واسلاو هاول: قدرت بی قدرتان۰ بخش یازدهم

( زمانی که مردم از دولت می ترسند؛ آن خودکامگی و استبداد است۰ هنگامی که حکومت از مردم می ترسد آن آزادی است ۰۰۰! "" توماس -- جفرسون"" )    هاول به کرات توضیح می دهد که این بی قدرتان اگر بدانند که چه قدرتی هستند و چه توانایی های دارند

و چگونه می توانند نظام توتالیتر را بدون هزینۀ زیاد از پا در آورد؛ آن زمان میتوان امیدوار بود و آزادی را در آغوش گرفت۰ سکوت و دنباله رویی مردم در برابر دیکتاتوری می تواند آنان را به مردمان ترسو و دم غنمیت و محافظه کار و بی خاصیت تبدیل کنند۰ روشنفکران باید به مردم یادآوری نمایند که چه نیرویی بالقوه ای عظیمی در آنها نهفته و خفته است که اگر نیمی از آن را به کار گیرند دودمان نظام توتالیتر را به باد می دهد۰ ضعف عمدۀ مردم این است که به خود باور ندارند و هر کسی به فکر آن است تا گلیم خود را از آب بکشد۰ نظام خودکامه نیز با انواع حیله گری ها می کوشد تا اعتماد به نفس مردم را نابود سازد و بعد از آنکه چنین کردند میتواند به آسانی برنامه ها و امیال خود را بر مردم تحمیل کند۰ گاهی حرکت های کوچک می توانند مانند جرقۀ آتش خشم مردم را شعله ورتر سازند و تومار دیکتاتورها را در هم بپیچند و سیستم سرکوبگر و توتالیتر را به بایگانی تاریخ بسپارد۰ نظام توتالیتر تلاش می کند تا بین مردم بی اعتمادی ایجاد کند و مردم از یک دیگر بترسند و نسبت به هم سؤظن داشته باشند؛ چون در یک چنین وضعیتی استبداد شانس بقایی بیشتری می یابد۰ مردم دریایی خروشانی هستند که نظام توتالیتر در مقابلش جوی های کوچکی بیش نیستند۰( به قول مولانا: جوی با دریا اگر پهلو زند/ خویش را از بیخ و هستی برکند۰) قدرت مردم همان دریاست و دیکتاتور همان جوی که در برابر دریا هیچ است۰ و اما برگردیم و ببینیم که جناب هاول چه می گوید۰ علیه اتمیزه شدن جامعه؛ حفظ پیوند های اجتماعی: هاول یک بار دیگر به سبزی فروش می پردازد۰ اقدام سبزی فروش ما برای "" زندگی در راستی"" می تواند این باشد که برخی کارها را انجام ندهد: از ترس لو رفتن از سوی سرایدار؛ آن پارچه نوشته را پشت پنجره آویزان نکند؛ در انتخاباتی که می داند نمایشی بیش نیست شرکت نکند؛ عقیده اش را در برابر مقام بالاتر پنهان نکند۰ بنابر این؛ اقدام او می تواند این باشد که خیلی" ساده" به برخی از خواست های نظام؛ پاسخ مثبت ندهد؛ که به جای خود چندان هم بی اهمیت نیست! اما این امتناع می تواند جلوتر هم برود: سبزی فروش می تواند دست به کارهای مشخصی بزند؛ و از اینکه در برابر دستکاری های( مانیپولاسیون) نظام مستقیمأ از خودش دفاع کند؛ فراتر برود و "" مسئولیت عالی تر"" خود را که بازیافته تحقق بخشد۰ به عنوان مثال؛ می تواند به همراه همکاران خود برای دفاع از منافع جمع به اقدام جمعی دست بزند۰ می تواند به نهادهای مختلف نامه بنویسد و توجه آنان را به بی عدالتی ها و نابسامانی هایی که در اطراف خود می بیند جلب کند۰ می تواند نوشته های غیر قانونی را تکثیر کند و به دوستان و اطرافیان بدهد۰اگر آنچه که "" رندگی در راستی"" نامیده ام؛ سر آغاز اساسی( و بلقوۀ سیاسی) هر گونه ""اقدام مدنی مستقل"" و هر گونه جنبش"" اپوزیسیون"" یا"" ناراضیان"" است؛ البته به معنای آن نیست که هر اقدامی در جهت"'" زندگی در راستی"" به صورت خودکار نتیجۀ یکسان داشته دارد؛ به عکس"" زندگی در راستی"" به معنای ابتدایی و در وسیع ترین معنا؛ حوزۀ بسیار گسترده ای را در بر میگیرد که روشن ساختن محدودۀ آن بسیار دشوار است۰ "" زندگی در راستی"" در نمودهای کوچکی متجلی می شود که اغلب ناشناخته اند؛ و تأثیر سیاسی شان؛ جز در چارچوب کلی حال و هوای جامعه؛ به طور مشخص هرگز روشن و شناخته نیست۰ اکثر این فعالیت ها از مرحلۀ طغیان اولیه علیه دستکاری جلوتر نمی روند و خیلی ساده می توان گفت که فرد بر می خیزد و در مقام فرد با شأن و منزلت بیشتری زندگی می کند۰گاه به یمن حرفۀ خاص برخی اشخاص و نیز به یمن یک سلسله از عوامل تصادفی( اطرافیان؛ مناسبات دوستی و غیره) شاهد اقدامی هستیم هماهنگ و چشمگیر که از این پس زمینۀ وسیع و بی نام و نشان سر برمی کشد و مرزهای "" ساده"" طغیان فردی را پشت سر می گذارد و به فعالیت آگاهانه تر؛ سازمان یافته تر و هدف دارتر بدل می شود۰از جایی که دیگر "" زندگی در راستی"" فقط نفی "" زندگی در دروغ"" نیست و آغاز می کند به اینکه خود را خلاقانه بیان کند؛ چیزی متولد می شود که می توان آن را "" زندگی مستقل معنوی؛ اجتماعی و سیاسی جامعه"" نامید۰ بدیهی است که این"" زندگی مستقل"" آشکارا از سایر عرصه های زندگی( زندگی نامستقل) متمایز نیست و حتا اغلب؛ به همراه این نوع زندگی در درون افراد همزیستی می کند۰اما مهم تربن کانون های این"" زندگی مستقل"" با سطح نسبتأ بالایی از آزادی درونی مشخص می شوند: همچون سرنشینان زورقی که در تلاطم زندگی آغشته به فریب پارو می زنند؛ و هر بار سر از امواج بیرون کشیده و چون "" پیام آوران"" "" زندگی در راستی"" آشکارا از امیال سرکوب شدۀ زندگی سخن می گویند۰( هیچ اندیشۀ در حوزۀ معارف بشری کلام آخر و تبیین نهایی به شمار نمی آید؛ و وظیفۀ متفکران در هر دوره آن است که با بررسی نقادانۀ معرفت موجود؛ راه را برای رشد معرفت های نوتر و جامع تر هموار سازند۰ "" کارل پوپر)

 

 

 

اخبار روز

14 میزان 1403

BBC ‮فارسی - BBC News فارسی BBC ‮فارسی

کتاب ها