دو روز بعد از امضای توافقنامه صلح میان طالبان و آمریکا، ذبیح الله مجاهد، درگفتگویی با بیبیسی گفت "بعد از پایان زمان هفتروزه "کاهش خشونتها" فعالیتهای این گروه "به وضعیت قبلی" برمیگردد. او اما تاکید کرد که بر اساس توافقنامه این گروه با آمریکاییها، به سربازان خارجی حمله ئی نخواهد کرد اماعملیات نظامی آنها علیه نیروهای افغان از سرگرفته شده است.
او اضافه کرد که توافقی در زمینه حمله نشدن به نیروهای افغان نشده است". از جانب دیگر سخنگوی نیروهای ناتو در افغانستان به نقل از ژنرال اسکات میلر، فرمانده نیروهای آمریکایی و ناتو نوشته است که انتظارات ما بسیار روشن است. گروه طالبان باید سطح خشونتها را پائین نگهدارند.
طی سه روز بعد از امضای موافقتنامه، به اثرحملات طالبان بر مواضع دولتی در ۱۶ ولایت تا تاریخ ۳ مارچ ۶ فرد ملکی و ۸ نظامی کشته شدند و ۱۸ تن ملکی و نظامی دیگر زخم برداشتند. بتاریخ ۴ مارچ حملهٔ وسیع و شدید طالبان بر یک پایگاه نظامی دولت در نهر سراج ولایت هلمند دوباره پای نیروهای امریکائی را در جنگ داخل ساخت و بمباردمان توسط آنها را به دنبال داشت. قرار بود تا ۱۰ مارچ مذاکرات بین الافغانی آغاز گردد. اما طالبان رهائی ۵۰۰۰ زندانی خویش را به حیث پیش شرط مطرح میکنند. و از جانب دیگر به کرات میگویند که حکومت افغانستان را به رسمیت نمی شناسند. حالا بصورت جدی این سوال مطرح میگردد که آیا میتوان امیدوار بود که صلح امریکا-طالبان برای افغانستان هم صلح بیاورد؟ آیا نواقص متعدد توافقنامه امریکا-طلبان زمینه ساز ادامه کشتار افغانها نیست؟
برای یافتن پاسخ به این سوال سری میزنیم به نشرات مراکز تحقیقات علمی ورسانه های معتبر تا تصویر دقیق تری از صلحی که بالای آن توافق امریکا-طالبان شده است بدست بیاوریم.
فقدان هدف و ستراتیزی دقیق برای یک صلح پایدار
انتونی ا. کوردیسمان در گزارش مرکز مطالعات استراتیژیک وبین المللی (SCIS) در موردتلاش جاری امریکا برای صلح مینویسد: " وقتی انسان به بررسی تلاش جاری امریکا برای صلح در افغانستان می پردازد باید بسیار محتاط باشد. چندین علامت خطرحاکی از آن است ک ممکن این صلح هم کوششی برای دادن یک پوشش سیاسی به خروج قوا باشد که امریکا در ویتنام به آن توافق کرده بود... تقریبأ تمامی کوشش های صلح ایالات متحده و متحدین آن فاقد یک استراتیزی دقیق اند که به جوانب بالا تر از پیروزی نظامی یا خاتمه دادن به جنگ بپردازد. در قسمت افغانستان وقتی به جستجوی انگیزهٔ پنهانی در عقب این فقدان استراتیژی بپردازیم، به این نتیجه میرسیم که هیچ هدفی موجود نیست. لیکن تمام تشریحات علنی و کوشش های ایالات متحده برای صلح در افغانستان چنان سطحی وکوتاه بینانه است که نشان دهندهٔ این واقعیت اند که این اقدامات برای پوشش سیاسی دادن به خروج قوا دیزاین شده اند". گزارش ازخطر ویتنامی شدن وضع افغانستان در نتیجهٔ شکست کوشش های فاقد عمق و نارسای صلح ایالات متحده هشدار میدهد.
تحلیل فوق ریشهٔ اقدامات کوتاه بینانهٔ ایالات متحده در پیوند با صلح افغانستان را برملا میسازد. اساسأ حاضر شدن امریکا به انجام مذاکرات با طالبان یک اشتباه بزرگ بود که وسوسه های شیطانی پاکستان و عطش شدید ترامپ برای خروج نیروهایش از افغانستان، امریکا را به این دام انداخت. اشتیاق امریکا برای رسیدن سریع به توافقنامه باطالبان، این کشور را وادار به کنارگذاشتن نظام و حکومتی کرد که امریکا در ایجاد آن نقش تسهیل کننده داشت. اشرف غنی با درک این واقعیت که امریکا در پی خروج عاجل است، به امریکا پیشنهاد نمود که قرارداد خروج قوا را نه با طالبان بلکه با جمهوری اسلامی افغانستان امضا کند وقبل از آن به تقویت قوای هوائی افغانستان بپردازد تا این قوا قادر به دفع مستقل حملات مشترک طالبان و عساکر پاکستان باشد. اما امریکا میخواست برای اینکه ادعای پیروزی کرده بتواند، از طالبان تعهداتی بگیرد مبنی برقطع روابط با القاعده و به خطر مواجه نساختن امنیت امریکا از خاک افغانستان. طالبان درتوافقنامه این تعهد را دادند. اما بعید به نظر میرسد که به آن عمل کنند.
میگویند تعهدات امریکا مشروط است، اما مشخص نیست این شرایط دقیقأ چیست؟
کاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی جورج بوش طی مقاله ئی در نیویارک تایمزموافقتامهٔ امریکا-طالبان را کاملأ ناقص دانسته و مینویسد: " امریکا تعهدات زیادی به طالبان داده ولی چیزنسبتأ کمی را بدست آورده است... امریکا گفته این موافقتانه مشروط است اما معلوم نیست تحت کدام شرایط امریکا میتواند از تعهدات خود عدول کند."
عدم یاد آوری از حکومت افغانستان در متن موافقتنامه به طالبان مشروعیت بخشیده است
کاندولیزا رایس اضافه میکند: " امریکا با طالبان مذاکرتی را انجام داد که حکومت افغانستان ازآن بیرون نگهداشته شد و حتی یکبار هم در این موافقتنامه از حکومت افغانستان نام برده نشده است. با این عمل ادارهٔ ترمپ به طالبان مشروعیت بخشیده وحکومت افغانستان را ضعیف ترمیسازد. در چنین شرایطی ولو مذاکرات بین الافغانی آغاز هم گردد، شدیدأ به نفع طالبان تمام خواهدشد."
تعهدات مهم را امریکا داده وبرای حکومت افغانستان چیزی برای مبادله نگذاشته است
کاندولیزا رایس در نیویارک تایمزمی نویسد: "با دادن تعهد خروج قوا و خارج ساختن نام رهبران طالبان از لیست سیاه ملل متحد، امریکا هیچ کارت برنده ئی برای دولت افغانستان باقی نگذاشت تا با توسل به آن نکاتی چون تأمین حقوق مدنی برای همه اتباع و مساوات حقوق زنان را بر طالبان بقبولاند... مذاکرات بین الافغانی شاید ماه ها یا سالها دوام کند ولی قوای امریکائی بعد از ۱۴ماه به صفر میرسد وآنگاه چارهٔ دیگری ندارند جز اینکه تأمین امنیت امریکا با قراردادی به طالبان واگذارکنند."
تعهد رهائی ۵۰۰۰ زندانی طالب از زندانهای افغانستان
اما رایس یک برگ برندهٔ مهم دیگر را فراموش کرده که امریکا، بدون آنکه در زمینه ذیصلاح باشد، از حکومت افغانسان یک برگ برندهٔ دیگر یعنی رهائی زندانیان طالب را نیزمصادره نموده وخود به طالبان تعهد رهائی ۵۰۰۰ زندانی را قبل از آغازمذاکرات بین الافغانی داده است. آیا این بدان معنی نیست که امریکا خواسته با تعرض به حاکمیت ملی افغانستان، حکومت را ازهمه وسایل فشاردر مداکره با طالبان محروم سازد؟ منابع مطلع میگویند که در لیست این ۵۰۰۰ زندانی که طالبان ترتیب داده و به امریکا تسلیم کرده اند، ۷۵۴ جنایتکار پاکستانی که بخاطر ارتکاب جرایم جاسوسی و تروریسم در زندانهای افغانستان به سر میبرند، نیز شامل اند. قرار معلوم در عقب خواست طالبان(بخوان: پاکستان) برای رهائی این پنجهزار زندانی قبل از مذاکرات بین الافغانی، نقشهٔ چاق ساختن جنگ علیه نیروهای امنیتی تا سقوط رژیم فعلی و ورود فاتحانهٔ طالبان به کابل نهفته باشد، طرحی که اخیرأ یک جنرال پاکستانی درمقابل کمره با تهدید افغانستان به تطبیق آن از اقدام احتمالی دولت متبوع خود به پیاده کردن سناریوی مشابه به سقوط حکومت نجیب در ۱۹۹۲اشاره کرده است. امیدواریم پاکستانی ها این آرمان را به گور ببرند زیرا موقف و موقعیت کنونی با حالات اسف انگیز ۱۹۹۲قابل مقایسه نیست.
پومپئو در اخرین لحظات به هدف تبلیغ انتخاباتی برای ترمپ به طالبان گذشتهای بیشتر نموده است
در شمارهٔ اول مارچ روزنامه ده تلگراف هم نظری به توافقنامه امریکا-طالبان انداخته شده است. تلگراف مینویسد:" منتقدان ترمپ ادعا میکنند که در روزهای اخیرمذاکرات گذشت هائی بیشتر به طالبان شد تا ترمپ بتواند از یک مؤفقیت بزرگ دیپلماتیک صحبت کند... اما طالبان در رسانه های اجتماعی موافقتنامه را بحیث سند پیروزی خویش در جنگ بر ایالات متحده معرفی میکنند وشاید به افراد جنگی خود بگویند این یک توافق تاکتیکی است واستناد به مجاز بودن همچو استفاده تاکتیکی درمتون دینی بکنند... گاردین به نقل قول از مالینوفسکی عضو دموکرات کانگرس امریکا مینویسد: (در مونیخ مایک پامپئو به من وسایر اعضای کانگرس وعده داد که در متن موافقتنامه حرفی در باره رهائی زندانیان از زندانهای حکومت افغانستان قبل از مذاکرات بین الافغانی موجود نباشد. امروز دیدم که وعدهٔ رهائی ۵۰۰۰ زندانی داده شده است.)" احتمال دارد عین وعده در مونیخ به اشرف غنی هم داده شده باشد. البته هیچ فرد افغان حاضر به سازش در قسمت حق حاکمیت ملی کشور اش نیست. اگر سیاستمداری را می بینید که تحت پوشش صلخواهی از رهائی زندانیان طبق توافقنامه امریکا-طالبان طرفداری میکند، متیقن باشید که نوکر بیگانه است.
حرکات و مواضع غیر منطقی طالبان که از اسلام آباد دیکته میشوند، هدفی جز بدست آوردن قدرت انحصاری به کمک کرنیل های پاکستانی، احیای امارت اسلامی وبه بند و زنجیر کشیدن همه حقوق و آزادی های مردم افغانستان وپامال نمودن کرامت انسانی و غرورملی افغانها ندارند. ما افغانها باید اجازه ندهیم خارجی ها تحت پوشش صلح سرنوشت ملت ما را به مسیروابستگی به پاکستان وعقبگرد تاریخی به امارت رقم بزنند. سماجت تیم ثبات و همگرائی در پافشاری بر عدم پذیرش نتایج انتخابات و تائید بند رهائی ۵۰۰۰ زندانی طالب در توافقنامهٔ امریکا-طالبان توسط این تیم، مسؤلیت هرنوع بی ثباتی وجری شدن طالبان را که تا سرحد خیانت تاریخی سنگین است، بدوش اعضای این تیم خواهد گذاشت.
اخیرأ نمایندگان امریکا وروسیه اعلان نموده اند که نظام امارت اسلامی برای آنها غیر قابل قبول است و آنرا به رسمیت نخواهند شناخت. این بجای خویش یک قدم مثبت برای لگام زدن به امارت طلبی طالبان است. اما افغانها از شکل "دولت اسلامی افغانستان" هم که از ۱۹۹۲ الی ۱۹۹۶ بر آنها تحمیل شده بود تجربهٔ بدی دارند. این نظام نیزمشروعیت خود را همچو امارت از یک شورای (اهل وعقد) مرکب ازعلمای دینی هم ایدئولوژی حکام بنیادگرا می گیرد که تفاوت آن با امارت اسلامی فقط اسمی است. نظامی که مشروعیت خود را از انتخابات آزاد و مستقیم اتباع کشورنگیرد، هر نامی که بالای آن بگذارند برای مردم افغانستان قابل قبول نخواهد بود. کابلوف در عین زمان گفته است: " روسیه حاضر است برای مبارزه با تروریسم به افغانستان نظامیان اش را بفرستد. ما این نیت نیک خود را تحمیل نمی کنیم اما منتظر تقاضای رسمی یک نظام عادی(؟!) که از همه مردم افغانستان نمایندگی کند، ودر نتیجه مذاکرات بین افغانها بوجود بیاید، میباشیم". جواب ما به این دیپلمات پُر رو ویادگار دوران بریژنیف و دولت متبوع اش (که از همه مردم روسیه نمایندگی نمی کند) این است که ما افغانها هرگز اجازه نمیدهیم که حتی یک عسکر روسی داخل کشور ما شود. هنوزنسل کشی را که شما ده سال اشغال درکشورما ادامه دادید و۹ میلیون نفر را بی خان ومان ساختید فراموش نکرده ایم.