خواست کنار رفتن رئیس دولت، سلاح زنگزده اما خطرناک آی.اس.آی

اخیراً ملگری؟ ملا؟  عباس ستانکزی یکی از رهبران طالبان در جریان سفری به مسکو اعلام نمود که اگر اشرف غنی کنار برود، ما حاضر به همکاری در یک حکومت مؤقت هستیم. شنیدن این سخنان فوراً انسان را عقب میبرد به اواوایل سال ۱۹۹۲، زمانیکه رهبران تنظیمها که از آی.اس.آی دستور می گرفتند،

از نجیب الله که آنزمان در رأسحکومت بجا مانده از قشون اتحاد شوروی وقت قرار داشت، خواستند که بخاطر تأمین صلح در افغانستان از موقف اش کنار برود. آی. اس. آی میدانست که کناره گیری نجیب الله سبب از هم پاشی کامل رژیم میشودو آنگاه میدان برای تطبیق پلانهای شوم پاکستان علیه افغانستان فراهم میگردد. بنین سیوان که در آن زمان نمایندهٔ خاص سرمنشی مؤسسه ملل متحد برای افغانستان بود، این پیام تنظیمها را زمانی به نجیب الله انتقال داد که موصوف ناکامی کامل خود در سیاست به اصطلاح مصالحهٔ ملی را به چشم سر میدید و بعد از قطع کمکهای روسیه توسط بوریس یلتسین و توطئه دوستم علیه حکومت اش، امیدی به بقای حکومت سرتا پا وابستهٔ خویش نداشت. وی و سایر سران رژیم در انتظار یک راه برای تسلیمدهی قدرت بودند(رجوع شود به کتاب عبدالوکیل).   نجیب الله پیشنهاد کناره گیری را با زیرکی ای که داشت ارزیابی نمود. وی میتوانست با قبول این خواست خود را قهرمان صلح جابزند که گویا بخاطر داعیهٔ صلح از ریاست دولت کناره گیری کرده است.  در ضمن قادر میشد به کمک بنین سیوان نمایندهٔ سرمنشی ملل متحد به زن و اولاد خویش که قبلاً به دهلی انتقال داده شده بودند، بپیوندد. نجیب قدرت را به یک کمیته نظامی انتقال داد و همراه با بنین سیوان راه دهلی را در پیش گرفت. اگرچه در عمل این یک کوشش ناکام بود اما آی.اس.آی به مراد خویش رسید و پروسهٔ از هم پاشی وسقوط رژیم سرعت بیسابقه یافت و تسلیمی قدرت به حکومت مؤقت تنظیم که زاده توافق پاکستان زدهٔ  پشاور بود،  به نتایج ناگوار بیشماری انجامید که برخی از آنها قرار ذیل اند:
-    الف: تنظیمهای تشنهٔ قدرت نخست در کابل به جان هم افتادند، این شهر را ویران کردند  و سبس شعله های جنگ به اقصی نقاط افغانستان در شمال، وغرب رسید. 
-    ب: پیروزی جهادی که به هدف نجات و طن ومردم و باور های ملت از تجاوز شوروی و تشکیل یک دولت مستقل ملی توسط مردم  محلات  براه افتاده بود، و به قیمت خون بیش از ۲ میلیون قربانی بدست آمده بود، به باد فنا رفت و به جای اتحاد شوروی سابق، پاکستان، ایران و روسیه در وطن ما نقش تعین کننده یافتند.
-    ج: قوای مسلح افغانستان که علیرغم کوشش های ناکام پرچم وخلق برای حزبی ساختن آن، یک ثروت بزرگ ملی محسوب میشد، منحل گردید و اسلحه و مهمات آن توسط تنظیمی های چپاولگر تاراج ودر کارخانوی پشاور به قیمت آهن کهنه بفروش رسید. 
-    د: ده ها هزار باشندهٔ کابل در جنگهای تنظیمی که سپس شکل جنگ قومی را بخود گرفت کشته و زخمی شدند و صد ها هزارتن دیگر مجبور به مهاجرت به پاکستان و ایران شدند .
-    و: افغانستان به باتلاقی فرورفت که هنوز هم در آن دست وپا میزند. 
اکنون که تقریباً سی سال از آن فاجعه میگذرد، دولت پاکستان که آی.اس.آی.آمر بی چون چرای آنست، همان زمزمه حکومت مؤقت و کنار رفتن رئیس جمهور را دوباره از زبان ایادی خویش، اعم از طالبان، رهبران بدنام تنظیمی و بخشی از مافیا زمزمه میکنند و میخواهد افغانستان را برای سی سال دیگر به  بحران دیگری فروبرد. 
این توطئهٔ دشمن توسط طرح مجهول الهویهٔ که توسط همین عمال داخلی اش در داخل کشوردست بدست میگردد، ادامه دارد.  چهره های دست پروردهٔ آی.اس.آی که سی سال قبل افغانستان را به بحران کشیدند، اکنون دوباره طلایه دار حکومت مؤقت و کنار رفتن رئیس دولت کنونی شده اند. حکمتیار، اسحق گیلانی، عطا محمد نور، برخی رهبران دیگر جمعیت اسلامی و میر رحمان رحمانی رئیس خادیست ولسی جرگه که بعد ها در رکاب کاکایش یعنی جنرال  بابه جان هم خادی وهم-جهادی  از طریق دلالی قرارداد های تأمینات قوای امریکائی در بگرام ملیاردرشده و با استفاده از همین پول برای خود وپسرش اجمل رأی خریده و به ولسی جرگه راه یافته وسپس چوکی ریاست ولسی جرگه را از وکلای کاسب خریداری نموده است، صورت می گیرد. هدف این تبلیغات صدمه زدن به اتوریته حکومت افغانستان و رئیس دولت است که صرف نظر از همه نواقصی که دارند، فعلاً یگانه زمامداران قانونی افغانستان اند. تیم اشرف غنی در پهلوی اینکه جنگ را علیه طالبان به پیش برده و در برابرفشار های زیاد امریکا، پاکستان، روسیه وایران قد راست نگهمیدارد، گامهائی را هم در راستای مبارزه با فساد و ختم فرهنگ معافیت زورمندان می بردارد. یکی از این گامهای شجاعانه متوقف ساختن پروژه های شخصی وکلا در بودجهٔ ملی سال ۱۴۰۰ است. معمولاً وکلابه بهانهٔ انکشاف حوزهٔ انتخاباتی پروژه هائی را در طول سال به وزارت مالیه می سپردند تا شامل بودجهٔ انکشافی شود. آنها با سوء استفاده از موقف پارلمانی خویش  تطبیق این پروژه ها را به شرکتهای ساختمانی  اقارب خویش واگذار میشدند و اکثراً پول این پروژه ها به تاراج میرفت. بطور مثال غواصی  وکیل و منشی سابق ولسی جرگه  برای برادر خود یک شرکت ساختمانی ساخته بود تا پول این نوع پروژه ها بیگانه نشود و دوباره به جیب خودشان بیافتد.وکلا با سوء استفاده از ضعف ادارهٔ کرزی بر وزارت داخله فشار می آوردند تا در حوزهٔ انتخاباتی مربوطهٔ شان  اقارب و اشخاص اعتمادی شان بحیث ولسوال و قوماندان پولیس مقرر شود. از همین طریق زمینهٔ کمیشن گرفتن از قاچاقبران مواد مخدره و سایرموادتجارتی را برای خود مساعد میساختند. حاجی ظاهرسابق وکیل ننگرهاراز موقف معاون ولسی جرگه برای مصؤنیت لاری های قاچاق گندم و تیل از سرحدات شرقی باستفاده می نمود. اشرف غنی طی سال گذشتهٔ میلادی با مشروط ساختن مقرری های قوماندانهای ولسوالی به تائید خود، راه های سوء استفاده توسط وکلای استفاده جو را بگونهٔ تدریجی و قدم به قدم بست. دستگیری و برکناری دو سناتور فاسد هم زنگ خطری بود به وکلای کاسب. چون  میر رحمن رحمانی تاجربزرگ، حنیفی وکیل هرات،  رحمانی وکیل غزنی و امثالهم که متأسفانه تعداد شان کم نیست، منافع شخصی خود را در خطر می بینند،  به مخالفت جنونبار با اشرف غنی و تیم اش می پردازند تا مگر از طریق تهدید، تیم دولتساز را وادار به عقب نشینی بسازند. اما خوشبحتانه وکلای وطندوست هم وجود دارند که نه موتر زره دارند، نه از وزارت داخله پنجاه بادیگارد میخواهند، ونه به استفاده جوئی های فوق میپردازند. همین وکلا عوافب حکومت مؤقت را هم درک میکنند وبا اعتراض شدید برموضع گیری رحمانی و هیأت صلح خودساخته اش، به او فهماندند که وظیفهٔ او تنظیم جلسات ولسی جرگه است و نباید خود را در موقف هیأت مذاکره کنندهٔ دولت قرار دهد. 
  حکمتیار وقتی بعد از زیارت دوست قدیم وحامی اش یعنی رئیس آی.اس.آی در اواخر ۲۰۲۰ به کابل بازگشت، در گفتگو با خبرنگاران سفر خود را سرنوشت ساز خواند. بعبارهٔ دیگر سرنوشت حکمتیار برای بار دوم توسط آی.اس.آی رقم خورد. حکمتیار فکر میکند اگر حکومت مؤقت اایجادشود، وی در رأس آن خواهد بود. غافل از اینکه وی نه مورد قبول طالبان است و نه قابل پذیرش برای دیگر تنظیمهائی که حکومت مؤقت را برای خود یگانه وسیلهٔ شرکت در قدرت می پندارند. مهمانداری پاکستان ازبه اصطلاح چهره های سیاسی عقده ای، فقط یک هدف را تعقیب میکند، تفرقه بیانداز و حکومت کن. 
نابودی نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان یکی دیگر از اهداف آی.اس.آی است که اگر مردم و حکومت افغانستان  مخالفت جدی شان را با این تو طئه تبارز ندهند، از طریق طالبان و سایر ایادی عملی میگردد. طالبان میخواهند جنگجویان  دهشت افگن خود را که  وابسته به استخبارات منطقه اند، بعوض قوای مسلح کنونی جابجا سازند تا همه اوامر ملا هبت الله را به زور سر نیزه در افغانستان تطبیق کنند.  این پلان در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) نیز بدستور آی.اس.آی و از طریق رهبران تنظیمها عملی شد. در قوتهای مسلح کنونی  فرزندان مردم افغانستان از اقوام وولایات مختلف خدمت میکنند که یگانه وفاداری شان به خدا و وطن است.  حالا که افغانستان، ولو به کمک اجانب، مجدداً صاحب قوای دفاعی و امنیتی شده است، باید مجدانه برای حفاظت آن صدای خود را بلند کنیم. 
شرایط امروز افغانستان با شرایط سال ۱۹۹۲ تفاوت ریشه ای دارد و به همین جهت اشرف غنی با متانت و با اتکا به پشتیبانی نسل جوان و زنان افغانستان که اکثریت نفوس کشور را تشکیل میدهند، و به یاری قوای مسلح افغانستان به دولتسازی ادامه داده و همانگونه که بارها خود اظهار داشته، سینه اش را به سپر وطن تبدیل کرده است. اکنون شرایط طوریست که باید بخاطرجلوگیری از تکرارتاریخ توسط پاکستان وسایر خارجی ها، اختلافات فکری و سلیقهٔ سیاسی خود را کنار بگذاریم و از نظام و رئیس دولت کنونی که خارچشم دشمنان افغانستان است، پشتیبانی کنیم.بعد از رفع خطر یک جنگ داخلی دیگر، میتوانیم دوباره به انتقاد از اعمال دولت رو آوریم.  

اخبار روز

01 قوس 1403

BBC ‮فارسی - BBC News فارسی BBC ‮فارسی

کتاب ها