مذاکرات صلح را سطحي نگيرد:

حدود بيشتر از يک سال طول کشيد ٬ تا مذاکرات نفس گير بين امريکا و طالب به توافقات معين در سطح بين المللي برسد٬ فاز اول اين مذاکرات پيچيده با بحث هاي فرواون و حتي با وجود حاشيه هاي مرموز و پنهان بالاخره بپايان رسيد ٬

من ازجمله کساني هستم که ازبنياد با هرنوع مذاکره و امتياز دهي به نيروهاي تروريستي و قاتلان ملت مخالفم ٬اما نميتوانم واقعيت هاي موجود افغانستان و تشديد خون ريزي هاي ناشي از تداوم جنگ مرموزرا ناديده گيرم ٬گرچه آغاز اين بحران برميگردد به تضاد هاي دوران جنگ سرد٬ که افغانستان قرباني اهداف جيوپولتيکي و منافع جيواستراتژيکي ابر قدرت ها ي بزرگ و جهان دوقطبي آنوقت گرديد٬ که با پايان جنگ سرد و متحول شدن سياست هاي کشورهاي منطقه جنگ هم چهره ديگر به خود گرفت ٬که پيامد و طبعات منفي آن نابودي ٬ اقتصادي ٬ سياسي٬ نظامي و تمامي ارزشهاي تاريخي ٬ فرهنگي وهويت ملي اين کشورميباشد ٬بخصوص جنگ استخباراتي ٬ دو دهه اخير که ظاهراً جنگ داخلي عنوان ميشود ٬هويت ٬ زباني قومي و مذهبي را پيدا نموده٬ تارپود جامعه ما را به بسوي نابودي کامل ميکشاند٠

حالا با اين مقدمه برميگردم به محوراصلي اين بحث٬ يعني صلح دربرابرجنگ و تبديل مبارزه نظامي به مبارزه سياسي و بازشدن روزنه و صفحه جديد در تاريخ فرداي کشور٬ دوستان همه ميدانند که تاريخ آموزنده است نه تکرار شونده ٬ بايد در زمان حال زندگي کرد تا بتوانيم برنامه يي براي فردا رقم زنيم ٬ فاز اول مذاکرات درسطح بين المللي تمام شد٬ صلح طالب با امريکا خواسته ويا نخواسته زمينه اي را بوجود آورده که دارد صفحه جديد درسرونوشت سياسي و نظامي کشور رقم ميخورد ٬ که ميشود با برنامه وعقلانيت سياسي موج ايجاد شده را مديريت کرد و افغانستان را وارد مرحله جديد ساخته و به کاروان تمدن جهاني وصل نمود٠

مذاکرات صلح ٬چالشهاي جدي با عوامل مرموز خارجي و داخلي بسيار پيچيده را با خود دارد که با زبان نصیحت و يا حرفهاي روشنفکرانه و ارزشي نميشود بسوي ميز مذاکره رفت ٬ چون فلسفه وجودي طلبان نه اعتقادات ديني شان بکله کشتار و انتحاراست ٬ورهبرد سياسي شانرا هم رسيدن به قدرت تشکيل ميدهد !

٬ پس نبايد طالب و مذاکرات صلح با طالب راسطحي انگاشته واشتراک در مذاکرات را امتياز دانسته از آن منحيث تحفه دهن پُرکن براي آغازاده گان که دهن شان هنوز بوي شير ميدهد رشوه سياسي داد ٬ چنين استفاده ابزاري ازنام مذکره و صلح ٬ فرايند صلح را به بن بست کشانده و فرصت بدست آمده را ضايع ميسازد ٬ درحاليکه فرصت بوجود آمده ٬ غنيمت بزرگ است که نبايد ضايع شود بلکه با هوشياري سياسي زياد ترين استفاده از آن صورت گيرد٬ باوجود يکه فضاي موجود مشبوع اڒدگرگوني هاي سليقه يي و متاثر اڒ گرايش هاي فرديست اما کارداني و عقلانيت سياسي اقتضاء ميکند که بايد ابتکار عمل در دست گرفت و زمينه گذار از وضع موجود بسوي فرادي مطلوب را از همين جا رقم زد ٬ اين زماني ممکن است که هيت بلند پايه سياسي که در راس آن شخصيت با صلاحيت و پُراز صلابت و اتوريته سياسي اجتماعي که درعين حال تجربه و شناخت کامل از مناسبات سياسي منطقه يي و جهاني داشته با شد قرار گيرد ٬تا بتواند در تفاهم با قدرت هاي جهاني صفحه جديد براي افغانستان مدرن فردا بازکند ٬ واساس حکومتداري با معيار هاي مدرن جهان امروزي را پيش شرط قرار داده و افغانستان جديد را پايه گذاري کند ٬ و اجازه ندهد که برگشت طالبان به معني برگشت تاريخ تلقي گردد٬ چون دراين راستا تمام جهان درجبهه مخالفت با ديگاه هاي تنگ و تاريک طلبان قرار دارند ميکانيزم تشکيل هيت بايد از مرجع واحد اما نه برمبناي رشوه سياسي مانند ليست مسخره موجود ٬ بلکه متناسب با دو اصل اساسي که منحيث سلاح در دست طرف مقابل قرار دارد٬ شکل گرفته تعين گردد ٬ منطق و سلاح دست داشته طالب در ميز مذاکره ٬ قدرت نظامي ٬ تفاسير نادرست ديني شان است٬ پس در مذاکرات تکيه بر ارزشها و منطق دلسوزانه نياز نيست ٬ اين مذاکرات ٬ نياز به متفکر اول دوم ٬ متخصص و دانشمندان علوم ندارد وحتي حضور خانم ها با معذرت در آن اضافي است٬ چون با تظاهرو استفاده ابزاري و نمايدين نميشود به آزادي واقعي رسيد بايد واقعيت نگر بود٬ و تعداد هيت هرقدر کمتر بهتر چون مذاکرات بسيار دشوار پيش رو است ٬ و نيازمند به کارشناسان نظامي ٬ ديني ٬ سياسي و حقوقي دارد ٬ بخصوص دراين مذاکرات وجود يک شيخ الحديث و يک جنرال نظامي با اتوريته که آشنايي کامل با ميادين جنگي و استفاده از امکانات و ابزار نظامي و شناخت از مناطق و جغرافياي جنگ داشته باشد نيازحتمي است تا بتوانند درمقابل زبان و منطق طالبان که همان زبان جنگ و زوگويي واستفاده ابزاري از دين است پاسخ هاي متقابل ارائه داده وحرفهاي شان را به کرسي بنشانند ٬ از سوي ديگر نبايد فراموش کرد که در فرايند زندگي اجتماعي ٬ لحضات وشرايط مختلف اداب معين خود را اقتضا ميکند ٬مثلا در روابط بين الدول با يد اداب ديپلوماتيک را مراعات کرد ٬ در توسعه وباز سازي جامعه حرف اول را علم و دانش تخصصي ميزند٬ درزندگي اجتماعي دروغ ٬ خدعه و نيرنگ٬ جاي ندارد ٬ اما اداب جنگ فرق ميکند ٬درجنگ تنها داشتن سلاح شرط کافي نيست ٬ فضا و جوسازي تبليغاتي دورغ پردازي ٬ نيرنگ و فريب ٬ کاه را کوه جلو دادن و کوه را کاه ساختن لازمه و جز اداب جنگي و ميادين نظامي بحساب ميايد که بايد مدبرانه اين هيت متوجه آن بوده از تمام امکانات و شيوه در متقابل با طالبان استفاده کننده اما نگذارند فرصت بوجود آمده ضايع شود ٬ و اين مذاکرات آغاز باشد براي زندگي و تاريخ فردا کشور والي اين آخرين چانس سياسيون و دولت موجود است٬ ودر صورت عدم استفاده درست از شرايط بوجود آمده در تحولات بعدي هدردو جناح از طرف مردم سخت رانده خواهند شد٠

 

اخبار روز

14 میزان 1403

BBC ‮فارسی - BBC News فارسی BBC ‮فارسی

کتاب ها