نگاه به فلسفه  تحليلي و قاره اي

 در غرب  امروز فلسفه  را به  فلسفه تحليلي و  فلسفه قاره اي تقسيم نموده اند ٬ گرچه ظاهرا تقسيم فلسفه به اساس جغرافيا است يعني خاستگاه فلسفه تحليلي را کشورهاي انگليسي زبان و مانند امريکا و انگلستان ميدانند ٬ اما  تعداد زياد از دانشمندن  چونين معيار را  در جدايي فلسفه تحليلي و قاره مطلوب  نميدانند

٬ و ابهامات زياد در زمينه مطرح ميدارند ٬ بسياري معتقد اند که پيوند معنايي و موضوعي در خط تکامل انديشه هاي انساني بين اين دو فلسفه وجود دارد ٬  عده زياد بدين باورند که فلسفه تحليلي معطوف به فلسفه علم ٬ معرفت شناسي و زبان است و فلسفه قاره اي به فنومن لوژي يا پديدار شناسي ٬ فلسفه اصالت وجودي  بيشتر پرداخته ٬ درمجموع ميتوان گفت که فلسفه تحليلي از نظر معني و محتوا  آموزه هاي يک دست نيستند ٬ اما اکثريت فلاسفه  تحليلي در مقابل  اخلاق ٬ ميتافزيک و افکار جزمي  در فلسفه تحليلي مخالف اند  ٬در فراورد هاي فلسفه تحليلي رويکرد هاي مختلف مانند ٬ رويکرد راسل ٬ ويتگنشتاين و فرگه وهانس گولگ و رويکرد هاي  تحقق گرا يا پوزيتيوستي ٬وجود دارد ٬ به باور راسل  حقايق فلسفي وجود ندارد ٬ بلکه بايد  با استدال منطقي و زباني ٬ فکر  را جهت داد ٬ و اما ويتگنشتاين و فرگه وهانس گولگ ٬ با وجود که همه متاثر از انديشه هاي راسل هستند ٬   بيشتر به فلسفه زبان در فلسفه تحليلي ميپردازند ٬ و  تصوري را مطرح ميکنند ٬که گويا  مشکلات فلسفي ايجاد شده از ناحيه سوتفاهم هاي زباني است ٬ و اما رويکرد پوزيتيوستي ٬ بيشتر به گزاره هاي علمي در درک مفاهيم جهان و طبيعت تکيه دارد ٬ پوزيتيوست بيشتر  گروپ دانشمندان وين بودند٬ که دنبال پوزيتيويسم منطقي و دوري از ميتافزيک  شدند  ٬ اما هرکدام درجهت حل مسايل راه و روش خود شان را دارند٬ فلسفه تحلیلی بيشتر از صد سال قدامت دارد و اکنون  رويکرد غالب در فلسفه غرب است. فلسفه تحليلي بيشتر يک ديدگاه است ٬  تا اينکه آنرا از نظر موضوع از فلسفه قاره اي قابل تفکيک بدانيم  ، اما تاکنون هیچ تلاشی پایدار برای روشن کردن آنچه مشکل  به حساب می آید  صورت نگرفته ٬  چگونگی تفاوت آن با فلسفه قاره اي وجود ندارد. عده بدين باورند که فلسفه تحليلي بيشتر به پرورش  ساختار فکري  از طريق تحليل هاي منطقي و زباني ميپردازند ٬ مايکل دامت و فرگه از جمله طرفداران اين ديدگاه اند ٬ اما آنچه در فلسفه تحليلي منحيث روش شناخت کاربرد دارد٬  تحليل و تجزيه گزاره هاي فلسفي است ٬ که برخلاف تقسيمات جغرافيايي  بيشترينه   آلماني ها  و اروپايي غربي فلاسفه چون  ٬ فرگه ٬ هانس گلوگ ٬ ويتکنشتاين ٬ کارناپ و غيره  بدان پرداخته اند٬ مشکل دیگر اینکه تعدد و کثرت در آرای فیلسوفان دو سنت فلسفي چنان گسترده است که نمی‌توان مرز اندیشه‌های طرفین را مشخص کرد٬ در تفاوت  فلسفه قاره اي با فلسفه تحليلي ميتوان  تمرکز  فلسفه تحليلي بر مسايل ذيل را يافت  ٬ مانند  زبان و رويکرد هاي زباني ٬ تحليل منطقي انديشه ها در قلمرو مختلف معرفت و هچنان پرداختن به فلسفه علم ٬  فلسفه اخلاق ٬ فلسفه ذهن ٬ وفلسفه دين ٬ و هرمنوتيک و تأویل متن ٬ و مسله  وجود يا  دا زين Da sein   ٬  برعکس  اگزيستانسياليست ها که  به ماهيت ها مانند ترس ٬ تحولات روحي ٬  مرگ ٬ زندگي ٬ و غيره  بيشترپرداخته اند  ٬ بخصوص ديد  هانس گولگ آلماني درزمينه فلسفه تحليلي بيشتر انتقادي است ٬ او بدين باور است بسيار از متون دردانشگاه ها بگونه جزمي جاه افتيده اند و حتي با ز توليد هم ميشوند ٬ مانند مسايل ميتافزيک که درفلسفه تحليلي جاي ندارد ٬ چون  حوزه پرداخت  فلسفه تحليلي فلسفه زبان و فلسفه علم است ٬ او ميگويد خواندن تاريخ فلسفه   فايده مند نيست٬ درحاليکه  فلاسفه قاره اي نگاه فرايندي به  گزاره هاي فلسفي دارند ٬ به گفته هانس گلوگ با وجوداين  هم چنين ديده گاه در فلسفه تحليلي هم وجود دارد اما نبايد به تمام اندام فلسفه تحليلي تعميم داده شود٬ فلسفه تحليلي اکثراً  از کلي گرايي در استدال و انديشه پرهيز نموده بيشتر به شيوه هاي ميتودولوژيک علمي نزديک تراست گرچه گلوگ  تفاوت وسوراخ  بين فلسفه تحليلي و قاره اي ناموزن ميداند  اما تلاش ميکند ٬ پارادایم فلسفۀ تحليلي را در يک توازن معنايي با کاربرد زبان و منطق روشن ساز د ٠
واما فلسفه قاره اي ٬  به گزاره هاي فلسفي قرن نزده بيست که خاستگاه شان اروپا است گفته ميشود ٬ که شامل فلسفه ايداليزم آلماني ٬ هرمنوتيک ٬ اگزستانسياليزم ٬  مارکسيزم٬ ومتاباقي فلسفه هاي مروج آن زمان ٬ که اکثر ا سرحد وعلم و فلسفه را جدا ميدانستند  شامل ميشود ٬ درحاليکه فلسفه تحليلي علوم طبيعي را بهترين و دقيقترين روش فهم پديده هاي ميدانند ٬ فلاسفه قاره اي  دايره علم را کوچکتر از دايره فلسفه دانسته ٬ گزاره هاي علمي را درون گزاره هاي فلسفي جستجو ميکردند  
ماخذ:

کتاب  علم شناسي فلسفي ٬ داکتر سروش ٬
 چيستي علم ٬ سعيد زيبا کلام ٬ 
کتاب هاي آبي و قهويي ويتگنشتاين ٬ ترجمه ايرج
قانوني 
 ٬ سکوت و معنا درمورد ٬ نوشته سروش دباغ


 

اخبار روز

13 سرطان 1403

BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان

کتاب ها