گذشته ازینکه بازیگران مطرح در امر صلح و استقرار در افغانستان و منطقه، صلح و امنیت را درین منطقه و افغانستان به چه مفهوم گرفته و یا تصور دارند مسلم این است که امریکا و ناتو دارند توقعات صلح و استقرار برای افغانستان را با تأکیدات و روش ها و توقعات نادرست، خطاء و پنجابی دارند.
این موقف و دیدگاه به یقین و تجربه شده به ادامۀ تراژیدی مردم افغانستان و مردم بی گناه کشانده میشود.
دیده میشود که حاکمیت افغان و طالبان هریک در صفحات جداگانه و متفاوت بحث اند و هرکی خیال دیگری از وضع و نتایج آن دارند. حکومت افغان از مصالحۀ سیاسی جذب طالب در خود، مشارکت وعملاً هضم طالب مانند حزب اسلامی آقای حکمتیار میاندیشد. گروه وحرکت طالب که در دوحه و قطر اکت و تمثیل مذاکرات بین الافغانی – بین الامریکایی دارند و در نزدیکی تام به مراجع پاکستان اند شف شف کرده درواقعیت هیچ حتی سری موی از مواضع اولی خود تنازل نه کرده و همان اند که بودند و کل قدر سیاسی در افغانستان میخواهند. بعضی مجامع بین المللی به تداوم تمرکز دارند اما این تداوم را بدون وجود افراد معین در رهبری حاکمیت افغانی افاده میکنند که این هم یک تاکتیک پاکستان برای براندازی نظام درین مرحله است.
منطق سخن و فهم از عمق قضایا حکم میکند که حرکت طالب و حاکمیت فعلی کدام حزب سازمان سیاسی نیستندکه برای رسیدن به ائیتلاف کار کنند و تحت نام مذاکرات سیاسی به توافق برسند. چیزیکه در توافق ۲۱ مادهء مورد بحث درآن دیده میشود به همین مفهوم است. در حالیکه واقعیت امر این دوه دارای افکار و ارزشهای در عمل متضاد اند. من در ین حالت مشخص به تمرکز برای تنازل در نسخه ها برای عرصه های مختلف زندگی افغانی بین حرکت طالب و جانب حاکمیت افغانی بخاطر معتقد نیستم که آنرا عملی نمی بینم و آنرا ضیاع وقت و ادامهء خونریزی میدانم. احزاب، سازمانها، حرکات و جنبش های مختلف سیاسی طرح ها و نسخه های خود را دارند و برای آن قربانی داده اند و معتقد اند که بهترین از راه ها ونسخه ها در مسایل کشور اند. مبارک شان باد. مشکل زمانی آغاز میشود که این نسخه های خود را با فکر اینکه مالک کل این کشور اند برمن تحمیل کردن میخواهند و برای رسیدن به آن از راه زود، انفجار و انتحار و معاملات استخباراتی با اجانب رسیدن میخواهند. بلی مشکل درهمین طریق رسیدن است. من مرجع مشروعیت را ملت افغان که در حالت ما اکثریت قریب به اتفاق مسلمان و ایشان به الحق لمن غلب ( حق برای کسی است که غالب میشود – بوسیلۀ جنګ و تفنګ) باور دارند و از راه غیر مشروع رسیدن به آن میخواهند. برای رسیدن به تحقق نسخه رفتن به انفجار، انتحار و جنگ راه درست ، مدنی و اسلامی نیست. هست مواردیکه هرگروه تروریستی که در افغانستان به این کار دست بزنند برای شان به انواع مختلف زمینه سازی کرده و یا کارنامۀ جنایت کارانۀ هر کس به شمول ناراضیان داخل نظام را از خود میدانند. کارنامه های متعصبان قومی وسمتی و خراسانی هم به پای طالب ختم میشود. ایشان همه با فشار وارد کردن امریکا و جهان حکومت افغانی را به تسلیم کردن ویا حد اقل به تعویض افراد مشخص در قدرت بدون رفتن به تداوم در سیستم سازی و نهادینه کردن قانون در افغانستان تلاش دارند تا لقمۀ نان چربی نیز نصیب شان شود.
اما یک مطلب در رابطه به طریق کار شورای عالی مصالحه سیاسی که از نامش پیدااست این است که این شورای عالی صلح دولت جمهوری اسلامی افغانستان است. اینکه صلح را ثالث بالخیر بهتر کرد میتواند و این شورا ء طریق ساختن و بودیجه در درست حاکمیت این نقش ثالث بالخیر را ایفا کرده خواهد توانست ویا خیر سوال است که جواب منفی دارد. اګر این شوراء شورای صلح ثالث بالخیر است پس جانب حاکمیت افغانی درین مذاکرات کجاست؟ و بلاخره ادعای اینکه این شوراء به نماییده ګی از ملت افغان است، اول کی ایشان را نمایندۀ ملت ساخته و دوم مدعی شدن نمایندۀ ملت، تصور کاذب حق تصمیم ګیری عوض ملت در ایشان ایجاد میکند و این بس خطر ناک است که افراد وابسته به حلقات و افراد بدون اینکه کس از ایشان مشروعیت نماینده ګی از ملت را کسب کرده باشد، حق تصمیم بر ارزشهای را به خود خواهد داد که صلاحیت و حق ملت است.
شیرینی با زهر آمیخته درین هم بود که وزیرخارجۀ ایران در مصاحبۀ اخیر خود با خبرنگار طلوع نیوز آقای نجفی زاد به رسمیت شناسی فاطمیون، حیدریون، زینبیون و... گروه پاسدارن ایران را در افغانستان علناً مطرح میکند.
امریکای ترامپ اولاً برای برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و ثانیاً برای غنډ ضربه ساختن حرکت طالب در منطقه راه جور آمد با گروه از طالبان را در پیش گرفت و درین میان قربانی های زیادی بر جانب حاکمیت افغانی و افغانستان دقیقاً مطابق برنامها ی مطروحأ جنرال زیدحامد پنجابی ( در یوتیوب وجود دارند)، را متحمل و تحمیل کرد.
باریدن راکت های پاکستان به مناطق بین افغانستان و پاکستان موجود غیر قانونی و کوچ دادن مردم ازین مناطق دهها کیلومتر و ایجاد زون های بفر و فاصل طرح جنرال زید حامد و به تعقیب آن کشیدن سرحدات پاکستانی به میل پاکستان و به مصارف امریکا ( مطابق اظهارات آقای مصداق مشاور رئیس جمهور محمد اشرف غنی) در داخل افغانستان به نام سیم خاردار و دروازه های غیر مشروع، برداشتن موانع مانند جنرال رازق ها را در برابر تحقق این برنامه ها نیز درهمین سلسله بود که جدا تأثر بار وشرم تأریخی طیف شاه شجاعی و یعقوب خانی اند.
درین سلسله تأکید ات اخیر منشی عمومی ناتو که پروسۀ صلح افغانستان ضعیف است و راه یگانۀ ختم جنگ در افغانستان را توافق طالبان و حکومت افغانی در قطر دانستن، به نحوی موجود جداً توقع واهی، خطاء ، نادرست و وارد نیست.
راه حل تعریف درست مذاکرات سیاسی و فهم اینکه مناظرۀ سیاسی با مذاکرات سیاسی مغالطه نه شود و مذاکرات صلح در دوحه و قطر که با تأسف مناظره و مذاکرات سیاسی را در مواد ۲۱ گانۀ توافق شدۀ خود خلط و مزج کرده به کدام نتیجۀ مطلوب نه خواهد رسید. ارادۀ ملت را در لویه جرگۀ فرمایشی خلاصه کردن فریب و فهم خطاء از اراد وتصمیم ملت است.
در چوکات مذاکرات سیاسی ضرورت است اول به آتش بس تمرکز کرد و لی آتش بس طولانی وبدون توافق بر نکات و مطالب اساسی دیګر رسیدن به حاکمیت مردم، سبب تجزیۀ افغانستان و ادامۀ تراژیدی ملت افغان است. برای برداشتن قدمهای بعدی قابل قبول برای هر عقل سلیم و تجربه شده در جهان، باید قدم های مشخص به قید زمانی مشخص پرداخت. حرکت طالب مذاکره کننده با امریکا، حکومت افغانی موجود کل ستیج سیاسی جامعۀ افغانی نیست و نباید عوض ملت تصمیم بگیرند. بر ایشان است تا در مذاکرات سیاسی هرچه زود تر با مذاکرات سیاسی کار را استقامت دهند که آتش بس صورت گیردو میکانیزم حاکمیت به مردم افغانستان روی دست گرفته شود.
مذاکرات صلح نباید به نظام براندازی و سیستم براندازی بانجامد، کاریکه همین حالا تمام تلاش ها برای آن استقامت جریان دارد و برای آن چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ نظامی زمینه سازی میشود. کار وحالتیکه مردم افغانستان را در مورد سخت به تشویش کرده و این تلاش برای به حرکت آوردن برف کوچ را نمی توان د تعویض افراد معین در رهبری خلاصه کرد.
خلاصه کردن امید ها به مذاکرات صلح قطر و دوحه که قومندان عمومی ناتو به آن تأکید کرده به وضع و حالت جاری حاکم در ین مذاکرات، یک توقع واهی و خطاء است. مشکل افغانستان به برخورد همه جانبه ضرورت دارد. دولت سازی خوب و قطع مداخلۀ ایران و خاصتاً پاکستان در امورد داخلی افغانستان نکات و جهات بس مهم و اساسی قضیه و حل مشکل را تشکیل میدهند. حضور و امکانات فزیکی نیروهای نظام برانداز در شهر های پاکستان و درحضور نیرو های نظامی پاکستان، مداخلۀ نامشروع در آمور داخلی افغانستان و از جمله در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، توافق با حرکت طالب در مورد رهایی زندانیان در محابس افغان بدون حضور جانب حاکمیت افغانی و امثال آن مداخلات اند که به حیثیت حاکمیت افغان سخت و کشنده بود و است.
این مطالب جزئیات زیادی دارند که رفتن به آن ایجاب بحث طویل و عمیق میدارد و بخش از موارد و راه های حل با تغییر حالات راه حل هم باید تغیر کند.
افغانستان کادر های متعهد و با کفایت زیادی دارد که مشکل را میدانند، به حل و بیرون رفت از معضل و مشکل با مصارف کم و وقت متناسب وارد اند و در عین حال رفتن به سیاست را در افغانستان امتیاز مادی نه بلکی رفتن به قربانی میدانند و برای رفتن به قربانی علاقمند نیستند که اول به هر در و درواه دق الباب کنند و به هرکس و ناکس و یا مراجع استخباراتی کشور های مختلف مراجعه کنند تا فرصت کار مؤثر درین عرصه را داشته باشند.
در نهایت امر باید ګفت که بدون توافق به کل جوانب قضایا به یک طرف و یا اطراف به صورت دوامدار تنازل کردن مشکل را حل نه کرده بلکی آنرا بیشتر چاق و چاقتر میسازد.
یک مسألۀ مهم دیگر درین عرصه این هم است که هدف از مذاکرات سیاسی توافق حتمی نیست و به هرشرایط نیست، چنانچه به آن تأکید میشود که باید به یک توافق رسید. ما برای رسیدن به صلح و استقرار باعزت باید کار کرد و یک هدف مذاکرات سیاسی باید تجرید افراد و حلقات متخلف در بین جامعه و جهان باشد. اګر بر ما صلح ننګین را تحمیل کردن میخواهند راه و ګزینۀ به غیر از جنگ نمی گذارند، درآن صورت باید به آن پرداخت.
و ماعلینا الا البلاغ المبین
دوکتور صلا الدین سعیدی ۳۰/۱۲/۲۰۲۱
۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸