بنام آفریدگار انسان، خداوند رحمن و رحیم
به نمایندگی از خانم پروانه، پرستو، لینا و خانواده های تاجبخش، ریبن اشپیس، حیدری، بانو سیمین ازهر، خانواده های خبازان، سلطانی، سروری، گودرزی، فایق، رحمتی، طبیبی، ابراهیمی،طاهری و ازهر و جمع کثیری از دوستان، همراهان و همفکران متوفی از شرکت وهمراهی شما در آخرین سفر جناب غلام رسول ازهر بسوی خانهی ابدی تشکر و سپاسگزاری میکنم.
از بارگاه خداوند کریم و مهربان آرزو میکنم تا پاداش این غمشریکی صمیمانهی شما خوشی های بیپایان، آرامش، سعادت و صحت برای شما و خانوادههای محترم تان باشد. جناب رسول غلام ازهر بروز دو شنبه پانزده اپریل ۲۰۱۹ پس از بیماری در شفاخانه دانشگاه آخن به عمر ۶۷ سالگی وفات یافتند. روح شان شاد و غریق رحمت پروردگار باشند.
آقای رسول ازهر در سال ۱۹۵۲ در یک خانواده منور و سرشناس هرات دیده به دنیا گشود. وی دوره ابتدائیه را در هرات آغاز کرد و در سال ۱۹۷۱ از لیسه سلطان غیاثالدین غوری فارغالتحصیل شد.
دوران نوجوانی و جوانی جناب رسول غلام ازهر همزمان بود با جنبشهای بزرگ دانشجویی سالهای ۶۸، جنبش های آزادیبخش کشور های آسیا، افریقا و امریکای لاتین علیه استعمار و بیعدالتی. همزمان با این جنبش ها، حرکتهای اعتراضی جوانان أفغانستان نیز اوج گرفت. او یکی از فعالان و سازماندهندگان این جنبشها در شهر هرات بود. در جریان همین مبارزات اعتراضی برای ترقی و عدالت جناب رسول غلام ازهر باجمعی از فعالان آن ولایت از جمله زندهیاد رستاخیز دستگیر و زندانی شد. پس از تحولات غمانگیزی که در اپریل سال ۱۹۷۸ در أفغانستان رونما گردید و در سال ۱۹۷۹ اشغال کشور ما توسط اتحاد شوروی را در پی داشت و در نتیجه آن هر روز منورین و سایر آزادیخواهان کشور ما دستگیر، شکنجه و در پلگونهای پلچرخی و ولایات کشور تیرباران میشدند، رسول ما ناگزیر به ترک میهن شد.
درد ها و مصیبتهای مردم ما در این سالها سرنوشت جداناپذیر او نیز بودند. دستگیری و اعدام استاد نعیم ازهر برادر بزرگتر او به دست دژخیمان خلق و پرچم ضربهی بیمانندی بود که زنده یاد رسول را برای همیشه داغدار ساخت. شادروان نعیم ازهر یکی از روشنفکران برجسته و از رهبران ارجمند جنبش های آزادیخواهانه ملت ما علیه تجاوز شوروی بود. او پیش از اعدام در زندان و شکنجهگاه های خاد نمونهای از مقاومت و پایمردی میهنپرستانه را به نمایش گذاشت. او نه تنها یک مبارز دلیر و شجاع و یک کنشگر انقلابی بود بلکه یکی از بزرگان جانبدار کار و تلاش علمی و تیوریک نیز بود. نامه خصوصی استاد نعیم ازهر به خانمش که در واقعیت وصیتنامهی او بود، نمونهای استثنایی از روشنبینی وروشن باوری این شخصیت آزادیخواه کشور ما است. درد از دست دادن این آموزگار و شخصیت ترقیخواه بر رسول عزیز تاثیر بسیار دردناکی داشت.
رسول ازهر در خارج از کشور نیز آرام ننشست و در جنبشهای جانبدار دیموکراسی سهم فعالی داشت. شرکت او در تمام گردهمآییها، سمینارها برنامه های فرهنگی و تظاهرات برای آزادی کشورش و دفاع از حقوق بشر و سایر حقوق اساسی انسان برجسته و روشن بود. وی در تفکرش، دیگر اندیشانی را که با اوموافق نبودند از خود میدانست و با مهربانی و از خود گذری با دوستان و مخالفان فکریش مراوده بر قرار میکرد. در نشستهای خصوصی ما در شهر آخن همه شوخی های مرا با شکیبایی، تبسم و مهربانی پاسخ میداد من از صبر و حوصله مندی این بزرگوار بسیار آموختهام.
حاصل ازدواج رسول جان ازهر و خانم پروانه طاهر نوکنده سه دختر ارجمند بنام های پرستو، لینا و میترا بود که سوگمندانه دختر تحصیل یافته خود میترا را از دست داد و این اندوه بزرگ افزون بر دردهای روزگار پر از اندوه آوارهگی قامت رسای او را شکست.
او پدری کوشا و جانبدار تحصیلات عالی برای فرزندانش بود و در این راه از هیچ خودگذری و تلاش دریغ نمیکرد. دختران ارجمند او تحصیلات شان را در دانشگاه به پایان رساندند و امروز دارای شغلهای آبرومندی میباشند.
یکی از خصوصیات این گرامی استواری و شکیبایی در برابر دشواری های زندگی بود. رسول با داعییه بزرگ ولی کاذب فرهنگی هرگز به خودنمایی های میان خالی دچار نبود او در رفتار صمیمانه و مهربان خود نمونهي یک فرهنگ عظیم و متعالی خانوادگی را به نمایش میگذاشت.
او از غرور و تکبر برخاسته از فقر فرهنگی و معنوی بیزار بود. او بارها بیادبی، خشونت کلامی و گاه بی ادبی ها را با تبسم و سکوت پاسخ میداد، پاسخ تلخی که یک نجابت شیرین و بزرگ را در برابر ذلت های معنوی بازتاب میداد.
رسول به ادبیات سیاسی ، شعر و آثار فرهنگی علاقمند بود. به زادگاهش هرات سرزمین بهزاد و گوهرشاد فخر میکرد. او از نصوص و لوایح جامی میگفت. در مهاجرت همواره آرزو داشت که در خاک آبایی خودش به خاک سپرده شود.
دریغا که این آرزوی او برآورده نشد. اما او به آلمان یکی از کانون های خرد انتقادی احترام داشت.
او با درونمایهی فکری اش که با رگههای فلسفه انتقادی آلمان رنگ میگرفت، جامعه میزبان را نیز با واقعبینی ارزیابی میکرد. او از حکومت آلمان، مردم و نهادهای جامعه مدنی این کشور ممنون بود که برای مهاجران کشور های دیگر، از جمله أفغانستان زمینه اقامت، آموزش، تحصیل،خدمات صحیی وبهداشتی و سایر زمینه های زندگی را فراهم میکردند.
خانم ها و آقایان
بار دیگر با تشکر از حضور شما برای غمشریکی در این مراسم سوگواری تشکر میکنم.
بیایید با هم دعا کنیم تا پروردگار افغانستان ما را از جنگ و بحران برون کند و بجای تفنگ ها قلم ها و زبانها به بیان عطوفت و مهربانی بپردازند. دعاکنیم جای گلوله را گل و جای خشونت را حرمت و همدیگرپذیری بگیرد. دعا کنیم تا هوشیاری و مسوولیت برای سعادت انسان رهنمای ما و جهان ما گردد تا بتوانیم این طبعیت زیبا را از خطرات تکاندهندهای جاری در امان نگهداریم. دعاکنیم تا خوشی و سعادت نصیب فرزندان ما در افغانستان و سراسر دنیای ما شود. آرزو کنیم تا سرود و ترانه بر لبان مغموم فرزندان ما جاویدانه شود و در برابر فرزندان همه مصیبت دیدهگان جهان پنجرهای الفبا گشوده شود. دعا کنیم تا با صلح وآرامش و دسترسی به دانش و آزادهگی مردم ما از خرافات رهایی بیابند و به کاروان تمدن ودانش بشریت آگاه گره بخورند.
برای خانواده و دوستان و همنوردان رسول ازهر صبر و شکیبایی آرزو
میکنم.