نه عشرتخــا نۀ ســودا پرستم
شکـوه شـورومستی هاپرستم
بزورمی رسیدم تا به این د م
درود برمی من صهبا پرستم
نصیبم دانۀ رنج در قفس بود
من آن دالعــذاب مـاوا پرستم
هنــر پروردۀ دامــان رنجــم
به رمز آگه هنــرزیبـا پرستم
چوپر واکرده ام دام است دانه
چوهــزل آمیزطنزآنها پرستم
دروغ خوشتراش شب پرستان
بحـــد ابتــذال خطــا پرستــم
من ارگوس زمان خویش هستم
به صــد دام دیدۀ بینــا پرستم
به آتش سوخت فیتون کابلستان
غروراند یش کا بل را پرستم
نشان عشق وداغ خوندلان را
به از صد مهروتمغا پرستم
دم هستی وتند بادهای زورش
غرور آمیز وپر صفا پرستم
خـورتابان خـوشبختی تـوده
همیشه جاودان پایا پرستم
***
Argus = ارگوس شاهزادۀ افسانوی که صد چشم داشت و پنجا آن همیشه باز می بود.
phaeton = فیتون فرزند خدای آفتاب یک روز اجازه گرفت که گردونۀ خورشید رابراند از بی تجربگی نزدیک بود سراسر گیتی را به آتش بکشاند . ژوپیتربراوخشم گرفت واورا با صاعقه کشت .
20 حمل 1356
کابلی