از آنجایکه به تاریخ این سرزمین و موقعیت استراتیژیک و جیوپولیتیک این خطه آشنایی دارم و از اینکه تاریخ گواه است که در طول تاریخ هیچ ابرقدرت و امپراطور های بزرگ چند سال محدود در افغانستان سلطه بیشترنداشته اند و شرایط بگونه ای رقم میخورد که ناگزیر از این کشور فقیر فرار را بر قرار ترجیح بدهند
و مثلن از امپراطور بزرگ انگلیس که آفتاب در قلمروش غروب نمیکرد و بعدا هم کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی وقت که ارتش شکست ناپذیر لقبش داده بودند و همه و همه در گرداب جنگ این خطه ورشکست شده اند و اینکه در شکست شان چه انگیزه و پشتیبانی های ملی و بین المللی نقش داشته است میگذاریم به قضاوت تاریخ .
چون افغانستان کنونی از لحاظ جیواستراتیژیک و جیوپولیتیک در یک موقعیت حساس آسیا قرار دارد ، که هر جهان گشاه ابتدا جهت رسیدن به اهداف خود باید این دژ مستحکم را تسخیر نماید و بعدآ به اهداف خود نایل شوند ، باید گفت ، که یک سلسله دلایل که سبب ورشکست ابرقدرت ها در این خطهء میشود وجود دارد که از جمله میتوان به این نکات ذیل اشاره نمود:
نخست - اینکه این منطقه حایل در میان ابر قدرت های منطقوی و جهانی قرار گرفته است و اگر یک ابرقدرت بخواهد که به هدفش برسد باید در قدم نخست این خطهء را تسخیر نماید و بعداً به پیشرو خود ادامه بدهند ، مثلا انگلیس ها و بعداً هم روس ها .
دوم - اینکه این منطقه مردمش فقیر هستند و زمینه برای تداوم جنگ مساعد است و همچنان یک تعداد از فروخته شدگان و درس خواندگان مان هم نوکر و اجیر اجنبی ها میشوند و دست اجناب را در مادر وطن شان آزاد میگذارند و اصلن هیچگونه حس وطن دوستی در سرشت این افراد وجود ندارد و در ضمن باید گفت که فقر اقتصادی و اسلام بنیادگرایی عامل و فکتور اصلی تداوم جنگ شده میتواند و ابر قدرت ها همیشه از این نقطه ضعف مردم ما سوء استفاده نموده اند!
سوم - چیزیکه بسیار رول اساسی در ادامه جنگ در کشورمان دارد باید گفت، اعتقادات دینی و حس سلحشور بودن مردم و درضمن سطح دانش پایین جامعه و بسیار زود افراد این مرز بوم احساساتی میشوند و یک تعداد رهبران دینی از احساسات دینداری ما سوء استفاده مینمایند، کشور های استعماری هم یک تعداد از رهبران فروخته شده ما را اجیر و مزد بگیر میسازند .
چهارم - اینکه مردم ما حب وطن یکی از خصایل اساسی این دیار است و بیگانه ستیزی در تار و پود آنها گره خورده است .
پنجم - موقعیت جغرافیای دارای کوه های سر به فلک که یک دژ مستحکم درمقابل اجنبی ها بوده که به استقامت و پایداری مردم کمک میکند و این کوه های صعب العبور مانع برای نفوذ اجنبی ها میگردد .
از جانب دیگر باید گفت که عامل و فکتور تداوم جنگ نیز شده میتواند و در ضمن نا گفته نباید گذاشت موضوع مهم که این خطهء در همسایگی کشور های بزرگ همچو روسیه ، چین ، هندوستان ، پاکستان و ایران چند کشور اسیایی میانه قرار دارد.
یک موضوع را باید یاد اوری نمایم که اهداف را که امریکا در قبال افغانستان دارد میخواهد پیاده کند و همه جهانیان و همسیگان افغانستان آگاهی دارند و مخفی و پنهان نیست که رفتن آنها به سوی اسیایی میانه و تسخیر و واژگون نمودن رژیم های تقریباً دیموکرات آنها است و گرفتن شاه رگ های اقتصادی این کشور ها پلان دارند و کشور های روسیه و چین را توسط نیرو های داعشی تحت فشار قرار دادن و این البته استراتیژی ویژه امریکا و شرک های شان است ، ولی باید گفت که رفتن به سوی اسیایی میانه اینقدر هم به سهل نیست.
باید گفت ، که کشور های اسیایی میانه و روسیه و چین بگونه ای برای کشور های که از فاصله های ده هزار کیلومتری بیاند و این منطقه را تسخیر کنند به نظرم تقریبا ً نا ممکن است .
نظر به چند دلیل میتوان این استراتیژی را رد نمود :
چونکه موقعیت افغانستان مانند کشور های عرب نیست همان طوریکه بنام بهار عرب امریکا و انگلیس لشکر کشی نمودند .
زیرا بهار عرب به چند دلیل امروز مردمش خون می دهد. و رژیم های آنها از هم پاشید.
نخست - مثلاً عراق که صدام حسین یک شخص دیکتا تور و قلدر و به نیرو اردو خود می بالید و در برابر امریکا ایستادگی نمود ، و در ضمن این تصور را داشت که امریکا شاید جدی حمله نکند و از جانب دیگر صدام حسین یک شخص دیکتاتور و خود خواه و از پشتیبانی مردمش و هم در منطقه و نه هم در سطح جهان داشت و صدام هرگز فکر نمیکرد که امریکا و انگلیس چنان جنایت بشری را متقبل شوند و شاید او فکر میکرد که مرا می ترسانند و هرگز بالای یک کشور مستقل به بهانه سلاح کشتار جعمی که آن هم دروغ محض بود حمله ور شوند
در ضمن روسیه هم در شرایط و یا وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی مواجه بود و در حقیقت یک بحران بسیار شدید مافیایی باقی مانده از حکومت بوریس ایلتسن قرار داشت و در ضمن جهان در آن مقطع زمان یک قطبی بود و امریکا و ناتو و به ویژه انگلیس ها و با تبانی کشور های عرب باعث فرو ریختن کاخ مرمرین صدام حسین گردیدند و صدام در عید قربان ، قربانی یکه تازی های خود گردید!
تمام شهر های عراق ویران شد و تمام اثار قدیمی آن کشور تخریب و به صد ها هزار جوانان آنها قربانی وعراق به یک حمام خون مبدل شد و به میلیون ها انسان انها ترک وطن نموده اند و آیا چقدر خون های ناحق ریخته شده است؟ و چقدر وحشت و دهشت در آن سرزمین بیداد نموده است و چقدر جنایات صورت گرفته است و هر روز حمام خون در ان کشور جریان دارد آیا بوش و تونیبلیر عذاب وجدانی ندارند ؟
آیا شرایط فعلی عراق زمان صدام را با شرایط کنونی و یا با نبود صدام حسین مقایسه کرده میشود ؟
آیا بوش و تونبلیر جواب این همه بد بختی های که دامنگیر عراق شده است پاسخگو هستند؟
دوم- همچنان کشور کوچک لیبی !
معمر القذافی هم معروض به شکست قرار گرفت و مانند عراق از پشتیبانی منطقوی و جهانی بهره مند نبود، به سرنوشت دچار شد
سوم - کشور سوریه هم در چند سال نخست عین معضلات را که دو کشور عراق و لیبی داشت و بشار اسد هم داشت ، زیاد ترین تلفات را متقبل شده است و تمام شهر هایش در معرض خطر قرار دارد و هر روز قربانی تروریست ها میشود و همه روزه جنگ جریان دارد ، ولی از باعث مداخله روسیه و ایران و حزب الله لبنان از شکست قطعی نجات داده شده است .
از اینکه همسایه های قوی مانند افغانستان ندارند و دوم اینکه منافع این همسایه ها در خطر جدی مواجه نیست و سوم اینکه کشو رهای قوی از لحاظ اقتصادی که به ضد کشور افغانستان باشد که سلاح و مهمات برای ضد حکومت بدهد به ان پیمانه وسیع مثل عربستان و قطر و بحرین و ترکیه که هم پول را در خدمت مخالفین بشار اسد میگذارند و هم سلاح های را که عربستان به صد ها ملیارد دالر اسلحه از امریکا و انگلیس خریداری میشود در اختیار داعش و مخالفین اسد قرار میدهند و هم کشور ترکیه در همسایگی سوریه قرار دارد که ده ها هزار داعشی که از کشور های عرب و اروپایی و امریکا از مسیر ترکیه داخل سوریه شده است .
افغانستان مشکلات و اختلافات بسیار جدی دینی و مذهبی مانند سوریه ندارد و همچنان مخالفت های تاریخی با همسایه های شمالی و غربی ندارد و صرف با پاکستان و از جانب دیگر ابرقدرت های مثل روسیه و چین و هندوستان در همسایگی سوریه قرار ندارد و کشور امریکا و یک تعداد شرک های شان با تبانی کشور های عرب مثل عربستان و بحرین، قطر و ترکیه با پول های سر شار از نفت و به خاطر ترس و واهمه از امریکا و ناتو هرگونه نا هنجاری ها و قساوت را که ما امروز در این کشور ها تماشا میکنیم ، ناشی از ظلم شیخ های عرب به خاطر ماندن شان در اریکه قدرت است .
امریکا و ناتو به بسیار سهل توانستند که بهار عرب را به خزان عرب مبدل بسازند و به صد ها هزار از جوانان ان خطهء به کام مرگ رفتند و شهر ها همه اش در آتش جنگ سوخت ویران گشت و داعش و القاعده و مخالفین که همه اش ساخته و پرداخته امریکا ، انگلیس ، فرانسه و عربستان سعودی و قطر و بحرین وترکیه و یک تعداد از شیخ های عرب است و شرایط و و اوضاع را در آن کشور ها به جهنم مبدل نموده اند، بناً ما یک همسایه ناخلف داریم که پاکستان است و پاکستان یگانه کشوریست در منطقه که دوستی با انگلیس ها و امریکایی ها دارد و در بدل کمک های که به امریکا مینماید سالانه چندین ملیارد دالر برای اردو خویش از امریکا میگیرد .
در ضمن پاکستان دلیل مداخله را هم ندارد و از اینکه سرحد جنوب افغانستان و یا خط دیورند و ادعای بعضی از شوینیست های پشتون زمینه مداخله را در امور کشور مان مساعد ساخته است ، ولی موضوع خط دیورند و سر دادن یک تعداد از افراد ناشایسته که از عمق استراتیژی غرب با تبانی کشور پاکستان خبر ندارند و گپ تباری و قومی را سر می دهند و مانند اینست که در اسیاب دشمن آب میرزند و پاکستان به خاطر این شعار امروز با قساوت و بی رحمی علیه منافع تمام اقوام در کشور ما دست به جنایات نا بخشودنی میزند و امروز بد بختی مردم ما که همه روز خون می دهیم از باعث مداخله اشکار پاکستان است ، ولی یک موضوع را باید بگویم که کشور پاکستان هم با بودن کشور های امریکا و ناتو در این خطه خوشبین نیست از همین باعث بازی دوگانه را شروع نموده اند و این موضوع را با صراحت می دانند که امریکا جهت منافعش در سرزمین مان لشکر کشی نموده است وهیچ چیز برایش ارزش ندارد و اگر ارزش میداشت امروز باید مردم افغانستان را تنها نمیگذاشت، زیرا ارتش شکست ناپذیر روسیه وقت را به زانو دراورد و حریف قوی امریکا را شکست داد، ولی نزد امریکا هیچ چیزی ارزش ندارد و بنا پاکستان به این نقطه پی برده که یک روز نه یک روز آتش جنگ افغانستان دامن آنها را خواهد گرفت و با ترس و احتیاط بازی دو گانه را شروع نموده و از موقعیت فعلی و جا به جا نمودن اجنت های خود در اورگان های مهم کشور افغانستان در قوه مقننه و در قوه قضایه و به ویژه در بخش استخبارات افغانستان مهره های اصلی خود را نصب نموده است و حکومت پوشالی کابل را به بازی گرفته است و یک تعداد از کثیف ترین چهره ها که شناخته شده هم هستند و امروز به شکل فعال جهت منافع پاکستان کار میکنند ، ولی نا گفته نباید گذاشت که افراد دلسوز و کار اگاه هم در کشور مان وجود دارد و هرگز برای کشور های مداخله گر شانس نمیدهد و هنوز هم حس وطن پرستی و حب وطن زنده است در ضمن باید گفت ، که این شرایط به هیچ وجه قابل تحمل برای همسایگان افغانستان نیست و امکان درگیری های وسیعتر در این ساحه به وقوع خواهد پیوست .
از همین سبب پاکستان بازی دوگانه را پیش گرفته است و امریکا را درگیر یک جنگ فرسایشی قرار داده است و اضافه از هژده سال است که اهداف را که امریکا و غرب در جستجوی آن هستند به بن بست رسیده است و از جانب دیگر ما همه میدانیم که افغانستان در تحت ساحه نفوذی روسیه و چین و هندوستان قرار دارد و همان طوریکه روسیه از سوریه دفاع نمود که دورتر از ساحه نفوذی اش قرار دارد و از آسیایی میانه نزدیک به قلمرو روسیه و چین قرار دارد پدافند نماید و از نفوز امریکا در منطقه همه ا کشور ها مشمنز هستند و بنا نفوذ نمودن به سوی آسیایی میانه شاید یک خیال بیش نخواهد بود، بنا پیشنهاد من منحیث یک شهروند این کشور که تحت شعار ضد القاعده و طالب به این سرزمین لشکر کشی نمودید و با شعار دیموکراسی و ازادی بیان و خدمت گذاری به مردم و همین اندیشه را تعقیب نماید !
برای اینکه این سرزمین تقریبا چهار دهه خون میدهد و در خانه خانه و کاشانه این سرزمین گلم غم هموار است و سال هاست که مادران ما زجه ناله و فریاد کشیده اند و سال هاست که مردم ما در اتش جنگ خانمانسوز جگر گوشه های شان را از دست میدهند و سال هاست مردم ما روی خوشی و سعادت را ندیده اند سال هاست که مردم از سبب جنگ و نا امنی راهی کشور های بیگانه میشوند وبگذارید که مردم افغانستان در فضای صلح نفس تازه نمایند و با داشتن حکومت مردمی در این کشور و از خود نام نیک بجا بگذارید تا اینکه همه ای جهانیان باورمند شوند که امریکا به خاطر از بین بردن طالب و القاعده به افغانستان لشکر کشی نموده است و اگر راه های دیگر را جهت منافع کشور تان سراغ نماید چه بهتر!
در خاتمه خواهش همه ای مردم افغانستان این است که قلدری و یکتازی را کنار بگذارید و به شکل مصلحت امیز و به شکل بسیار آبرومندانه و در ضمن با تضمین امنیت و صلح پایدار از کشور مان بیرون شوید که نشود به سرنوشت کشور های که در این خطه ورشکست شده اند ، نام امریکا هم درج شود .