"" ( جهل ؛ خرافات و راسیسم مانند ویروس کرونا و بدتر از آن هستند که باید از سراسر جهان ریشه کن گردند و گرنه دوباره جهان را آلوده می کنند۰) ( هر نظام دیکتاتوری غیر اخلاقی است۰ هر نظام دیکتاتوری اخلاقأ خطاست
۰ این اصل بنیاد اخلاقی دموکراسی است؛ دموکراسی به معنی حکومتی که می توان بدون خونریزی تغییرش داد۰دیکتاتوری اخلاقأ خطاست؛ زیرا شهروندانش را وادار می سازد--- علی رغم خواست بر خلاف اعتقادات اخلاقیشان -- باشر و بدی( ولو از رهگذر سکوت در برابر آن) همکاری کنند۰ دیکتاتوری انسان را از مسئولیت اخلاقی عاری می سازد؛ و انسان بدون مسئولیت اخلاقی؛ نصف انسان و حتا یک صدم انسان نیز به شمار نمی آید۰ دیکتاتوری هر نوع تلاش برای قبول مسئولیت اخلاقی را به اقدام به خودکشی مبدل می سازد۰ کارل پوپر؛ درس این قرن) شاید کسانی بپرسند که اعلامیه جهانی حقوق بشر بارها تجدید چاپ گردیده چه نیازی به نشر دوبارۀ آن هست؟ در پاسخ بسیار ساده می توان گفت که خواندن و درک و فهم این متن از ضروریات تک تک افراد از زن و مرد می باشند۰ انسان هرچه بیشتر در باره ی حقوق خویش بداند بهتر قادر خواهد بود از آن دفاع کند۰ بدون شک در خانه ی اکثریت ما اشعار حافظ؛ بیدل؛ سعدی و شاعران معاصر وجود دارند و گهگاهی می خوانیم و لذت می بریم؛ اما باید گفت که خواندن و داشتن این اعلامیه بسی مهمتر از خواندن اشعار یا داشتن آن می باشد۰ انسانی که نسبت به حقوق خودش شناخت و آگاهی ندارد حتمأ فریب خواهد خورد و بازی را خواهد باخت۰ از آنجا که حق گرفتنی است نه دادنی باید نخست از همه حق خود را بشناسیم و از نظام حاکم بر کشور خود بدون کم و کاست آن را بطلبیم۰ بدون آموزش شهروندان و روشنگری و آگاهی دهی هرگز به یک نظام دموکراتیک و پاسخگو دست نخواهیم یافت۰ بنابر این از شما خواننده ای محترم تقاضا دارم که این متن را با دقت و حوصله مندی به خوانش گرفته و به کسانی که می شناسید و سواد خواندن و نوشتن را ندارند بخوانید و توضیح دهید و آگاهش سازید۰ شاید در هیچ کشوری تا کنون تمام مواد این اعلامیه تحقق نیافته باشد؛ ولی باید تلاش نمود و کوشید تا آنجا که ممکن است حکومت ها را زیر فشار گذاشت تا این اعلامیه را بپذیرد و مفادش را به اجرا گذارد و به آن تن در دهند۰ بدون مبارزۀ آگاهانه و مدنی دولت ها تن به پذیرش آن نخواهند داد۰ امیدوارم که این کار کوچک پیامدهای خوب و مثبتی برای کشور و مردم عزیزمان در بر داشته باشد۰ بیش از این مقدمه را طولانی نکرده و شما را منتظر نمی گذارم به اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر می پردازم۰ نخست باید از دوست فرهیخته ام مترجم توانا جناب آقای"" داریوش بی نیاز"" جهت برگردان و اجازه ی انتشار آن به اینجانب ابراز امتنان نمایم و بگویم دست مریزاد۰ آقای بی نیاز در بارۀ ضرورت مجدد این ترجمه می نویسد: ""اعلامیه جهانی حقوق بشر"" تا کنون به جز ترجمه رسمی؛ دست کم سه بار به زبان فارسی برگردانده شده است: شادروان محمد جعفر پوینده؛ داریوش آشوری و محمد علی موحد۰ انگیزه اصلی این ترجمه در مرتبه ی نخست به روز کردن ترجمه های گذشته بوده است؛ تا بدین گونه تلاش ها و کوشش های مترجمان پیشین این "" اعلامیه"" با توسعه و رشد سیاسی امروز جامعه ایران سازگار گردد۰دلیل دیگر؛ چند نکته نادرست در ترجمه های گذشته بوده است که حتمأ می بایستی مرتفع می شد۰ به طور نمونه در همه ی ترجمه های تاکنونی در برابر public services یا Öffentliche Dienste ""مشاغل عمومی"" گذاشته شده است۰ ما اساسأ در ایران مشاغلی به نام مشاغل عمومی نداریم۰ مشاغل عمومی مشاغلی هستند که از مالیات مردم که در دست دولت است؛ سازماندهی میشود۰ منظور تدوین کنندگان این اعلامیه؛ "" مشاغل دولتی""" بوده است ۰ یعنی ترجمه ماده ۲۱؛ بند ۲ به این شکل نادرست است: ""هرکس حق دارد با شرایط برابر به مشاغل عمومی کشور خود دست یابد""۰ در واقع می بایستی این باشد: "" هرکس حق دارد با شرایط برابر به مشاغل دولتی کشور خود دست یابد""۰ یعنی این بند یک بار نیرومند سیاسی و ضد تبعیض دارد۰ من در اینجا فقط به همین چند نکته از جناب بی نیاز برای برگردان مجدد اعلامیه جهانی حقوق بشر اکتفا می کنم و اکنون دیباچه را می آورم و بعد مواد اعلامیه را با توضیحات داده شده حضور شما دوستان تقدیم می دارم۰ دیباچه: از آنجا که شناسایی کرامت ذاتی همه ی اعضای خانواده ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذیر آنان؛ پایه ی آزادی؛ عدالت و صلح در جهان است۰ از آنجا که نادیده گرفتن و خوار شمردن حقوق بشر به رفتار های وحشیانه ای انجامیده که وجدان بشری را برآشفته است؛ و از آنجا که پیدایش جهانی که در آن انسان ها رها از ترس و فقر؛ از آزادی عقیده و بیان برخوردار باشند؛ والاترین آرمان بشری اعلام شده است۰ از آنجا که ضروری است؛ حقوق بشر با حاکمیت قانون پشتیبانی شود تا انسان ناگزیر نشود از شورش به عنوان واپسین ابزار علیه خودکامگی و سرکوب بهره جوید۰از آنجا که پشتیبانی از گسترش روابط دوستانه میان ملت ها ضروری می باشند۰ از آنجا که مردم ملل متحد؛ باور خود را به حقوق بنیادین بشر؛ به کرامت و ارزش فرد انسانی و به برابری حقوقی زن و مرد بار دیگر در منشور ملل متحد اعلان کرده اند و تصمیم گرفته اند که از پیشرفت اجتماعی و ارتقاء سطح زندگی در محیطی آزادتر پشتیبانی کنند؛ از آنجا که دولت های عضو؛ پیمان بسته اند که با همکاری سازمان ملل متحد؛ حقوق بشر را پاس بدارند و آن را همراه با آزادی های بنیادین به اجرا در آورند؛ از آنجا که برای اجرای این پیمان؛ درک مشترک از این حقوق و آزادی ها از اهمیت والایی برخوردار است۰ مجمع عمومی؛ این اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را آرمان مشترک همه ی مردم و ملت ها اعلام می کند تا تک تک افراد و همه ی ارگان های جامعه همواره این اعلامیه را در نظر داشته باشند و بکوشند از راه آموزش و پرورش؛ از این حقوق و آزادی ها پاسداری کنند و با تدابیر فزاینده و کارساز ملی و بین المللی شناسایی و اجرای واقعی آن ها را؛ هم در میان مردم کشور های عضو و هم در میان مردم سرزمین هایی که در قلمرو آنهاست؛ تأمین نمایند۰ "" توضیح دیباچه"": برای همه ی اعلامیه ها و پیمان های مربوط به حقوق بشر و حقوق کشورها همواره یک دیباچه نوشته می شود۰ دیباچه ها در برگیرنده ی بنمایه؛ انگیزه ها و آماجهایی ست که همه ی ماده ها و بند های مربوط به آن اعلامیه ها یا پیمان بر آن استوار می شوند۰ دیباچه ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نیز یک رشته مبانی آزمون شده و باز اندیشیده ی شده ی تاریخی؛ سیاسی و همچنین آرزویی انسانها را در بر می گیرد۰ بر همین پایه؛ مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ اعلامیه ی حقوق بشر را به عنوان یک آماج مشترک که می بایستی همه ی مردم و کشور ها بدان دست یابند؛ اعلان کرده است۰ در این جا از همه ی مردم و دولت ها خواسته شده تا این اعلامیه را پاس بدارند؛ از حقوق بشر پشتیبانی کنند و همواره آن را از راه آموزش و پرورش شهروندان آن چنان گسترش دهند تا سرانجام درونمایه ی این اعلامیه در تار و پود زندگی روزمره ی انسانها تنیده شود۰ اکنون مواد و متن اصلی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را می آورم: "" ماده ۱ """ همه ی انسان ها آزاد و با کرامت و حقوق برابر زاده می شوند۰ همه از خرد و وجدان بهره ورند و باید با یکدیگر رفتاری برادرانه داشته باشند۰ ( آزادی؛ برابری؛ برادری۰ توضیح: همه ی آدمیان آزاد زاده می شوند و حق دارند که به گونه ی برابر از آزادیها برخوردار باشند۰ مفهوم آزادی در این جا؛ ""آزادی طبیعی"" بی کران نیست؛ بلکه آزادی هر فرد در چهارچوب قانون تعریف و محدود می شود تا کسی به آزادی دیگری آسیب نرساند۰ بنابر این آزادی فرد؛ چه در محدوده ی خصوصی و چه در حوزه ی همگانی؛ با قانون تعریف می شود۰ از این رو؛ صرف نظر از فرهنگ و سنت حاکم بر یک جامعه؛ تعریف مدرن آزادی یک تعریف حقوقی است ونقد آن نیز یک نقد حقوقی می باشد۰ "" برابر"" به این معنی نیست که وضعیت مالی
و مادی تک تک افراد با توانایی هاشان همسان باشد۰ در این جا دولت ها موظفند با وجود این تنوع و گوناگونی افراد؛ تمامی تدابیر خود را به کار ببندند تا همه ی انسانها از """ امکانات برابر"" برای رشد و بالندگی بهره مند شوند۰ "" رفتار برادرانه"" مفهومی است که با فرهنگ مسلط مردسالارانه در زمان نگارش این اعلامیه ( ۱۹۴۸) همخوانی داشته است۰ درست آن است که گفته شود: "" رفتاری خواهرانه -- برادرانه "" باهم داشته باشند۰ ماده ۲ -- هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایزی؛ مانند نژاد؛ رنگ؛ زبان؛ دین؛ باور سیاسی یا هر باور دیگر؛ خاستگاه ملی یا احتماعی؛ ثردت؛ ولادت یا وضعیت دیگر؛ از همه ی حقوق و آزادی های نوشته شده در این اعلامیه بهره مند گردد۰ افزون بر این؛ هیچ کس را نمی توان به دلیل وضعیت سیاسی؛ حقوقی و بین المللی کشور یا سرزمینی که به آن وابسته است؛ خواه این کشور یا سرزمین آزاد؛ تحت سرپرستی یا غیر خودگردان باشد یا زمامداری آن به گونه ای محدود شده باشد؛ مورد تبعیض قرار داد۰ "" ممنوعیت تبعیض"" ۰ توضیح: یکی از مفاهیم کلیدی در اعلامیه حقوق بشر "" تبعیض زدایی"" است۰ به سخن دیگر؛ تبعیض زدایی بنمایه ای است که همه ی مواد این اعلامیه بر آن استوار شده اند۰ نکته ی مهم دیگری که در این ماده به آن اشاره شده است؛ رفع تبعیض در کشور های غیر آزاد یا مستعمره است۰ در زمان گفتگو و رأی گیری در باره ی این ماده؛ دولت بریتانیا مخالف این بند بود۰ زیرا در آن هنگام؛ بریتانیا بیشترین مستعمرات را در اختیار داشت۰ با استناد به همین ماده بسیاری از جنبش های رهایی بخش توانستند مشروعیت سیاسی خود را بدست آورند۰ ""ماده ۳"" هر کس حق زندگی؛ و آزادی و امنیت فردی را دارد۰ "" حق زندگی و حق آزادی"" ۰ توضیح: حق زندگی؛ نخستین حق برای اجرای دیگر مواد این اعلامیه است و به همین دلیل از اهمیت مرکزی برخوردار است۰ البته این اصل هنوز به معنی لغو حکم اعدام نیست و آن را ممنوع نکرده است؛ در بسیاری از کشور های جهان کیفر اعدام برای جنایات سنگین وجود دارد۰ البته می توان با اتکاء به حق زندگی ( ماده ۳) و ممنوعیت کیفر های سخت و سهمگین ( ماده ۵) در این راستا برای لغو حکم اعدام؛ دولت ها را به چالش کشاند۰ این ماده آن زمینه ی حقوقی است که می توان با اتکاء بدان مبارزه علیه اعدام را مشروعیت حقوقی بخشید۰ مانند حق زندگی؛ حق زندگی آزاد و زندگی امن از اهمیت کانونی برخوردار است۰ دولت ها وظیفه دارند؛ آزادی و امنیت شهروندان خود را فراهم سازد و همه ی تدابیر ممکن را به به کار ببندد تا نگذارند که این حق از سوی کسی یا گروهی؛ دولتی یا غیر دولتی آسیب ببیند۰ "" ماده ۴ "" هیچ کس را نباید در بردگی یا بیگاری نگاه داشت؛ برده داری و داد و ستد برده به هر شکلی ممنوع است۰ "" ممنوعیت برده داری و داد و ستد برده"" ۰ توضیخ: ممنوعیت برده داری و داد و ستد برده یک هنجار نسبتأ قدیمی است و این اصل پیش از اعلامیه ی جهانی حقوق بشر وجود داشته است( ۱۷۹۲ دانمارک و ۱۸۶۲ ایالات متحد آمریکا) با این حال؛ این پرسمان به طور نهایی حل نشده است۰ و هنوز برده داری در اشکال کلاسیک خود در آفریقا ( مانند سودان) وجود دارد۰ در حال حاضر در بسیاری از نقاط جهان بچه ها به عنوان برده در فرآیند تولید به کار گرفته می شوند۰ یکی دیگر از اشکال برده داری که هنوز ادامه دارد توسط بزرگ مالکان صورت می گیرد( بیگاری) این نوع برده داری هنوز در کشورهای آمریکای لاتین؛ آفریقا و آسیای ادامه دارد۰ خرید و فروش زنان برای روسپی گری یکی از اشکال نوین برده داری است که هم اکنون در جهان بسیار گسترش یافته است۰ و سرانجام زناشویی هایی اجباری که دختران به برده گان خانگی تبدیل می شوند از اشکال پوشیده برده داری است که هنوز ادامه دارد۰ "" ماده ۵ "" هیچ کس نباید شکنجه شود؛ یا دستخوش رفتار یا مجازاتی خشن؛ غیر انسانی و خوار کننده قرار گیرد۰ "" ممنوعیت شکنجه""" ۰ توضیح: ممنوعیت شکنجه یکی از مهمترین اجزاء حقوق بشر است که بدون اما و اگر می بایستی رعایت شود و هیچگونه سازشی را نمی پذیرد و این صرف نظر از آن است که متهم پیش از آن چه تخلف یا جنایتی را مرتکب شده باشد۰ با این حال؛ این یک واقعیت غم انگیز است که در بسیاری از نقاط جهان هنوز شکنجه رواج دارد۰ شکنجه اساسأ یا برای بدست آوردن اطلاعات و یا گرفتن اعتراف یا برای ترساندن مردم به کار بسته می شود۰ شکنجه یکی از خشن ترین و غیر اخلاقی ترین رفتار ها و کیفر هاست که به گونه ای سامانمند به اجرا در می آید تا قربانی را درهم بشکند و روح و پیکر او را نابود سازد۰ از آنجا که بسیاری از دولت ها نمی توانند آشکارا شکنجه کنند امروزه به روش هایی متوسل می شوند که اثبات آن بسیار دشوار است؛ مانند شکنجه های روانی؛ تجاوز جنسی و شوک الکتریکی و غیره۰ "" ماده ۶ "" هر کس حق دارد در همه جا به عنوان یک شخص در برابر قانون به رسمیت شناخته شود۰ "" شناسایی شخصیت حقوقی انسان"" ۰ توضیح: این ماده بر این اصل تأکید دارد که هرکس به عنوان " صاحب حق" شناسایی شود۰ یعنی انسان؛ یک چیز یا شیء نیست۰ قوانین روم به برده به عنوان شیء می نگریست و به همین دلیل برده به عنوان یک انسان دارای حق و حقوق؛ شناسایی نمی شد۰ واژه ی " هرکس" به روشنی بیان می دارد که هیچ دولتی مجاز نیست میان شهروندان خودش و بیگانگان تبعیض قایل شود۰ "" ماده ۷ "" همه انسانها در برابر قانون یکسان هستند و حق دارند بدون هیچ تبعیضی از پشتیبانی قانون بهره مند شوند۰ هر انسان حق دارد که در برابر رفتار های تبعیض آمیزی که درونمایه ی این اعلامیه را زیر پا می گذارد و یا در برابر اقداماتی که به چنین تبعیضی می انجامد از حمایت قانون برخوردار باشد۰" برابری درمقابل قانون" ۰ توضیح: این ماده؛ دولت ها را موظف می کند که قوانین را برای همه ی شهروندان وکلأ انسانها به گونه ای برابر بکار گیرند۰ بدین ترتیب دولتها مجاز نیستند که قوانین و اجرای آن را متناسب با وضعیت اجتماعی؛ سیاسی؛ نژادی؛ دینی یا جنسی به اجرا در آورند۰ " ماده ۸" هر کس حق دارد در صورت پایمال شدن حقوق بنیادین خویش؛ که در قانون اساسی یا دیگر قوانین تضمین شده اند؛ از پستیبانی مؤثر دادگاه های باصلاحیت کشور بر خوردار شود۰" حق برخورداری از حمایت حقوقی" ۰ توضیح: هدف این ماده به وجود آوردن این امکان برای شهروندان است که آنها بتوانند در صورت پایمال شدن حق شان؛ به یک مرجع داد رسی در کشور خود شکایت کنند۰ شهروندان می بایستی بتوانند نزد این مراجع دادرسی از دولت یا هر قدرت دیگری در کشور که حقوق تعریف و تصریح شده آنها را پایمال کرده( یا احساس می کنند که پایمال شده) شکایت کنند۰"" ماده ۹ "" هیچ کس را نباید خودسرانه بازداشت؛ زندانی یا تبعید کرد۰"" حمایت شهروندان در برابر بازداشت خودسرانه وتبعید"" ۰ توضیح: طبعأ هر دولتی مجاز است که شهروندان خطاکار خود را بازداشت؛ زندانی یا تبعید کند؛ ولی زمانی که این کیفرها خودسرانه یعنی بدون مبنای حقوقی؛ بدون دادگاه علنی و بدون وکیل مدافع صورت گیرند آنگاه حقوق بشر تعریف شده در این اعلامیه پایمال شده است۰ از سوی دیگر ممکن است که قوانین حاکم بر یک جامعه ی معین خود بر اساس تبعیض استوار شده باشند۰ یعنی دولتها با اتکاء به این قوانین تبعیض آمیز حاکم؛ آزادی های فرد را محدود سازند۰ در حقیقت ماده ۹ دو رویه دارد؛ یکی این که باید قوانین حاکم تهی از هر گونه تبعیض باشند و از سوی دیگر دولت ها باید قوانین خود را به گونه ای برابر برای همه ی شهروندان به اجرا در آورند۰ "" ماده ۱۰ "" هر کس با برابری کامل حق دارد که دعوایش را در یک دادگاه مستقل و بی طرف؛ عادلانه و علنی رسیدگی شود و تنها چنین دادگاهی می تواند درباره ی حقوق و تکالیف او و یا هرگونه اتهام کیفری علیه او تصمیم بگیرد۰"" حق برخورداری از دادرسی علنی در یک دادگاه مستقل و بی طرف""۰ توضیح: این ماده مانند ماده ۹ به دادرسی های عادلانه می پردازد۰ تمرکز این ماده بر روی دعواهای حقوق مدنی است؛ یعنی زمانی که یک شخص علیه شخص دیگری شکایت می کند۰ هدف این ماده برپایی یک دادگاه و دادرسی است که مستقل وبی طرفانه به اظهارات شاکی و متهم گوش می دهد۰"" ماده ۱۱ "" الف: اگر کسی به بزهکاری متهم شده باشد؛ بی گناه شمرده می شود تا آن گاه که اتهام او در یک دادرسی علنی؛ که به او همه ی تضمین های ضروری برای دفاع از خود را داده است؛ طبق قانون به اثبات برسد۰ ب: هیچ کس را نباید برای انجام دادن یا انجام ندادن کاری که در هنگام رخداد آن بنا به حقوق کشوری یا بین المللی جرم شناخته نمی شده؛ محکوم کرد۰ همچنین نباید کیفری سنگین تر از آن چه که در زمان رخداد جرم معمول بوده؛ بر او تحمیل نمود۰ "" احتمال بی گناهی و امکانات حقوقی دفاع از خود برای متهم""۰ توضیح: موضوع ماده یازده نیز تضمین یک دادرسی عادلانه می باشد و چهار حق اساسی را در بر می گیرد: "" احتمال بی گناهی"" به این معنی است که اگر کسی متهم به بزه یا جنایتی شده می بایستی بی گناه محسوب شود تا زمانی که جرم او در یک دادگاه بی طرف و عادلانه به اثبات برسد۰ به همین دلیل اگر کسی به اتهام جرمی بازداشت شد؛ همواره می بایستی از مفهوم "" مجرم احتمالی"" سخن گفت۰ "" حق دفاع"" یعنی هر متهمی باید بتواند یک وکیل مدافع داشته باشد۰ اگر متهم به لحاظ مالی نتواند وکیل مدافع بگیرد؛ آنگاه دولت موظف است که یک وکیل مدافع در اختیار او بگذارد۰ "" علنی بودن"" دادرسی نه تنها برای متهم از اهمیت تعیین کننده برخوردار است؛ بلکه اعتماد عمومی شهروندان به دادگاه ها و در همین راستا به دولت را تقویت می کند۰ زیرا اگر دادرسی به گونه ی نهای صورت گیرد؛ آنگاه احتمال پایمال کردن حقوق بشر بیشتر خواهد بود۰ "" هماهنگی زمانی جرم و قانون "" بدان معنی است که قانون "" به گذشته بر نمی گردد"" مثلأ اگر طبق قانون کنونی رفتار یا کنش معینی جرم تلقی شود که در گذشته جرم محسوب نمی شده؛ در این صورت نمی توان کسی را که پیش از تصویب این قانون دست به چنین عملی زده؛ با قانون نوین محاکمه و محکوم کرد۰ یکی از موارد برجسته نقض حقوق بشر در این مورد در دوره ی موسوم به دوره ی سناتور مک کارتی بود که از سال ۱۹۴۷ آغاز شد و تا سال ۱۹۵۶ ادامه یافت۰ بسیاری از کسانی که در زمان جنگ ( اتحاد متفقین علیه نازیسم) با کمونیست های طرفدار شوروی همکاری می کردند زیر عنوان "" فعالیت های غیر آمریکایی"" در دوره مک کارتی محاکمه شدند۰ یعنی آنها می بایستی برای فعالیت هایی که زمانی آزاد بود هزینه می پرداختند۰ "" ماده ۱۲ "" در زندگی خصوصی؛ خانوادگی؛ خانه یا مکاتبات هیچ کس نباید مداخله های خودسرانه صورت بگیرد؛ یا به آبرو و نام او آسیب رسانده شود۰ هر انسانی حق دارد که در برابر چنین مداخله ها و دست درازی هایی از پشتیباتی قانونی برخوردار باشد۰"" خدشه ناپذیری حریم خصوصی فرد و پشتیبانی قانونی از آن"" ۰ توضیح: این ماده از حریم خصوصی افراد در حوزه های گوناگون حفاظت و پشتیبانی می کند۰ محدویت های دولتی نباید خودسرانه باشند؛ یعنی آنها می بایستی بر اساس قوانین باشند که خود عادلانه است۰ طبق درک امروزی ما؛ حریم خصوصی فرد از اجزاء زیر تشکیل می شود: " هویت" فرد ( مانند نام؛ نوع پوشش؛ نوع آرایش مو؛ احساسات و اندیشه ها) "" گزندناپذیری"" فرد ( یعنی هر انسانی باید به عنوان موجود کامل و دارای عقل و اراده نگریسته شود؛ مثلأ نمی توان یک بیمار را بر خلاف اراده اش وادار کرد که به بیمارستان یا پزشک مراجعه کند) "" چهارچوب خصوصی"" فرد ( مانند آشکار نکردن رفتار یا صفات خصوصی یک فرد در عرصه ی عمومی؛ جلو گیری از انتشار عکس یا تصاویر فرد در عرصه ی عمومی؛ انتقال ندادن یا پخش نکردن اطلاعات شخصی او) "" ارتباط خواهی"" فرد( مانند آزاد بودن فرد برای بر قرار کردن یا نکردن ارتباط گیری با انسانهای دیگر) و "" مناسبات جنسی"" فرد( البته در این جا باید دولت ها برای حمایت از گروه های معین اجتماعی مانند؛ بچه ها؛ محدودیت هایی قایل شوند و حداقل سن را معین و مشخص کنند) مفهوم "" مکاتبات "" تنها به نامه نگاری ها بر نمی گردد؛ بلکه تلفن؛ فاکس؛ ایمیل و دیگر وسایل ارتباطی نیز مد نظر است۰ دولت تنها زمانی می تواند کسی را شنود کند؛ یا نامه ها و فرستاده های افراد را باز کند که یک سؤظن مستدل وجود داشته باشد و حکم قانونی وارسی یا شنود از سوی قوه ی قضایه صادر شده باشد۰ آبرو و نام هر کس باید مصون باشد یعنی نباید با پخش ادعاها یا اتهامات به آبرو و نام کسی آسیب رساند۰ دولت ها موظف هستند که خود این مقررات را رعایت کنند و مصونیت نام و آبروی شهروندان را در مقابل چنین دست درازی هایی تضمین نمایند۰ """ ماده ۱۳ "" الف: هر کس حق دارد در هر کشوری آزادانه رفت و آمد کند و اقامتگاه خود را برگزیند۰ ب: هر کس حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خویش بازگردد۰"" آزادی رفت و آمد و مهاجرت"" ۰توضیح: در زمان نگارش این اعلامیه کشور های بلوک سوسیالیستی به رهبری شوروی در مرکز توجه بود و این ماده اساسأ در ارتباط با این کشورها که شهروندانش حق رفت و آمد به کشور های دیگر وگزینش آزادانه ی محل اقامت را در کشور خود نداشتند؛ تدوین شده است۰ این ماده بسیار آزادانه و جهانی تدوین شده است ولی در دوران جدید به واسطه ی گسترش شدید پناهندگی ( به دلایل اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی) عملأ به کار بسته نمی شود۰ زیرا بند الف می گوید " هرکس" حق دارد "" در هر کشوری"" آزادانه رفت و آمد کند و اقامتگاه خود را بر گزیند۰ تاریخ تجربی نشان می دهد که ما هنوز با این فرمولبندی جهان وطنی شهروندان فاصله ی بسیار داریم۰ بعدها در بعضی از کنوانسیون ها مربوط به حقوق بشر این ماده به گونه ای محدودتر بازنویسی شده است۰ این محدویت ها به ویژه در ارتباط با خارجی ها یعنی مهاجران ( مهاجرت به هر دلیلی) شکل گرفته است۰ از سوی دیگر این ماده یک پایه ی حقوقی است که می توان بر اساس آن هم حقوق فوری و بلاواسطه ی مهاجران را طلب کرد و هم اندیشه ی جهان وطنی انسانها را گسترش داد۰ "" ماده ۱۴ "" الف: برای گریز از شکنجه و آزار؛ هر کس حق در خواست پناهندگی و بهره مندی از پناهندگی در کشور های دیگر را دارد۰ ب: اگر سر چشمه ی این پیگردها؛ بزهکاری های عمومی؛ غیر سیاسی؛ یا کنش های ناسازگار با اهداف و بنیادهای ملل متحد باشند نمی توان از این حق بهره مند شد۰ "" حق پناهندگی"" ؛ توضیح: پناهندگی برای کسانی که به دلایل پیگرد سیاسی کشور خود را ناخواسته ترک می کنند؛ یک سپر حقوقی است۰ این ماده به خودی خود به معنی تضمین گرفتن پناهندگی نیست؛ بلکه تنها حق "" در خواست پناهندگی"" را طرح می کند۰ امضای این اعلامیه از سوی کشورهای گوناگون به این معنی نیست که آنها موظفند هر کس را که در خواست پناهندگی سیاسی کرد؛ بپذیرند یا پناهندگی او را تضمین کند۰ زیرا آنگاه تمامیت ارضی و استقلال آن کشور ها از سوی مرجع دیگری؛ در این جا سازمان ملل؛ آسیب می بیند۰ به هر رو؛ حق "" درخواست پناهندگی"" برابر با "" تضمین پناهندگی"" از سوی امضاء کنندگان این اعلامیه نیست۰ ولی کنوانسیون فراریان ژنو در سال ۱۹۵۱ توانست امضاء کنندگان این منشور را قانع کند که فراریان را به کشوری که آنها تحت پیگرد قرار گرفته باز نگرداند۰"" ماده ۱۵"" الف: هر کس حق دارد که دارای تابعیتی باشد۰ ب: هیچ کس را نمی توان خودسرانه از تابعیت اش محروم کرد و نه می توان حق تغییر تابعیت را از او گرفت۰ "" حق برخورداری از تابیعت""۰ توضیح: تا زمانی که کشورها یا دولت های ملی وجود دارد؛ داشتن تابعیت یک امر ضروری باقی خواهد ماند۰ داشتن تابعیت؛ صرف نظر از احساس تعلق به یک کشور؛ دارای یک بار حقوقی بسیار مهم است۰ بدون داشتن تابعیت؛ هیچ شهروندی نمی تواند از حقوق مدنی و سیاسی خود بهره مند شود۰ این اعلامیه؛ "" حق داشتن تابعیت "" را بیان می دارد ولی نمی گوید که کشور های امضاء کننده باید به انسانهای بدون کشور؛ تابعیت بدهند۰ تا کنون هیچ قانون بین المللی به تصویب نرسیده که دولت ها را موظف کند آن کسانی را که بدون دولت هستند به تابعیت خود در آورد۰ با این وجود کنوانسیون مربوط به افراد بدون تابعیت توانسته حقوق معینی برای این دسته از انسانها به تصویب برساند۰ "" ماده ۱۶ "" الف: مردان و زنانی که به سن ازدواج رسیده اند حق دارند رها از وابستگی نژادی؛ ملی یا دینی خود با یکدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده بدهند۰ آن ها به هنگام بستن پیمان زناشویی؛ زندگی مشترک و گسیختن این پیوند از حقوق برابر بر خور دارند۰ ب: زناسویی باید با آزادی و خرسندی کامل زن و شوهر صورت گیرد۰ ج: خانواده ستون طبیعی و بنیادین جامعه است و از این رو باید از پشتیبانی جامعه و دولت بهره مند شود۰ "" آزادی زناشویی و حمایت از خانواده""۰ توضیح: این ماده از حق مردان و زنانی که به سن زناشویی رسیده اند حمایت می کند تا آنها بتوانند تشکیل خانواده بدهند و بچه دار شوند۰ البته می بایستی دولت ها در این جا یک رشته قیدها و محدودیت های قانونی را مقرر دارند؛ مانند ممنوعیت ازدواج بین خویشاوندان همخون؛ ممنوعیت ازدواج با بچه ها؛ ممنوعیت چند همسری یا ممنوعیت ازدواج افراد عقب افتاده ذهنی۰ افزون بر این؛ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر برابری حقوق زن و مرد در این پیمان زناشویی تأکید می کند۰ از این رو؛ دولت ها موظف هستند که طی اقدامات و تدابیر مناسب نابرابری های موجود را از بین ببرند۰ همچنین دولت ها می بایستی بستر قانونی را به گونه ای سامان دهند که به هنگام فسخ پیمان زناشویی؛ زنان مورد تبعیض قرار نگیرند۰ یعنی زن و مرد از حق جدایی و فسخ پیمان زناشویی به گونه ای برابر برخوردار باشند و حق سرپرستی بچه ( حق حضانت) طی یک دادگاه بی طرف ( در صورت وجود شاکی و دعوی) تعیین شود۰ ممنوعیت زناشویی اجباری یعنی این که می بایستی زن و مرد با اراده ای آزاد و رضایت مندی وارد این پیمان شوند و در این راستا نه دولت و نه خانواده مجاز هستند زن یا مرد را به زناشویی محبور سازند۰ این ممنوعیت به ویژه باید حفاظ و سپری باشد برای دختران که خانواده های آنها؛ به هر دلیلی؛ آنها را به اجبار شوهر می دهند۰ بند سوم این ماده؛ خانواده را به مثابه ی "" ستون طبیعی و بنیادین جامعه "" تعریف کرده و از آن حمایت می کند۰ همانگونه که در ماده ۱۲ نیز گفته شد؛ مفهوم "" خانواده"" در فرهنگها و ادیان به گونه ای گوناگون درک و برداشت می شود۰ وظیفه ی دولت در این جا ایجاد یک بستر حقوقی است که از یک سو از خانواده حمایت به عمل آورد و از سوی دیگر با تبعیض در هر شکلی مبارزه کند۰ برای پزهیز از کشاکشهای زمخت بین درک سنتی از خانواده و درک حقوقی برابر؛ دولت ها موظف هستند که طی روشنگری ها این موانع را به تدریج از بین ببرند۰ "" ماده ۱۷ "" الف: هر کس؛ به تنهایی یا با مشارکت دیگران؛ حق مالکیت دارد۰ ب: هیچ کس را نمی توان خودسرانه از حق مالکیت محروم کرد۰ "" تضمین مالکیت"" ۰ توضیح: حق مالکیت اولین بار در فرانسه ( ۱۷۸۹) در اعلامیه ی حقوق انسانها و شهروندان به عنوان "" حق مقدس و خدشه ناپذیر "" به نگارش در آمد۰ البته بنمایه و درونمایه این حق آن چنان بحث انگیز است که این موضوع در دو اعلامیه سازمان ملل متحد در باره ی "" حقوق شهروندی و سیاسی"" و "" حقوق اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی"" به طور دقیق و مفصل وارد نشد۰ هر کس بنا بر جهان بینی خود؛ درک و برداشتی متفاوت از این ماده دارد و به همین دلیل این پرسمان باقی مانده که سر انجام دولت ها تا چه حد می توانند حق مالکیت را پاسداری کنند و کرانه ی این حق تا کجا خواهد رفت۰ به سخن دیگر؛ اگر چه حق مالکیت تضمین شده است ولی ابعاد آن مشخص نشده و از این رو؛ گفتمانها و گفتگوهای امروزی بر این نقطه متمرکز شده است۰ در بند دوم این ماده گفته شده که حق مالکیت هیچ کس را نمی تواند "" خودسرانه"" سلب کرد۰ یعنی می توان "" حق مالکیت"" را در شرایط ویژه و معین و طبق قوانین --- قوانینی که با موازین حقوق بشر و همزیستی انسانها سازگار باشد-- از مالک سلب کرد۰ به سخن دیگر؛ ماده ۱۷ اگر چه این حق را مشروع می داند ولی مانند اعلامیه فرانسه در سال ۱۷۸۹ آن را "" مقدس و خدشه ناپذیر"" ارزیابی نمی کند۰"" ماده ۱۸ "" هر کس حق دارد از آزادی اندیشه؛ وجدان و دین بهره مند شود؛ این حق در بر گیرنده ی این آزادی است که او بتواند دین یا باور خود را تغییر دهد و یا بتواند وابستگی خود به دین یا باورش را به تنهایی یا به همراه دیگران؛ خصوصی یا جمعی در قالب آموزش دینی؛ بکار گیری آن؛ عبادت و برگزاری مراسم دینی نشان دهد۰ "" آزادی اندیشه؛ وجدان و دین "" ۰ توضیح: تا همین چند دهه ی پیش در اروپا نیز انسانها به دلایل دینی با اعتقادی مورد تعقیب و شکنجه قرار می گرفتند و اعدام می شدند۰ زمینه ی معنوی و فرهنگی بسیاری از جنگ ها ریشه در اختلافات دینی داشته است۰ طرفداران هر دینی؛ دین خود را "" دین بر حق "" می پنداشتند و ادیان دیگر را در رده ی کفر و شرک ارزیابی می کردند۰ از این رو؛ آزادی دین و باور؛ چه در حوزه ی خصوصی و چه همگانی؛ یکی از پایه های اصلی همزیستی آشتی جویانه ی انسانها در عرصه ی ملی و بین المللی می باشد۰ آزادی اندیشه و وجدان ( آگاهی) حقی است که هر فرد باید داشته باشد۰ یعنی هر فرد (طبق ماده ۱) از خرد و عقل برخوردار است و می تواند سازنده ی اندیشه ی خود باشد۰ به سخن دیگر؛ هر گونه دخالتی مانند مغزشویی و یا استفاده از داروها برای دستکاری در آگاهی یا ناخودآگاه انسانها ممنوع می باشد۰ "" ماده ۱۹ "" هر کس حق آزادی عقیده و حق آزادی بیان دارد؛ این حق در بر گیرنده ی این آزادی است که فرد بدون مزاحمت و مانع نظرات خود را دنبال کند و با بهره گیری از هر وسیله ای و بدون محدودیت های مرزی به حیث وجود؛ دستیابی و پخش اطلاعات و اندیشه های خود بپردازد۰"" آزادی عقیده و رسانه ای "" ۰ توضیح: آزادی عقیده و آزادی بیان؛ یکی از حقوق انسان مدرن است و متأسفانه جزو آسیب پذیرترین حقوق بشر نیز است۰ سانسور دولتی در مطبوعات یا نشر کتابها؛ پیگرد نویسندگان و خبرنگاران از موارد روزمره زندگی کنونی شده است۰ این ماده به گونه ی مستقیم با دموکراسی در جوامع امروزی مربوط می شود و مناسبات مردم و قدرت سیاسی را تنظیم می کند۰ از این رو؛ پاسداری و رعایت رسانه های آزاد یعنی گرفتن و دادن اطلاعات و شکل گیری اندیشه ها بر این بستر آزاد از ارکان دموکراسی های مدرن تعریف می شود۰ البته "" آزادی رسانه ها"" را نبایستی مطلق نگریست و این خود تابع یک رشته محدودیت ها است: پاسداری از نام و شهرت افراد( پرهیز از افترا) ممنوعیت تحریک های نژادپرستانه و فراخوانی مردم به خشونت جزو محدویت ها هستند۰"" ماده ۲۰ "" الف هر کس حق دارد آزادانه تشکل ها وجمعیت های مسالمت آمیز تشکیل دهد۰ ب: هیچ کس را نمی توان مجبور به عضویت در یک تشکل کرد۰ "" آزادی اجتماعات و تشکیل جمعیت""۰ توضیح: ایجاد جمعیت؛ انجمن؛ حزب؛ سندیکا و دیگر تشکل های مسالمت جو مانند مواد ۱۸ و ۱۹ جزو پایه های دموکراسی مدرن به حساب می آید۰ رسالت این تشکل ها دو گانه است: از یک سو هر گروه یا صنف اجتماعی خواسته های سیاسی و اقتصادی خود را به گونه ی جمعی بیان می دارد و از سوی دیگر بیانگر مشارکت مستقیم و غیر مستقیم مردم در قدرت سیاسی می باشد۰ دولت ها موظف هستند که شرایط شکل گیری و فعالیت این تشکل ها را فراهم سازند تا شهروندان بتوانند بر بستر آرام و امن مشکلات خود را بدون خشونت حل کنند۰ در ضمن نباید کسی را مجبور کرد به این یا آن تشکل بپیوندد۰ این بند به ویژه به دولت هایی بر می گردد که شهروندان خود را مجبور می کنند به احزاب یا سندیکای دولتی و کنترل شده بپیوندند۰"" ماده ۲۱ "" الف: هر کس حق دارد در اداره ی کشورش؛ مستقیم یا با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند؛ مشارکت کند۰ ب: هر کس حق دارد برای دست یابی به مشاغل دولتی در کشور خود از امکانات برابر برخوردار باشد۰ج: اساس زمامداری دولت؛ اراده ی مردم است؛ از این رو؛ این اراده باید در انتخابات ادواری و سالم با حق رأی برابر؛ همگانی و مخفی؛ و با روش های رأی گیری آزاد تجلی یابد۰ "" حق انتخابات همگانی و برابر؛ دسترسی همگانی به مشاغل دولتی""۰ توضیح: کشورها بانظام های سیاسی گوناگون اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضاء کرده اند و خود را ملزم به اجرای درونمایه ی آن ساختند۰ از این رو؛ روشن است که این اعلامیه ی جهانی یک نظم سیاسی معین و ویژه به کشورها تحمیل نکرده است۰ با این وجود در این جا یک اصل و پر نسیب روشن می باشد: هر انسانی حق دارد که نمایندگان یا وکلای خود را به گونه ی آزاد برای حضور در مجلس کشور بر گزیند۰ انتخابات یا گزینش نمایندگان باید به طور متناوب و منظم صورت گیرد؛ آزاد و رها از تقلب باشد۰ افزون بر این؛ هر شهروندی حق دارد که بدون تبعیض های نژادی؛ دینی و جنسی به مشاغل دولتی برسد۰ منظور از مشاغل دولتی آن مشاغلی هستند که به طور مستقیم به اداره ی کشور مربوط می شود۰ دولتها در این رابطه موظف هستند که برای اقلیت ها یا شهروندانی که مورد تبعیض قرار گرفته اند یا می گیرند شرایطی فراهم سازند تا آنها نیز بتوانند موقعیت اجتماعی و سیاسی خود بهتر سازند و به طور فعالانه در زندگی سیاسی و اجتماعی مشارکت کنند۰"" ماده ۲۲ "" هر کس به عنوان عضو جامعه حق برخورداری از امنیت اجتماعی دارد و سزاوار است که با تلاش های ملی و همکاری بین المللی و متناسب با ساختار و توانایی هر کشور از حقوق اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی که برای کرامت انسانی و رشد آزادانه ی شخصیت او ضروری است بهره مند گردد۰"" حق برخورداری از امنیت اجتماعی""۰ توضیح: درونمایه ی ماده های ۲۲ تا ۲۷ در باره ی حقوق اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی می باشد که مانند حقوق سیاسی و مدنی که در بالا وصف شده برای شکوفایی توانایی های انسانها ضرورت دارند۰ بدون تأمین امنیت مادی شهروندان؛ بسیاری از حقوق بیان شده در این اعلامیه تحقق ناپذیر خواهند بود۰ از این رو؛ دولتها موظفند که برای تحقق این منشور؛ امنیت اقتصادی شهروندان خود را تأمین کنند۰ در همین راستا دولت ها باید در هزینه های خود اولویت قایل شوند۰ یعنی آنها به جای صرف هزینه های خود را بهبود بخشند۰ در اینجا نیز از جامعه ی جهانی؛ به ویژه از کشور های ثروتمند؛ خواسته شده است که بخش از این مسئولیت را به عهده بگیرند؛ زیرا بسیاری از کشورها از امکانات ضروری مالی برخوردار نیستند۰ ماده ۲۲ همچنین خواستار آن است که هر شهروندی حق دارد که از امنیت اجتماعی برخوردار باشد؛ زیرا بدون امنیت اجتماعی هیچ شهروندی نمی تواند از حقوق اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی بهره مند شود تا بتواند یک زندگی در خور کرامت انسانی داشته باشد۰ "" ماده ۲۳ "" الف: هر کس حق برخورداری از کار؛ گزینش آزادانه ی شغل؛ شرایط عادلانه و رضایت بخش شغلی و پشتیبانی به هنگام بیکاری دارد۰ب: هر کس حق دارد که بی هیچ تبعیضی در برابر کار مساوی؛ دستمزد مساوی دریافت کند۰ ج: هر کس که کار می کند حق دارد دستمزد عادلانه و خشنود کننده دریافت کند که بتواند زندگی خود و خانواده اش را در خور کرامت انسانی تأمین کند و در صورت لزوم نیازهایش با دیگر وسایل حمایت اجتماعی تکمیل شود۰ د: هر کس حق دارد برای پاسداری از منافع خود سندیکا تشکیل دهد و یا به سندیکا بپیوندد۰"" حق داشتن کار؛ برخورداری از دستمزد عادلانه و تشکل های صنفی۰توضیح: این ماده؛ حقوق گوناگون شهروندان را در حوزه ی کاری و حرفه ای تنظیم کرده است۰ در مرتبه ی نخست؛ هر شهروندی حق دارد که کار داشته باشد۰ البته زمانی که این اعلامیه به تصویب رسید دولتها می دانستند که مثلأ یک فرد بیکار نمی تواند به دلیل نداشتن کار دادگاه از دولت شکایت کند۰ ولی این ماده دولتها را موظف می کند که سیاست خود را به گونه ای تنظیم کنند که تا آنجا که شدنی است بیکاری را کاهش دهند۰ به سخن دیگر؛ دولتها برای جبران بیکاری شهروندان خود موظف می شوند دو پروژه ی اجتماعی را متحقق سازند: از یک سو برای تأمین زندگی کارگران یک حداقل دستمزد تعیین کنند تا بدین گونه کارگران بتوانند یک زندگی متناسب با شأن و ارج انسانی داشته باشند و از سوی دیگر اگر دولتها نتوانستند برای شهروندان بیکار خود شغل آفرینی کنند موظف هستند که از طریق بیمه ی بیکاری یا کمک های اجتماعی زندگی حداقل شهروندان بیکار خود را تضمین نمایند۰ بند دوم این ماده "" دستمزد مساوی "" را برای "" کار مساوی "" تثبیت کرده است۰ یعنی هیچ کس نباید به دلیل جنسیت اش( مثلأ زن بودن) خارجی بودن یا تعلق اش به یک اقلیت دینی یا نژادی برای یک کار مساوی معین دستمزد کمتر دریافت کند۰ شوربختانه به واسطه ی کوچ های ناخواسته ی انسانها که ریشه در گرسنگی؛ جنگ؛ نظام های دیکتاتوری و غیره دارد؛ هر روزه این ماده از سوی بخش بزرگی از کار فرمایان پایمال شده و به این انسانها؛ نسبت به شهروندان بومی؛ دستمزد بسیار کمتری پرداخت می شود۰ حق برخورداری از سندیکاهای آزاد برای دفاع از منافع حرفه ای و صنفی یکی از ارکان جوامع مدنی است۰ بدون وجود چنین تشکل هایی نه می توان از جامعه ی مدنی سخن گفت و نه شهروندان می توانند منافع فردی و جمعی خود را دنبال کنند۰ تشکل های حرفه ای ابزارهایی هستند که می توانند در تحقق بندهای این ماده "" دستمزد مساوی در برابر کار مساوی"" و یا """ تعیین حداقل دستمزد"" سهیم باشد۰"" ماده ۲۴ "" هر کس حق استراحت و تفریح دارد؛ این حق به ویژه شامل محدویت معقولانه ساعت کار و مرخصی های ادواری با پرداخت حقوق باشد۰"" حق برخورداری از استراحت و تفریح""۰ توضیح: این که امروزه به ویژه در کشور های اروپایی کارگران دیگر مجبور نیستند در روز ۱۲ تا ۱۵ ساعت کار کنند و دو روز در هفته تعطیل هستند؛ مدیون بیش از یک قرن مبارزات جنبش سندیکایی است۰ دستاوردهایی مانند محدویت زمان کار؛ حق برخورداری از مرخصی با پرداخت حقوق؛ مطالباتی بوده که بیش از صد سال پیش از تصویب اعلامیه ی جهانی حقوق بشر از سوی سندیکاهای کارگری طرح شده بود و سرانجام در سال ۱۹۴۸ در اعلامیه تصویب شد۰ البته نباید فراموش کرد که بخش بزرگی از کارگران سراسر جهان از این حقوق نامبرده برخوردار نیستند و روی هم رفته زندگی کاری آنها تفاوت چندانی با بیگاری و یا حتا کار بردگان ندارد۰ "" ماده ۲۵ "" الف: هر کس حق دارد از سطح زندگی مناسبی برخوردار باشد که تندرستی و آسایش فرد و خانواده اش --- به ویژه خوراک؛ پوشاک؛ خانه؛ مراقبت های پزشکی و پشتیبانی های اجتماعی-- در آن تإمین شده باشند؛ همچنین هر کس حق دارد که به هنگام ببکاری؛ بیماری؛ زمین گیری؛ بیوه گی؛ پیری یا رخداد های ناگوار ناخواسته که به از دست رفتن وسایل گذران زندگی او انجامیده از کمک های اجتماعی برخوردار گردد۰ ب: مادران و کودکان حق دارند که از مراقبت ها و کمک های ویژه بهره مند شوند۰ همه کودکان؛ چه نتیجه ی ازدواج رسمی باشند و چه نباشند؛ حق دارند که از پشتیبانی اجتماعی همسان برخوردار شوند۰""" حق برخورداری از یک سطح زندگی مناسب"" توضیح: هر انسانی حق دارد که از یک زندگی در خور ارج و کرامت انسانی برخوردار باشد۰ به سخن ساده؛ یعنی مسکن و پوشاک؛ غذا و مرافبت های پزشکی او تأمین شده باشد۰ این سه ستون اصلی؛ هم باید در زمان کار داشنن و هم بیکاری شهروندان تأمین شده باشد۰ به همین علت دولت ها موظف می شوند که از طریق نظام بیمه های اجتماعی و بیمه های درمانی به این پرسمان اصلی پاسخ گویند۰ از آن جا که تحقق این پروژه نیازمند به سرمایه ی هنگفت ( مالی و اجتماعی) می باشد و بسیاری از کشورهای پیرامونی از این توانایی برخوردار نیستند؛ سازمان ملل توانسته طی پیمان های بین الملی دیگری کشور های ثروتمند را موظف کند که تا کشور های ناتوان را در این مسیر یاری رساند۰ "" ماده ۲۶ "" الف: هر کس حق دارد از آموزش بهره مند شود۰ آموزش باید؛ دست کم در رده های دبستانی و پایه ای؛ رایگان و اجباری باشد؛ راه دست یابی به آموزش فنی و شغلی باید برای همگان باز باشد و دسترسی به آموزش عالی باید به گونه ای برابر برای همه ی کسانی که از استعداد برخوردارند؛ فراهم شده باشد۰ ب: سمت گیری آموزش باید به گونه ای باشد که شخصیت را شکوفا کند و پاسداری از حقوق بشر و آزادی های بنیادین را تقویت کند۰ آموزش باید در خدمت همدلی؛ رواداری و دوستی بین همه ی ملت ها و نژادها و ادیان باشد و همچنین به تلاش های ملل متحد برای پاسداری از صلح یاری رساند۰ ج: پدر و مادر در گزینش نوع آموزشی که به فرزندانشان داده می شود حق نخستین را دارد۰ "" حق برخورداری از آموزش؛ اهداف تربیتی؛ حق پدر و مادر"" ۰ توضیح: حق برخورداری از آموزش؛ در مرتبه ی نخست حق برخورداری از آموزش پایه ای رایگان است۰ در این جا دولت ها موظف می شوند که آموزش ابتدایی را اجباری و رایگان کنند۰ آموزش عالی نیز باید برای همه؛ صرف نظر از وضعیت مالی خانوادگی؛ قابل دسترس باشد۰ به سخن دیگر دولت ها موظف هستند که برای دانشجویانی که توانایی مالی ندارند تسهیلاتی مانند وام های بدون بهره فراهم کنند تا آنها بتوانند رها از فشارهای مالی به تحصیل خود ادامه دهند۰ در بند دوم این ماده به سمت گیری یا اهداف تربیتی دانش آموزان و دانشجویان پرداخته شده است۰ دو نکته در این جا برجسته می باشد: شکوفایی شخصیت فردی و پاسداری از حقوق بشر و آزادی های بنیادین۰ این بند به طور غیر مستقیم دولت ها را موظف می کند که بجای آموزش و تبلیغ اندیشه های دینی بنیادگرایانه؛ ناسیونالیستی یا قومی یک نوع جدید از علم اخلاق ( اتیک) را گسترش دهند که همبستگی؛ همزیستی و حقوق بشر درونمایه ی آن می باشد۰ "" ماده ۲۷ "" الف: هر کس حق دارد در زندگی فرهنگی جامعه خود آزادانه مشارکت کند؛ از هنرها برخوردار شود و از پیشرفت های علمی و دست آوردهای آن بهره مند شود۰ ب: باید حق هر کس در بر خورداری از منافع معنوی و مادی آثار علمی؛ ادبی یا هنری اش مورد پشتیبانی قرار گیرد۰ "" مشارکت آزادانه و فعال در زندگی فرهنگی و هنری"" توضیح: حق بر خورداری از زندگی فرهنگی و هنری تنها به این معنی نیست که از تأتر یا موزه یا نمایشگاه هنری دیدن کرد۰ بر خورداری از زندگی فرهنگی جامعه و شرکت آزادانه در آن اساسأ این حق را در خود نهفته دارد که بتوان فرهنگ ملی یا قومی خود را رشد داد و از آن مراقبت و پرستاری کرد۰ حق بر خورداری از زندگی فرهنگی؛ بهره مند شدن از میراث فرهنگی کشور ها و مردم دیگر نیز می باشد۰ بند دوم اساسأ به حق تألیف و حق اختراع بر می گردد۰ این بند با گسترش شبکه ی جهانی اینترنت دچار دگرگونی های شگرفی شده است و باعث شده که در نوع کلاسیک و تا کنونی حق تألیف و اختراع بازاندیشی شود۰ اگرچه هنوز مقررات گذشته به قوت خود باقی هستند ولی در عمل اشکال نوینی به خود گرفته است۰ البته هنوز مقررات نوین متناسب با شرایط کنونی تثبیت نشده است۰ "" ماده ۲۸ "" هر کس حق دارد خواستار برقراری نظم اجتماعی و بین المللی ای باشد که در آن حقوق و آزادی های گفته شده در این اعلامیه بی کم و کاست به اجرا در آید۰ "" تلاش برای تحقق یک نظم ملی و بین المللی در خور کرامت انسانی""، توضیح: این حق هر انسانی است که خواستار یک نظم اجتماعی باشد که در آن حقوق و آزادی های بیان شده در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر متحقق شود۰ این ماده؛ دولت ها را موظف می کنند که منابع مالی خود را به گونه ای صرف کنند که شهروندان آن از یک زندگی متناسب با شأن انسانی برخوردار شوند۰ منظور از "" نظم بین المللی"" در این جا یعنی همه دولت ها و جامعه جهانی موظف هستند که در چهارچوب اعلامیه ها وکنوانسیون های سازمان ملل برای تحقق این اهداف با یکدیگر همکاری تنگاتنگ داشته باشند۰ به سخن دیگر؛ جامعه جهانی و به ویژه کشور های ثروتمند و دموکراتیک موظف هستند که کشور های فقیر را در مسیر رسیدن به اهداف سیاسی دموکراتیک و توسعه ی اقتصادی یاری رسانند۰ متأسفانه تا کنون این ماده فقط بر روی کاغذ بوده است و عملأ به اجرا در نیامده است: شکاف بین کشور های ثروتمند و فقیر هر روز بیشتر می شود و همچنین شکاف بین داراها و ندارها در بسیاری از کشور ها عمیق تر شده است۰ """ ماده ۲۹ """ الف: هر کس تنها در برابر آن جامعه ای پاسخگو است که در آن شکوفایی آزاد و کامل شخصیت او امکان پذیر باشد۰ ب: هر کس در اجرای حقوق و آزادی های خود باید تنها تابع آن محدودیت هایی باشد که قانون برای شناسایی و احترام به حقوق و آزادی های دیگران و برای پاسداری از هنجارهای عادلانه ی اخلاقی؛ نظم عمومی و بهزیستی همگانی در یک جامعه ی دموکراتیک در نظر گرفته است۰ ج: این حقوق و آزادی ها به هیچ گونه نباید در ناسازگاری با اهداف و بنیادی های ملل متحد بسته شوند۰ "" وظایف بنیادین فرد؛ محدودیت های حقوقی"" ؛ توضیح: این ماده؛ مناسبات تک تک انسانها را به عنوان افراد پاسخگو و خویشکار( وظیفه شناس) در مقابل جامعه تعریف می کند۰ این تنها دولت ها نیستند که موظف به رعایت حقوق بشر می باشند؛ بلکه وظیفه ی تک تک ما شهروندان است که این حقوق را در زندگی اجتماعی و خصوصی خود به کار ببندیم۰ این ماده بر اصل "" آزادی و مسئولیت فردی"" استوار شده است؛ یعنی کسانی می توانند از آزادی بهره مند شوند که توانایی مسئولیت پذیری را نیز داشته باشند۰ """ شناسایی و احترام به حقوق و آزادی های دیگران"" دو رویه دارد؛ یکی مسئولیت های فرد در مقابل دیگران و جامعه است و رویه ی دیگر آن محدویت های قانونی است که دولت ها برای شهروندان خود قایل می شوند تا کشمکش ها و اصطلاکها به حد اقل برسند۰ این بدان معنی است که اعلامیه ی جهانی حقوق بشر علی رغم جهانی و همگانی بودنش در یک چهارچوب قانونی دموکراتیک قابل تفسیر است؛ یعنی مطلق نمی باشد۰ "" ماده ۳۰ "" هیچ یک از مقررات این اعلامیه نباید به گونه ای تفسیر شود که یک دولت؛ گروه یا فرد برای خود حقی قایل شود که به استناد آن دست به فعالیت یا اقداماتی بزند که هدفش از بین بردن حقوق و آزادی های اعلام شده در این بیانیه باشد۰ "" مقررات تفسیر اعلامیه""؛ توضیح: آخرین ماده اعلامیه حقوق بشر سؤاستفاده از آن را ممنوع کرده است۰ بدین ترتیب دولتها مجاز نخواهند بود که بخشی از مقررات حقوق بشر را برای پایمال کردن بخش دیگر آن به کار بندند۰ به سخن دیگر؛ هیچ یک از مواد اعلامیه حقوق بشر را نمی توان به عنوان مدرک یا سندی برای نفی ماده یا مواد دیگر تفسیر کرد۰ ( امیدوارم جامعه ی انسانی به آن رشد انسانی و اخلاقی لازم برسد که تمام مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر را یک به یک اجرا کند و مواد بهتر و بشتری را نیز بر آن اضافه نماید۰ بیاییم انسان باشیم؛ نیازی نیست انسان بزرگی باشیم؛ انسان بودن و انسان ماندن خود نهایت بزرگی است ۰)