اگر پرسیده شود که چرا درقرن 21 در کمال سعادت تکنالوژی ومدرنیته، انسانیت روبه افول است و خباثت روبه صعود؟
این بحث جامع را فقط بایک رباعی میخواهم به بزرگان تیز هوش روشن کنم که مشکل درکجاست؟
زاهد به فریب مرد و زن مشغول است صوفی بــــه عـمارت بـدن مشغول است
عاشق به هلاک خویشتن مشغول است دانـا بـــه کــــرشمۀ سخن مشغول است
این مشغولیت های نارواست که میدان را برای خباثت استعمار وحشی بازگذاشته وهرروز جنایت سر جنایت حادث می شود.
در اول الزام دارم تا هندو ها و سکهـ های محترم وعزیز افغانم را در اختصار دوباره معرفی کنم:
ازجمله ای هموطنان وطندوست افغانستان یکی هم اهل هنود و سکهـ های افغانستان می باشند که در افغانستان قدامت تاریخی انکار ناپذیر دارند. قدیمترین آثار تاریخی هندو ها در افغانستان به زمانه های قبل ازمیلاد می رسد.
کلمه هندو از دریای"اندوس" که نام هندویی "دریای کابل"میباشد. ازطرف هندوهای قدیمۀ کابل که اول درامتداد دریای کابل عرض اندام کردند وچون حوزۀ دریایی کابل که ۷۶۹۰۸ کیلومتر مربّع یا ۱۲ درصد از مساحت افغانستان کنونی را احتوا می کند بخاطر آب وهوای گوارا، حوزۀ مسکونی هندو ها بود. این حوزه در طول تاریخ جنبه مذهبی و اقتصادی داشتهاست. بدون شک اندیشه ای هندوئیزم برمبنای این دریا بمیان آمده و به سرزمین پهناورهند کشیده شده است. ازینرو اندوس به دریای سند اطلاق کردن قابل اعتبارنیست.
جمعیت هندو ها پس از اینکه اهمیت منشاء آب ها را در آن زمانه های بدوی دانستند که از سلسله جبال کوهای سربلند افغانستان کنونی سرچشمه می گیرد، دارای بلند ترین سلسله جبال جهان میباشد. ازینرو دریای کابل راکه درجوار آن زندگی باهمی با بودایی ها داشتند ( دریای اندوس) نامگذاری کردند. و خود کابل را که بستر دریای اندوس بود بنام جنت, خوشبو و منطقۀ رفیع یاد می نمودند. بخاطریکه آب وهوایی کابل با طراوت، فرح بخش و طبیعت زیباو شستۀ کابل، با عث شده بود تا شاهان هندو را مجذوب خود سازد. هندو ها یا کابلی های اصیل افغانستان در مسیر دریای کابل بناهای مذهبی بزرگی را اعمار نمودند که معبد آسمایی و معبد شیوکی مشهور ترین آنها در کابل، مظهرقدرت سلاطین اندوها و سکهـ های افغانستان میباشد. در دوره اشوکا معبد که بنام "آسامایی" در کابل بود. دربین هندو ها چنان مهم وبارز بود که شاهان هندو در پای معبد "آسامایی" به رکوع وسجده گزاری می پرداختند . وتا زمانیکه یک پادشاه هندو به این معبد رکوع وسجده و نیایش نداشت کسی به او بیعت نمی کرد وپادشاهی او به رسمیت شناخته نمی شد.
آثار قدیمه تاریخی اهل هنود که مجموعه چهارکتاب است بنام « ودا» مجموعه است از:
ریگ ودا ( نیایشها)، یجور ودا (نیایشکنندگان)، سامه ودا (سرودها) و آتار ودا تشکیل شدهاست. ودا ها مانند اناجیل چهار گانه که درعیسویت تقدس دارند در بین هندو ها هم کتابهای مقدس می باشند.
کتاب نیایش های ریگ ودا در حدود (۴۰۰۰) چهار هزار سال قبل درافغانستان کنونی سروده شده است. دقیقاً اثریست از جمعیت بزرگ هندو ها که در کنار دریای اندوس ( دریای کابل) ویا درسرتاسر جنوب افغانستان مسکون بودند و دین شناخته شدۀ آنها بنام آئین هندو یا اندو از همین سرزمین برخاسته است که اکنون جمعیت بزرگ هندوها به آن ایمان دارند.
کلمه هندو کـْش اسم با مسمای است به معنی منشاء دریاها که ازسلسله جبال بلند، مملو از برف افغانستان سرکشیدۀ وامتداد یافته است. (کـْش= به معنی کشیده یا امتداد یافته معنی میدهد.)، یعنی ازسلسله جبال هندو کـْش سرکشیده وامتداد یافته اند.
هندو ها این سلسله جبال راخود " اندو کـْش "نامگذاری کرده اند که همه جا به هندو کـْش شهرت یافته است. هندو های افغان سرزمین شان [افغانستان] را به خاطر دوست دارند که در قدیم هندو ها بخاطر دین بودایی که با دین هندو سازگاری انسانی داشت و اجداد شان در امتزاج دوستی و زندگی باهمی بودند، آئین هندویی شانرا ازهمین جا بمناطق دیگر، گسترش دادند. دوست داشتن سرزمین افغانستان بخاطر بود که دریاهای بزرگ جوار افغانستان از همین سرزمین مملو از کوهای بلند سرچشمه وجریان می گرفت.
کابل شاهان هندو این شهرتاریخی کابل را مرکز شان قرار داده بودند.
کلمه اندس به دو شکل "هندوس" یا "اندوس" رواج دارد. (مانند اسم کشور هندوستان یا اندوستان یعنی سرزمین دریا ها ) .
ریشهای هندوگرایی به دوران نوسنگی و دوره های ــ ۵۵۰۰ سال قبل یا ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد ــ بازمیگردد. تمدن بزرگ موهن جو دارو محصول اندیشه های هندوئیزم است . که شهر باستانی آن در پاکستان کنونی قرار دارد .
کابل شاهان هندو که از نقطۀ کابل، نیم قاره هند را اداره میکردند آخرین سرحد هند کابل بود. این شیوه سرمشق شاهان اقوام دیگر افغان نیزقرار گرفت که بعد ها به تأسی از شاهان هندو در گسترش سرزمین ایشان بطرف هند اقدام کردند . مانند شاهان غوری، شاهان ترک های غز ، شاهان لودی ، شاهان سوری وشاهان درانی ، که از افغانستان به هند سلطنت شانرا وسعت قابل وصف دادند.
شمنیسم: (Shamanism)
در دوران باستان در سراسر جهان عقیده بنام " شمنی" ( تماس با ارواح ) رواج داشت.
شمنیسم (Shamanism) به مجموعهای از اعتقادات و باورهایی اطلاق میشد که در جوامع ماقبل شامل توانایی های بود که تشخیص مرض، درمان وعلاج آن را نوید می داد. گاهی معتقد بودند که از ارتباط با ارواح قادر می شوند امراض روانی، امراض سرع و جن زدگی را نیز درمان کنند.
ریشه لغت «شمن» از قبایل تانگوس (Tungus) سایبریایی است که معنی تحتاللفظی آن « شخص دانا و آگاه » معنی میدهد.
گرچه انواع مختلف "شمنیسم" در سراسر جهان گذشته مروج بود اما "شمن" های محترم هندوی افغانستان از طرف اقوام دیگر افغان از حرمت خاص برخوردار بودند که بنام حکیم، حکیم جی یعنی به اصطلاح امروز طبیب، داکتر ویا سحرگر به معنی مثبت آن منحیث احترامگزاری، مسمی و شناخته شده بودند.
"شمن" های هندو در خدمات صحی بسیار متجرب ولایق بودند و صدها مریض هموطن شانرا ازمرگ حتمی نجات داده اند. ازهمین خاطر اندو ها یا هندو ها بیشتر خدمات شمنی را در جامعه خود (افغانستان) داوطلبانه عهده دار بودند وهنوز هم هستند. مراکز ارجمند مطب آنها دکانهای "عطاری" ایشان بود که در بدل مفاد ناچیز به مفاد مردمیکه که در قلت دارو ودوا وقلت طبیب سردچار مشکل صحی بودند رسیدگی خالصانه می نمودند. که مردم خوش به رضاء بقدر توان غرض ادای شکران ارزش را منحیث شکرانه پیش کش می نمودند. (که این خصیصه عالی را ملاء های مفتخوار بنام مسلمان سؤ استفاده ها کردند وهنوزهم میکنند.) در حالیکه هندو ها مشوره های تجربی بقول امروز(علمی) را به مردم تجویز و پیشنهاد می کردند. ازینرو هندو های ما با قـُرب وعزت خاص در جامعه ما محبوب همگان بودند. ومردم به آنها (لالا) که در تلفظ صمیمانه (لاله) نامیده میشد یعنی برادر قابل احترام خطاب میکردند.اهل هنود و سکهـ های افغانستان در روزهای بسیار سخت به کمک مردم وطندارافغان خود می پرداختند قطع نظراز اینکه به چه مذهبی وآئینی ویا به کدام قومی بستگی دارند.
در هنگام سختی های مهاجرت افغانها، برادران ارجمند هندو به کمک اقوام مختلفه کشور پرداختند و ازهیچ گونه خدمت و انسانیت وبزرگی مضایقه نکردند . اگر کمک این برادران هندوی ما به وطنداران نمی بود بسیاری از وطنداران در راه هجرت تلف شده به جایی نمی رسیدند.
صفا و صمیمیت وانسان دوستی در دین هندو ها سبب بزرگواری این بهتران میشد. در امانت داری گل سرسبد جامعه مابودند وهستند، در صداقت و راستکاری، ، صفا و صمیمیت، شهرت قابل وصف داشتند و هیچگاهی از جانب آنها جز محبت بی رحمی ویا بی غوری صورت نگرفته است.
هزاران مسلمان عوام فریب چه بنام جهادی ، طالب وداعش ساخته استعمار را که درجنایات دست طولی دارند هم به دین وهم بمردم شان خیانت میکنند باید اذعان کرد که به یک تارموی وطنداران با شخصیت هندو اصیل برابر نمیکنیم. همچنان توجه کنید دو جامعه ای بظاهر مسلمان مانند ایران وپاکستان همت یک هندوی بزرگوار را ندارند زیرا هردو جامعه درحق همسایه خود ( افغانستان مسلمان )که دچار مصیبت شده بود بجای کمک ،جنایاتی را روا داشتند که تاریخ بشرچنین نامردی ها را درهیچ دورۀ از زمانه ها ندیده است.
پيروان آئين هندوئيزم كه به دو مذهب هندو و سكهـ تقسيم شد، بخاطر سکهـ های آن بود که تحت اندیشه های والای گورو ناناک شکل گرفت.
گورو ناناک بنیانگذار مذهب سکهـ ، در ۱۴۶۹ میلادی در يك فاميل هندو آئین، در یکی از دهكده هاى لاهور به دنیا آمد. گورو ناناک شخص آگاه واندیشمند بود که طریقه جدیدی را برای رفاه بشر در آئین هندو ایجاد کرد. گورو ناناک در کنار اسلام شناسی، مولانای بلخی افغانی (۱۲۹۳) میلادی را نیک می شناخت ازهمینرو سپس به کشورهای اسلامی و زیارت مکه رفت وتعصب خشک استعمار ساخته را در عمل از میان برداشت. سرانجام دین وآئین سکهـ را که ترکیب از عقاید جدید و باورهای هندوئیسم و دین اسلام است، تأسیس کرد و در سال ۱۵۳۹ میلادی چشم از جهان بست. درسوختاندن و تدفين آن شخصیت اندیشمند ميان سكهـ ها و مسلمانان اختلاف نظرپیداشد که مخالف نظرات آن اندیشمند بود که آیا جسد آن مبارک را به رسم هندو ها با مـُشک وعنبر بسوزانند یا اینکه به آب زمزم بشویند ودفن کنند. روایت شفاهی است که بمشوره یکی از پیروان اندیشمند او دسته های گل از جانب هندو ها ومسلمانان فراهم شد ودر کنار جسدآن مبارک نیم از گلهای هندو ها و در کنار دیگرش نیم ازگلهای مسلمانان گذاشته شد، و قرار برین بود هر دسته گل هایکه در یک شبانه روز تازه بمانند و پژمرده نشوند خواهش آن جمع عملی خواهد شد وبعد از وعده موعود که خبر دسته های گل را گرفتند هردو بخش گلها تازه مانده بودند اما جسد مبارک گوروناناک در میان نبود. این موضوع باعث شد تانظرات ارزشمند گورو ناناک بزرگ که مخالف تفرقه بود ومیدانست که همیشه از اختلافات بدترین دشمنان انسانیت سؤاستفاده میکنند. با چنین تصمیم عالی پیرو اندیشمند او اختلاف برطرف شد.
این محبت مشترک هندو ومسلمان، در شعر شاعرتوانا مولانا عرفی شیرازی که خطاب بخود، چنین تجلی یافته است.
چنان با نیک و بد عرفی، به سر بر! کز پس مردن
مسلمانـــــت بــــــه زمزم شــــــوید و هندو بسوزاند
بنده متاثر از تمام حوادث انسان کشی هستم و مثل تمام افغانهای ملی وطندوست همچون هندو و مسلمان صدیق، درغم هموطنان به شهادت رسیده سوگوارم . وبه آنانیکه تحت نام اسلام در خدمت استعمار دست به جنایت وانسان کشی و برادر کشی میزنند نفرین ابدی میفرستم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در پاورقی این سوگوارنامه لازم میبینم تا عامل اصلی این وضعیت ناگوار را در حد توان برجسته کنم.
در بالا توضیح شدکه:
اگر پرسیده شود که چرا درقرن 21 در کمال سعادت تکنالوژی ومدرنیته، انسانیت روبه افول است و خباثت روبه صعود؟
فرق بین کار اندیشمند و تحصیل کرده گان دانش درچیست؟
قبل از همه باید عرض شود که پیشرفت یک جامعه بیک لکوموتیف نیازمند است وتحصیل کردگان را منحیث لکوموتیف یا ماشین جامعه نمیتوانیم حساب کنیم. زیرا تحصیل کردگان دانش آموخته مانند کوپه های یک ریل اند که مسیرو جریان لوکوموتیف اصلی جامعه راسلیقوی دنبال می کنند. اما بر خلاف گروهای تحصیلکردگان با دانش، فقط اندیشمندان قلیل واندک اند که جامعه را به جلو می کشانند. پس در بین اندیشمند و تحصیل کردگان دارای دانش باید فرق زیاد گذاشت، چراکه شخص تحصیل کرده دانش از محدوده های خواست ها وسلیقه اش خارج شده نمی تواند. گرچه مراجع تحصیلی همچون فابریکات افرادی تحصیل کرده را در رشته های مختلفه سالانه درجن درجن قالب زده و به اجتماع تحویل میدهند. بدبختانه اکثر اینها با سلیقه های شخصی شان با آنچه که تفکر تحصیل دیده ایشان اجازه میدهد بقول شاعربخود و خواسته های خود مشغولند. مشغول بدست آوردن نام برتر، مقام خوبتر و درامد بهتر می باشند. ازینرو دیده می شود که اکثر تحصیل کرده گان در فکر خود اند تا درفکرجامعه. ازین سبب در ارتقای جمعی جامعه ازجملۀ راه گمکرده گان اند. وحتی تعدادی از آنها در ساختار اسلحه های انسان کشی، تعدادی آنها در ترکیبات ساختن بمب های مختلف انفجاری سلاح های شیمیایی ، وتعدادی از آنها در دزدی های اعضای بدن انسان منحیث عالم جراح. تعدادی دیگر آنها بخاطر منافع شخصی شان منحیث گماشتگان بیگانگان زمینه ساز میدانهای جنگ اند، که برعلیه انسانیت دست به تحریک مردم میزنند، تا میدانهای جنگ را فراهم کرده باشند و انسانها را به بردگی استعماربکشانند. وازینطریق صاحب ثروت شوند. تعدادی هم در جعل اسناد جعل تاریخ وجعل فرهنگ، وخود بزرگ بینی مشغول اند. تعدادی هم فخرفروشان اند که با تیتر تحصیلی ایشان زبان گویای جامعه را مسکوت می سازند. تا نظرات خود را بیشترمورد اعتبار قرار داده باشند، زیرا بقول معروف قباله روباه در دست دارند. ازینرو فکر میکنند سیادت جامعه از آن آنهاست. درین میانه یک عده قلیل ازمنورین تحصیل کرده نیزتشریف دارند که با ایجاد آثار ارزشمند در صدد اصلاح نقیصه های می برایند که مردم ازان رنج می برند. این عده است که پریشان جامعه خود می باشند می بینند و میسوزند چون اکثریت تحصیل کردگان براه غلط روان اند، پس اقلیت کوچک از تحصیل کردگان اندیشمند سبب تکامل کل جامعه شده نمی توانند. حتمی حکم می شود که مراکز دانشگاهی مراکز انسان سازی نیست، بلکه منحیث مراگز غیر انسان سازی نیز حضور دارند. بقول معروف دزدان چراغ بدست از همین مراجع سر بیرون می آورند که وحشتناکتراز دزدان ساده ونادان اند، مثال فراوان است. برای تفهیم این سخن به قرن هجدهم به دوران ژان ژاک روسو فیلسوف وحقوق دان سرمیزنیم، روسو بجواب سوالی که از جانب یک روزنامه طرح شده بود:«آیا بسط ، توسعه و استقرار علوم و هنر موجب اصلاح اخلاق مردم است یا خیر؟» بشکل مسابقه جائزه ای را به برنده مقاله تعیین کرده بودند. این مسابقه در سال ۱۷۵۰ بود ؛ روسو در آن شرکت کرد و جائزه را بـُرد. ازین سبب روسو در بین عام و خاص مشهور شد زیرا نکاتی را که در آن یاد آور شده بود کمتر کسی تا آنزمان به آنها دقت نموده بودند، همگان بدون چون وچرا تمام تحصیل کردگان را درصف فرشتگان بی نفس می پنداشتند. (درین زمینه به آموزه های که درداستان "ایمیل" روسو اشاره شده است، بهتراست خود مراجعه کنید.) دراختصار باید گفت که :
کمبود اندیشمند است که جهان در آتش میسوزد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مأخذ :
مروری بر حوزۀ دریایی کابل پورتال آبهای افغانستانwww.duran.af وبسایت
شبکه اطلاع رسانی افغانستان
تاریخ بیهقی، هندو ها
نظرات دانشمند محترم جناب ايشور داس مسئول نشریه وزین کابل ناتهـ
نظرات محترم جناب پرکاش لال راج عزیز که درین مقاله مرا همکاری نموده واسناد بسیار بکر را ترجمه ودر اختیار من قرار داده است
ویکیپدیای انگلیس