معادل واژه جامعه مدني در غرب Civil Society است به معناي جامعه شهروندان است ٬ از جمله مفاهيمست كه عمر طولاني ٫و رهاورد هاي عملي و متنوع درفرايند تكامل جوامع بشري در امتداد تاريخ دارد٫ مباني تيوريك آن از زمان ارسطو تا رونسانس و عصر ديموكراسي همرا با تكامل جوامع انساني مسير روبه گسترش را پيموده ٫
و امروز جامعه مدني بستر زايشها و نوآوري هاي نسليست كه دغدغه حاكميت قانون و ديدگاه حقمدار برمبناي حقوق بشر و حقوق شهروندي را دنبال ميكنند وميخواهند برضد ناهنجار اجتماعي ٫ سياسي ٫ استبداد قومي ٫ عقيدتي ، ايدولوژيك ٫ وتبعيضات ناشي ازآنها مبارزه كنند٫ متناسب با نیاز زمان دال جامعه مدني در بستر گفتمانی مقید به مدلول خاص نیست، و توازن محتوایی با اقتضای زمان دارد ،اركان عملي جامعه مدني و ويژگيهاي تيوريك آن که همرا با تکامل جامعه وسعت ميابد جايش را از ايدال گراييهاي آرمانشهر اتوپيايي جدا ميسازد ٫ برعكس بگونه پركتيك پايگاه مستحكم مبارزات اجتماعي برمبناي ارزشهاي انساني و عقلاني قرار گرفته ٫ تگروي ها كژروي هاي دولت را نقد ميكند ٫ اما هيچگاه منحصر به گروه خاص ويا صنف معين از اجتماع نبوده ونيست برعکس اصناف مختلف سياسي ٬ اجتماعي ٬ اقتصادي و خدماتي مختلف هرکدام بخش کوچک از جامعه مدني را تشکيل ميدهند ٬ جامعه مدني حوزه باز و مستقل از دولت بوده ٬ جلو مداخلات ويکتازي هاي بيجا دولت در امور شهروندان را ميگرد ٬ اگر فاميل راحوزه خصوصي يک خانواده بناميم ٬ ودولت را هم حوزه مدیريت و اعمال حاکميت در جهت حفظ ونگهداري از قانون و تامين امنيت درجغرافياي کلان قبول کنيم ٬ جايگاه جامعه مدني دقيقاً بين خانواده و دولت است که هويت سياسي ايدولوژيك مشخص نداشته ٫ دنبال ايجاد رفا زندگيست نه معنای زندگی٬ چون معناي زندگي متعلق جهانبيني ها وديدگاه اعتقادي افراد در حوزه خصوصی آنها میشود ٬ اما جامعه مدني ميتواند كانون وسكوي براي آغاز قدم هاي استوار درجهت بسيج و تشكل نيروهاي دگرانديش و پيشرو جامعه قرار گيرد ٫ اگر جامعه مدني منحيث يك فرهنگ در فضاي زندگي اجتماعي و سياسي نهادينه گردد، تا درجهت تحقق ارمانهاي جمعي جامعه از طريق مطبوعات ٫ و رسانه هاي اجتماعي در راستاي اهداف انساني و پلوراليزم سياسي ٫ اعتقادي ٫ اخلاقي ٫ تسامح و تساهل وهمديگرپذيري با معيار هاي انساني و عقلاني مبناي كار جمعي قرار گیرد ، میتواند ٫ دولتها را هم کنترل و مهار نموده از تمرکز بیجای قدرت در دست یک فرد و یا کدام نهاد سياسي خاص جلو گیری کند و نگذارد دكتاتوري درسيماي دولت صلاحيت هاي قانوني شهروندي را نقض كند ، چون جامعه مدنی از شاخصهاي ديمكراسي ويا حركت بسوي ديمكراسيست ٫ حضور و وجود انسان ديگر انديش و روشنفكر در نهاد جامعه مدني الزماً به معناي صرفا جهت سیاسی داشتن جامعه مدني نيست ٬ جامعه مدني يک مفهوم و پديده چند پهلو است ٬ که دنبال اصلاح و سامان بخشيدن به نظم و نظام جامعه و نقد دولت و نابه سامانيهاي جامعه موضع گیری میکند چون حضور و ظهور آن يكي از شاخصهاي اساسي نظام مردمسالاريست و در فقدان جامعه مدني ارزشهاي ديمكراسي به ثمر نخواهد نشست ، مردم سالاري و جامعه مدني دو روي يك سكه و مكمل همديگر اند ٫ جامعه مدني منحيث نيرو متشكل مردمی نباید اجازه دهد که ارزشهاي ديمكراسي وعدالت اجتماعي به وسيله نيروهاي قدرت طلب ٫ جنگ طلب قومي ٫مذهبي ٫ به چالش كشانده شود ، تفاوت بین جامعه مدنی و احزاب سیاسی اینست که احزاب سیاسی با وجود یکه مانند جامعه مدني پیشنهاد اصلاح و ریفورم گذاری در جامعه را دارند اما راهبرد نهایی شان رسیدن به قدرت است٬ در حالیکه جامعه مدني دنبال حکومت وقدرت نبوده با فعالیت داوطلبانه ٬ از طريق اتحاديه ها و سازمان هاي اجتماعي وارد عرصه فعالیت های سیاسی اجتماعی میشود ٬ جامعه مدني گرچه جدا از دولت است اما الزم نفي کننده دولت نيست بلکه ميتواند درهمکاري و تعامل متقابل در جامعه با ديمکراسي و مديريت سالم اجتماعي همکاري داشته باشد ٬ چنانچه آزادي بيان وتظاهرات مصالمت آميز خود زمينه ساز و رشد دهنده رويکرد هاي فکري فرهنگي در جامعه باشد و٬ فرايند دولت ملت سازي را رشد و توسعه بخشد٬ از سوي ديگر وجود جامعه مدني زمينه ساز فضاي مشارکت عمومي را تسريع بخشيده ٬ چنانچه حقوق بشر و حقوق شهروندي را از قالب هاي تيوريک آن وارد ميدان پراکتيک وعمل نموده درپي نهادينه شدن اين مفاهيم تلاش ميکند ٬ بصورت کلي ميتوان گفت وجود جامعه مدني مشارکت مردمي و سازمانهاي دولتي را بسوي رفا عموي هماهنگ و جهت مند ميسازد .
الگو و قهرمان جامعه مدني شهروند است که مشارکت مدني و اجتماعي را مسوليت زندگي اجتماعي خود دانسته ٬ درجهت بهبود روابط اجتماعي جامعه فعاليت کند ٬ يعني با تامين ارتباطات مستمر با نهاد هاي مختلف اجتماعي درپي بيداري ٬ سياسي و ساماندهي مشارکت اجتماعي باشد ٬ مبارزه عليه ٫ ظلم و بيعدالتي و تبعيضات قومي ٫ لساني و اجتماعي را درمحور مبارزات مدني خود قرار داده ٫دوري وانزجار خود را از زورگوي هاي نظامي واستبدادي و خشونتهاي كه رفاء و نظم زندگي باهمي را اخلال كند اعلان ميدارد ٫ جامعه مدني ميتواند ايجاد گر ٫انرژي دهنده وتغذيه كننده خيزيشهاي مدني در بستر تحولات اجتماعي باشد ٫ وبا شيوه هاي مدني اهداف رهبردي انسان گرايانه را دنبال كند٠
از آنجايكه جامعه مدني تركيب از نهادي و هنجار هاي فعال اجتماعي سياسي جامعه درچوكات ديمكراسي حضور قانون مند وقانون مدار دارد ٫ ميتواند مشاركت هاي آگاهانه مردمي و روشنفكري را درجهت معين ارتقاع و تكامل بخشد ، و نقش سازنده ر ايفاء كند ، در اخیر ميتوان به جرئت ادعا كرد كه جامعه مدني عرصه قابل اطمينان براي بيان افكار و انديشه هاي سازنده از جمله مفاهيم جدید ،مکاتب مختلف و فلسفه های جدید است، مفاهیم که با زندگي مدرن امروزي و توازن معنايي داشته و اومانيزم ٫ حقوق بشر ٫ تساهل و تسامح ٫ درزندگي باهمي ٫ از ويژگي هاي محوري و محور كاري جامعه مدني ميباشد٫ گرچه امروز جامعه مدني رهيافت جوامع پشيرفته است اما زمينه هاي ظهور و کاربرد آن در هر جامعه در این عصر عملی است .