از نگاه فرهنگی دوره ظاهرشاه که با یک سیلی چهل روی افگار فاجعه میشود به کجا سقوط نمودیم که حتا حرمت بیگناهان در مسجد، جنازه و عروسی توسط نوکران و خود فروختگان طالب و داعش و دار دسته شان در آمان نیست.
وضعیت فعلی که در آتش اضافه از چهل سال جنگ و تباهی کشور و مردم اش را گرفتار شده را نتیجه مغز شویی های نسل بعد امانی نوسط استعمار شرق و غرب میبینم که نسل نو نظر به رژیم دست نشانده نادر و برادران اش و پلان های استعماری خود باخته بار آمدن با زندانی نمودن وطن دوستان و مبارزین اصیل و مشروظ خواهان تسلسل رشد و بیداری سیاسی سبب استقلال کشور شد را قطع نمودند. و دیگر نسل جوان دهه چهل خورشدی یا شصت ترسایی از آرمان های مشروطه خواهان دور شده بود و آنرا به فراموشی سپردن. عده ای خودباختگان آندوره و دورههای فاجعه بار بعدی دست به جعل وقایع تاریخی زده و به قهرمان سازی های دروغین میزنند. که از جمله قهرمان سازی طاهر بدخشی ،که در اوایل نوروز محبوباله کوشانی دست خط دفاعیه محکمه پدخشی را به حیث تحفه نوروزی در چند تارنما از جمله گفتمان بنشر رساند. که متاسفانه چیز فهمان همان دوره مثل گذشته با محافظه کاری سکوت کردند بجای نقد درست آن یک عده ای دست ناآگاهانه دست به ستایش آن زدند.
۱-بنظرم آن دفاعنامه زیاد تر به توهین نامه میماند که قوانین دادگاه را نقض میکند نمیدانم که قبل از و یا در محکمه به وی چه توصیه ای شده بود. مثل (تناقض گویی این سارنوال ناسارنوال و از این «صورت دعوی»جاهلانة چنین نادان داریم.این صورت دعوای كودكانه و جاهلانه ص ۲۹)
۲- بنظرم بدخشی شناخت سیاسی درست از استعمار و جهان زمان خود نداشت(آیا بدون اصول مسلم و جهانشمول دموكراسی و سوسیالیزم كدام چیزی دیگری هم بوده میتواند كه بهصورت رسمی تمام دولتهای جهان، آن را در منشور ملل متحد دربست قبول كرده و تعمیل آن را وعده داده اند؟)آیا وی از جنایات جنگ ویتنام و ترور لوممبا با خبر بود؟ شناخت مخالف طراز اول دولت های دهه دموکراسی درآن سطح نازل قرار داشت از پیروان شان چه توقع ای میتوان داشت.البته علل این نازل بودن را در استبداد دینی و استبداد شعر تغزلی و آن شعار بازگشت به خویش(که شاید آن رااستعمار به خاطر دور نگهداشت ما از أگاهی با نیرنگ بخورد ما داده باشد) میبینم. بطور مثال که درآن دوره بیداری دهه شصت ترسایی امریکه از برزگان سیاسی ما زنده یاد پژواک در ملل متحد درگیر شعر و ترجمه های از هند و مصر است تا تشریح ساختار دولت امریکه و معلومات در مورد جنبش ضد جنگ ویتنام و مبارزه حقوقی آن دهه و معرفی مکاتب فلسفی، سیاسی و ادبی سایر بخش فرهنگ مغرب زمین، چه فرصت های که از دست رفت. که خود استعمار غرب را درست میشناخت ،برایمان و دولت مندان دولت های جهان سومی معرفی میکرد.
در نتبجه بازماندگان بدخشی حق سکوت در دوران اشغال روسیه از استعمار میگرفتند.
۳-نظر به عدم درک درست موقعیت تاریخی بدخشی به جای پشتیبانی دولت های دهه دموکراسی و دموکراسی نو پای به تقبح آن پرداخت. دموکراسی نو پای که نه شرق و نه غرب و همسایه هاتوان دید اش را نداشتند و در صدد تخریب و توطیه برآمدند. حتا وی از ساختار اجتماعی قدرت به نظرم دور بود. دولتی که هم از فشار بیرون و هم در اصطکاک فرهنگی از درون گیر کرده بود.مگر آن اثرات تفرقه بینداز اضافه از سه دهه استعمار را چون لسانی و مذهبی ،تبعیض و تبارگرایی را میتوان ظرف چند سال بر طرف نمود؟ مظاهره کنندگان آن دوره و دیگران متاسفانه از آن فرهنگ مدارا و حیا حضور شاه سو استفاده نمودند. دریغا ما از گذشته خود عدم پشتیبانی مردم از دولت امانی نیاموختیم و نه از تجربه پیش چشم ما نابودی دموکراسی لبنان توسط استعمار به کمک سعودی نیاموختیم ;در نتیجه استعمار آن جنبش آزادی خواهی و ضد استعمار عدم انسلاک بانداشتن رهکار درست اقتصادی را ازمیان براداشته و دولت های ملی را یکی پی دیگر سقوط داده کشور ما، عراق ،لیبیا و سوریه با اشغال و جنگ به تباهی کشانده و حوزه به جای سقوط کرد که موساد دست نشانده خود سیسی را در مصر و ولیعد را درعربستان به قدرت رساند. آن اشتباه اولی درمورد حکومات دهه دموکراسی و حکومت داود هم اینبار توسط تحصیل کرده ها خودباخته تکرار شد. که به تلک نابوی گرفتار آمدیم که رهایی مان هم در چشم انداز نیست. توقع میرود که همه آنهای که درحق کشور جفا و جنایت کردند. بهخصوص باند خپ(خلق و پرچم) در صدسالگی استقلال از ملت نظر به اشتباهات گذشته خود معذرت بخواهند. ولی دیده میشود متاسفانه اکثر په قدرت رسانده شدگان بعد داود و آنگروه ها(باند) راست و چپ قبل آن بجای مغذرت خواهی از ملت با تکثیر جعلیات و قهرمان سازی های دروغین میپردازند. بازکردن گره بسته منجلاب مان را در چه میبینید؟ در حالیکه جوانان بیشتر توسط استعمار مغز شویی شده و منزجر از سیاست که سیاست را مفت به استعمار گذاشته اند. به جای اینکه از گذشته عبرت بگیرند.