تلاشهای صلح افغانستان به شمول نشستهای پیهم زلمی خلیلزاد و طالبان در قطر و نشست سیاسیون و نمایندگان طالبان در مسکو، ظاهراً هیچکدام ره بهجایی نبردند. بینتیجه ماندن این دو اقدام و تلاشها از سوی دو ابرقدرت شرق و غرب روی مسئله افغانستان همان بنبست پروسه صلح است.
طلسم صلح افغانستان همه مردم و کوشندگان سیاسی – اجتماعی را نگران کرده است، بدین روی ما در این خصوص با دکتور رسول رحیم، مترجم، ژرنالیست و متفکر سیاسی کشور گفتوگو کردهایم، که در ذیل تقدیم خوانندگان عزیز می گردد.
ضیا صدر: آقای دکتور! حرف اصلی کشورهای منطقه بهخصوص روسیه خروج نیروهای امریکایی از افغانستان است که ظاهراً طالبان نیز خود را با این خواسته هماهنگ کرده است. متقابلاً اما امریکا بر حضور در افغانستان تأکید دارد آنگونه که بهتازگی جنرال دانفورد نیز صریحاً به این موضوع اشارهکرده است. با این حساب فکر نمیکنید که ادامه تلاشهای دو کشور همچنان بینتیجه خواهد بود؟
رسول رحیم: فکر میکنم این مصاحبه ما در روزهای عید رمضان انتشار یابد، بنابراین، به همه خوانندگان گرامی “نننی افغانستان” عید را مبارک گفته و آرزومندم دستکم در روزهای عید تفنگها خاموش باشند و خونی ریخته نشود.
جناب شما به حیث یک ژورنالیست با مسئولیت حقدارید نگران باشید، زیرا هرلحظه با احساسات و عواطف مردم مواجه هستید. من در تحلیل قبلی خود در مورد گفتوگوهای صلح طالبان با خلیل زاد گفته بودم که “«گفتوگوهای کنونی زلمی خلیل زاد نماینده وزارت خارجه ایالات متحد امریکا با طالبان از نوع دیپلوماسی مخفی (The Back Channel Diplomacy) اعلام ناشده در این گفتوگوها احساس قریبالوقوع صلح را دامن میزنند، حتمی نیست نیات اصلی همان چیزی باشد که اعلام میشود. بسیار اتفاق میافتد که نمایندگان باصلاحیت شرکتکننده در این گفتوگوها گزینههای دیگر و با گستره فراختر را در دستور مذاکراتشان قرار دهند. یک نمونه آن گفتوگوهای مخفی بین اسرائیل و فلسطینیها در دهه 90 است. که بهاستثنای دستآوردهای مقطعی برای هر دو جانب، اهداف اصلی اعلامشده تا امروز تحققنیافتهاند.»
بنابراین ایجاب مینماید ما باحوصلهمندی بیسابقهای مراقب جریان گفتوگوهای صلح و نتایج احتمالی آن باشیم و فکر نکنیم که در خلال یکی دو ماه دیگر همهچیز مرتب میشود و عصر صلح فرامیرسد.
همانطوری که شما نیز اشارت فرمودهاید، حرف اصلی کشورهای منطقه و بهویژه روسیه خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان است و ظاهراً طالبان نیز بر همین تقاضا پا میفشرند و مقامات نظامی امریکایی تا زمانی که ازنظر خودشان در افغانستان تروریسم وجود داشته باشد، میخواهند در افغانستان بمانند.
آنچه ما گفتوگوهای صلح مینامیم، بین این دو نهایت متباعد یعنی خروج کامل امریکاییها از افغانستان و حضور امریکاییها در افغانستان تا نابودی آخرین تروریست، میبایست پل بزند. بنابراین دیده میشود احتمالات گستردهای برای چانهزنی، امتیاز گرفتن و امتیاز دادن وجود دارد. صلح نیز در فقدان یک حضور مبتکرانه و مؤثر افغانها یا بهعبارتدیگر در فقدان همان “مالکیت افغانی صلح”، یعنی واژهای که تاکنون بهطور شایستهای در افغانستان کاویده نشده و کاربرد سلیقهای دارد، چیز بیشتری جز امتیاز دادن و امتیاز گرفتن قدرتهای بزرگ و همسایگان از همدیگر نخواهد بود و معضل افغانستان با نام دیگر و در زیر چتر سیاسی دیگری ادامه خواهد یافت.
پروسه صلح افغانستان که در مرحله گفتوگوها قرار دارد، دارای مؤلفههای طالبان و امریکا، بین الافغانی، منطقوی، قارهای و بینالمللی است. وقتیکه سخن از پیشرفت و یا بنبست به میان میآید، باید دید منظور ما در کدام بخش است.
در بخش گفتوگوها بین طالبان و زلمی خلیل زاد نماینده امریکا برای مذاکره با طالبان هم رسانهها و هم نمایندگان دو طرف از پیشرفتها سخن به میان آوردهاند. در ماه جنوری 2019 مذاکراتی بین خلیلزاد و هیئت نمایندگان طالبان در دوحه صورت گرفت که در اصول روی یک چارچوب توافقنامه صلح موافقت نمودند. بخش اصلی این توافق خروج قوای امریکایی از افغانستان در بدل تضمین طالبان دایر براین بود که هیچگاه اجازه نمیدهند تروریستها از خاک افغانستان بهمنظور راهاندازی حملات استفاده کنند.
در دور دوم مذاکرات امریکا ملأ عبدالغنی برادر از مؤسسان حرکت طالبان و شخص دوم در این جنبش شرکت نمود که این امر درحرکت دچار چنددستگی طالبان برای ایجاد همدلی در مورد مذاکرات صلح از اهمیت زیاد برخوردار است. در پایان این مذاکرات خلیل زاد در توییتی از پیشنویس توافقش با طالبان در چهار مورد سخن به میان آورده است که اینها شامل ممانعت از فعالیتهای تروریستها، خروج نیروهای امریکایی، مذاکرات بین الافغانی و آتشبس فراگیر بود.
البته طالبان در اعلامیههایشان به دو مورد اخیر اذعان نکردهاند. هم خلیلزاد و هم طالبان از پیشرفتهای اساسی در این مذاکراتشان سخن به میان آوردهاند.
در بخش گفتوگوهای بینالافغانی، طالبان تاکنون با گروهها و شخصیتهای بهاصطلاح اپوزسیون حکومت افغانستان دوبار در مسکو تبادلنظر نموده و در هردو مورد اعلامیههای مشترکی نیز انتشار دادهاند. تاکنون بزرگترین معضل لاینحل خودداری طالبان از گفتوگو با نمایندگان رسمی حکومت وحدت ملی افغانستان است. طالبان این حکومت را “دستنشانده”، ” بیصلاحیت” و “دچار تفرقه” خواندهاند.
در بخش قدرتهای بزرگ قارهای و جهانی، در ماه مارچ کنفرانس قدرتهای سهگانه امریکا، چین و روسیه در ایالات متحد امریکا برگزار شد که معلوم میشد هنوز به توافقات مشخصی دسترسی نیافتهاند. اما در دومین نشست این سه قدرت در 25 اپریل سال روان در مسکو پیشرفت چشمگیری نمایان گردید و نتیجه همسوئی این سه قدرت بزرگ در مورد راهحل سیاسی افغانستان برای نخستین بار در قالب یک اعلامیه مشترک هشت مادهای چنین هماهنگ ساخته شد:
1. سه جانب به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی افغانستان و همچنان بهحق این کشور برای انتخاب راه توسعهاش را احترام دارند. سه جانب به منافع مردم افغانستان در حمایت از پروسه صلح اولویت قائلاند.
2. سه جانب حاضرند از یک پروسه صلح فراگیر به رهبری و مالکیت افغانها حمایت لازم نمایند. سه جانب طالبان افغان را برای مشارکت در گفتوگوهای صلح با نمایندگان افغانها که شامل حکومت باشد، بهزودی ممکن ترغیب مینمایند. برای این منظور چنانکه در ماه فبروری در مسکو توافق شده است، ما از دور دوم گفتوگوهای بین الافغانی در دوحه حمایت میکنیم.
3. سه جانب از تلاشهای حکومت افغانستان برای پیکار علیه تروریسم بینالمللی و سازمانهای افراطگرا در افغانستان حمایت میکنند. آنها به تعهد طالبان برای پیکار با داعش و قطع رابطهاش با القاعده و سائر گروههای تروریست و اطمینان دادنشان به این توجه دارند که مناطق تحت کنترلشان برای تهدید علیه کشور دیگری مورد استفاده قرار نمیگیرد و از آنها تقاضا میکنند که جلو سربازگیری، آموزش دادن و جمعآوری پول را بگیرند و هر تروریست شناختهشده را بیرون برانند.
4. سه جانب آرزوی قوی مردم افغانستان را برای یک آتشبس جامع به رسمیت میشناسند. بهمثابه گام اولیه ما از همه جناحها میخواهیم برای کاهش خشونت بهطور فوری و مشخص اقدام نمایند.
5. سه جانب به اهمیت پیکار علیه تولید مواد مخدر غیرقانونی و انتقال آن تأکید نموده و از حکومت افغانستان و طالبان میخواهند تا هر اقدام ضروری برای از بین بردن خطر مواد مخدر در افغانستان را اتخاذ نمایند.
6. سه جانب خواهان خروج منظم و مسئولانه نیروهای خارجی از افغانستان بهمثابه بخشی از پروسه صلح عمومی میباشند.
7. سه جانب از کشورهای منطقه میخواهند تا از این وفاق سهجانبه حمایت نمایند و حاضر به ایجاد یک وفاق گستردهتر منطقوی و بینالمللی در مورد افغانستان باشند.
8. سه جانب در مورد توسعه مرحلهبهمرحله مشورتهایشان پیش از نشست سهجانبه بعدی در بیجنگ توافق کردند. تاریخ و ترکیب این نشست از مجاری دیپلوماتیک مورد توافق قرار میگیرد.
پس از نشست مسکو به مناسبت صدمین سالگرد دوستی افغانستان و روسیه، ضمیر قابلوف نماینده فدراسیون روسیه برای امور افغانستان و پاکستان دوباره نشست کشورهای همسایه افغانستان با سه قدرت بزرگ جهانی در پیکنگ را مورد تاکید قرار داده است.
در سطح بینالمللی نیز علامات مثبی به حمایت از این گفتوگوهای صلح دادهشده است. خانم موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جریان سفر ماه مارچاش به کابل، حمایتش را از پیشنهاد اتحادیه اروپا به حیث یک تضمینکننده صلح بیان داشته است.
جمهوری فدرالی آلمان نیز آمادگیاش را برای میزبانی از یک کنفرانس بینالافغانی در اواخر ماه جون امسال ابراز داشته است.
ضیا صدر: موضوع دیگر این است که امریکا و یا حداقل بخشهای از نیروهای فعال در امریکا به خروج نیروهای این کشور تمایل دارند و درصورتیکه فشار بالای واشنگتن زیاد شود، احتمالاً به خاطر ایجاد یک خلأ بزرگ هم که شده امریکا اقدام به خروج نیروهایش از کشور کند، با این حرف موافقید؟
رسول رحیم: ببینید، درصورتیکه گزینههای امریکا بسیار فراوان باشند، میتوان وقوع احتمالات مختلف را حدس زد، اما در سنتهای علمی و آن مباحثاتی که به هدف اطلاعرسانی در رسانهها مطرح میباشند، باید اساس کار را بیشتر بر واقعیات و مستندات گذاشت و فرضیاتی ازایندست را در موقع دیگری بررسی نمود. درهرصورت خروج قوای امریکایی با این سازوبرگ افسانویاش از افغانستان شاید یکی از عظیمترین اقدامات لوژستیکی دوران ما باشد که میتواند الزامات بینالمللی یک کشور مهاجم را هنگام ترک کشور اشغالشده نادیده انگارد. از همین جهت است که با نوعی شناسائی و تفاهم در مورد این مشکل دربند ششم اعلامیه مشترک قدرتهای سهگانه جهانی در مسکو به آن چنین اشارت شده است: «سه جانب خواهان خروج منظم و مسئولانه نیروهای خارجی از افغانستان بهمثابه بخشی از پروسه صلح عمومی میباشند.»
ضیا صدر: تصور میشود که برای رسیدن به هدف نهایی که همان تأمین صلح واقعی و پایدار در کشور است، حضور یک نیروهای بیطرف در افغانستان نیاز است تا هم پاسخگوی نیازهای امنیتی باشد هم جوابگوی نگرانیهای تمامی کشورهای دخیل در مسئله افغانستان. آیا میتوان این موضوع را با شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرد و سازمان ملل میتواند بهعنوان یک سازمان مورد قبول تمامی کشورهای جهان بهعنوان ناجی و تضمینکننده پروسه صلح مطرح شود؟ موفقیت چنین طرحی را در ایجاد صلح و میکانیزم ضمانتی صلح چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا سازمان ملل تاکنون چنین نقشی در کشورهای دیگر و بحرانهای مشابه در جهان داشته است؟
رسول رحیم: من به کدام سازمان بینالمللی بیطرف قایم بالذات باور ندارم. باآنکه در بسیاری موارد به نقش ملل متحد و چنین سازمانها ارج میگذارم، نمیتوانم چشمم را بر این واقعیت ببندم که سمتوسوی سیاسی این سازمانها محصله قدرتهای سیاسی ضدونقیض و وزنه اقتصادی آنها در سطح جهانی است که ضرورتاً تمایل به ایجاد و حفظ این سازمانها دارند.
تضمینکنندگان صلح نیز برحسب اوضاع و شرایط کشورهای خاص بهطرف ویژهای باید انتخاب گردند که خود حدیث مفصل دیگری دارد.