به مناسبت صدسالگی استقلال از استعمار انگریز؛
از چه وقت این حکمت بادوستان مدارا با دشمنان مروت در شعر حافظ وارونه شد به با دوستان مروت با دشمنان مدارا!؟ که بنظرم در نتیجه بد فهمی یا فراموشی آن حکمت حد اقل در دو مورد و نیاموختن از تاریخ و گذشته بدین روز افتادیم.
چون ما در جامعه استبداد زده بار آمده ایم اکثر ماناخواسته تمامیت خواه هستیم که متاسفانه نظر به آن طرز دید از درک موقعیت زمانی بدوریم. و فراموشی و یا وارونه شدن آن حکمت ها ما را ضربه پذیر تر ساخت. در دو دولت استبدادی امانی و جمهوری قلابی داود فراموشی آن حکمت ما را از ملت شدن و ترقی باز ماند و به مصیبت بی پایان چهل ساله ای گرفتار شدیم که پایان ای برای آن در منظر نیست.
در دولت امانی باید عده زیاد ای از چیز فهمان باید از اشتباهات شاه جوان میگذشتند. و به خصوص در اخیر عمر دولت اش در سفری به خارج کشور و گرفتن دو دکتورا افتخاری از آلمان که بسیار خود رای شده بود. ترک اشخاص ملی از دولت نفوذ اشخاص فاسد را زیادتر میکند هم بابیرون رفتن خود میدان را به رقبا رها کردن و به احتمال زیاد که آن چوکی را شخصی فاسدی بگیرد. فکر کنم شروع برزگ آن پشت دولت و شاهجوان با قهر مبارز و مشروط خواه بزرگ عبد رحمان لودین ملقب به کبریت بود که بعد دیگران محمود طرزی و در آخر ولی خان دروازی به سقوط دولت مهر کوبیدن و نیرنگ استعمار را نادیده گرفتند.
که متاسفانه خود اولین قربانیان اشتباه خود بودند که طرزی در بیرون بود ولی غلام محیالدین آرتی را در پشاور ترور کردند.
با دریغ آن اشتباه نیم قرن بعد دروره ریاست دولت داود هم تکرار شد و آن هم بدلیل نفود پرچمی ها در دولت در اردو از عبدالکریم مستغنی گرفته تا جنرال میر علی احمدمودودی کنار رفتن که اردو و دور و بر داود از اشخاص مدبر با درایت خالی شده و جای آنرا اشخاصی فاقد آن کیاست و یا همراه با تملق گویان و یا خودفروختاگان خپ(باند خلق و پرچم)گرفتن.
متاسفانه ادامه ای مصیبت را نتیجه فراموشی آن حکمت در مقایس های کوچکتر ویک مغز شویی ای دربین در بین چیز فهم ها با عاجنشینی و بیزاری از سیاست عده تحصیل کرده ها بهخصوص جوانان نتیجه تبلیغات شرکت ها فراملیتی وبا استبداد دینی، استبداد شعر تغزلی و خودباختگی اکثریت میبینم. که بخشی راهی بیرون رفت را معکوس کردن هرم میبینم. یعنی اعاده آن حکمت و دور انداختن فرهنگ عاج نشینی و آوردن روشنی در بین جامعه و به دست گرفتن سرنوشت خود توسط خود جوانان و ابطال آن استبداد دینی و شعر تغزلی.
به امید آن بیداری.