نوروز باستان (سال نو 1398 خورشیدی) بر همگان خجسته باد.
بـاز آمــد جـشـن نـوروز وطـن
یـادگاری از خــراســـان کهــن
قصه کن ازباغ وراغ وبوستان
از نبات و سبزه و سروو چمن
بلبلان چهچه زنان بر شاخسار
مطـربان نغـمه سـرا در انجمن
کلک نقاشان کشد نقـش ظریف
شـاعـران در سـفتن دُرّ سـخـن
فـرش رنگیـن بهـاران را نگـر
بـر فـــراز دره و کــوه و دمـن
بوی گل باموج آب وعطرخاک
رقص رقصان آمده بافوت وفن
رخـت از کنج سـرا بـربند زود
سیر صحرا کن وگلگشت چمن
بهـر نـوروز و تمـاشـای بهــار
مرده بیرون می کند سراز کفن
بسکه بوی سبزه زاران میرسد
اســبان خاصـه بـرکـنـده رسـن
می بروبد از نهان جسم و جان
نـور نـوروزی تـم لای و لجـن
فکر وگفتار وعمل گرنیک شد
سـنگ خـارا میشود لطف پرن
مـیــلۀ نــوروز از اعمــاق دل
میزداید رنج وغم دردو محـن
از پری آمـوزحسن خلق نیک
نه ز افـراطی و دیو اهـرمـن
ســال نــو دارد پـیـام زنـدگی
بر مسـلمان و نصارا و شمن
عشق نوروزی تان پیروزباد
تا که باشد نیروی جان وبدن
28/12/1397
مطابق به
19/3/2019