدسالم ایزدیار است.
در حالی که دولت افغانستان پیوسته مدعی طرح عملیات انتحاری در پاکستان و ورود تروریستان انتحاری از پاکستان به افغانستان است، اما چگونه در یک شب این حملۀ انتحاری در پاکستان سازمان داده شد و انتحارگران با این سرعت خود را به بادام باغ رساندند؟