به پیشگاه  والای بانوان دلیر افغانستان

شما،  قامتِ رسا بر افراشتید  تا دیگران زبونی قد خمیدگی را نپذیرند، 
شما صدای آزادگی را بلند کردید تا دیگران سکوت حقارت را بشکنند، 
شما قیام کردید تا دیگران بر ذلت تسلیمی دست رد بزنند، 
هر قطره اشک شما مروارید ناب و هر قطره خون شما لعل درخشان، 

شما بانوان دلیر، مانند گذشته های پر  افتخار از "ناهید ها" تا "تبسم ها"  
همین حال در صف بانوان شیردل الجزایری و "کو بانی" 
مانند عقاب های  تیز پر بر قله های پامیر و کوه بابا،  
به مثابه زینت بخش ورق پاره ای تاریخ پر فراز و فرود سرزمین هندو کش  
چون الگوی شهامت و شیردلی پیام آوران  دادخواهی و آزادگی هستید.

ژان پل سارتر، روشنفکر فرهیخته فرانسوی زمانی گفته بود: "انسان به آزادی محکوم است".  
قیام شما بانوان فرزانه و در دامان اندیشه آزادگی پروریده، خیزش و رستاخیز علیه بیدادگری و استبداد گروه دهشت افکن و بدوی خوی  طالبان تاریک اندیش از پشتیبانی گسترده همه آزادگان کوهپایه های هندو کش برخوردار میباشد. 
گروه طالبان که خود را  به غلط "تحریک اسلامی" میخواند، یک جنبش "التقاطی" است، متشکل از "جزم گرایان تکفیری دینی و تبارگرایان بدوی"،  که نا بکاری آنها در اکثر رویداد ها هم با اسلام سنتی و نرمش پذیر  باشندگان  آن کشور در تضاد کلی بوده و همچنان در تباین با کدکس "پشتون ولی" پیاده میگردد.
"تسلط ناگهانی" این گروه تصلبی بر بخش های گسترده افغانستان، نخست از همه هرگز فراورده تصادفات سیاسی  نبوده، برخلاف این رویداد شوم محصول آمادگی های هدفمند و دراز مدت گروه های خائن درون مرزی و  جنایتکار بیرون مرزی میباشد. کدام اندیشه سالم سیاسی-نظامی میپذیرد  که یک گروه لجاری (در حدود ۶۰ هزار)  در ظرف چند روز بر یک نیروی نظامی و امنیتی ( کم و زیاد ۳۰۰ هزار)  "برق آسا" بر همه مال و منال کشور بحران زده غلبه کند.
از اینکه استراتژی امپراتوری ایالات متحده امریکا در قبال افغانستان نا کارا، پر کاستی  و تاریخ زده بود، یک سوی سکه است. از اینکه خروج قوای نظامی امپراتوری رو به فرود امریکا از افغانستان از نگاه سیاسی اجتناب نا پذیر و از نگاه تاریخی الزام آور بود روز به روز بیشتر هویدا میگردید. ولی از اینکه بازیگران سیاسی و نظامی امریکا، با وجود قرارداد استراتژیک با حکومت افغانستان، با یک گروه تروریستی از قماش طالب  به توافق میرسند، نکته ای محوری  گره کور معضل افغانستان را میسازد. با این رویداد، امریکا نه تنها با اشرف غنی نا بکار به مثابه یک  ساتراپ عمل کرده، بلکه یک "گروه بدوی خو" را نیز در سطح روابط دیپلماتیک "کرسی نشین" ساخت. در این بازی سیاسی پر مخاطره، البته که زلمی خلیل زاد، نماینده ویژه امریکا باز هم نقش تعیین کننده بازی کرده است. آقای خلیل زاد یک شخصیت سیاسی گروه "نو محافظه کاران" شمرده میشود، که در تدوین و پیاده کردن استراتژی "تسلط بلا منازع امریکا"  سهم به سزای داشته است؛ افزون بر آن خلیل زاد، این امریکایی افغان تبار از چهل سال به این سو در کار زار سیاسی، "سرنوشت" سرزمین  هندوکش را درست همسو با آرزو های و خواست های امپراتوری امریکا رقم زده است.  
"گروه ترویکای" متشکل از  (غنی، محب و فضلی) به مثابه هسته ای دار و دسته اشرف غنی  بر پایه تدابیر مشخص و هدفمند از طریق حذف نیروهای دیگر سیاسی در کرسی های کلیدی نظامی، امنیتی و استخباراتی  دستگاه دولت وابسته و بحران زده را هنوز هم بیشتر فلج ساخته  و در اخیر اداره امور کشور را دو دسته به "امارت اسلامی"  پیشکش کرد. البته که اشرف غنی به مثابه یک چهره دانشگاهی با تجربه میدانی که داشت،  زمانی آگاهانه این "برادران نا راضی" حامد کرزی را "مخالفین سیاسی" خوانده بود. البته این نام گذاری اشرف غنی در مورد گروه طالب هرگز تصادفی نبوده، بلکه تراوش اندیشه ای دراز مدت این شخصیت کاذب سیاسی بوده است. چنانچه در تمام برنامه انتخاباتی اشرف غنی، که بیشتر از یک صد و سی صفحه تدوین گردیده بود، و همچنان در زمان حکمرانی هفت ساله ای او، که فاقد مشروعیت دموکراتیک بود، او یک مرتبه از طالب بنام "هراس افکن" یاد نکرده است. اشرف غنی با سیاست دو گانه، از یک طرف با "چوپان اشک می ریخت و از سوی دگر با گرگ دنبه میخورد". به   این ترتیب گروه ترویکای ارگ نشین مرتکب خیانت ملی گردیده و تدابیر شوم  این گروه، کشور را در "لجن زار بحران" هنوز هم بیشتر غرق ساخت. با فرار ذلت بار غنی نظامِ ساخته و بافته امریکایی و ارگ نشینان گزینشی  نیز مانند "خانه کارتی" فروریخت. البته نا گفته نباید گذاشت که در بعد خارجی، نظام های تمامیت گرای منطقه، به ویژه عربستان سعودی، قطر، امارت متحده عربی و پاکستان در این کابوس نقش بنیادی داشته اند/ دارند. 
همچنان بر این امر نیز باید صحه گذاشت که تعداد زیادی از حامیان طالب با ادعای اینکه "طالب گویا تغییر کرده است"  تلاش کردند/ میکنند که نا بکاری های این گروه را "مردم پذیر" سازند. مگر از گذشته ها به این سو نگفته اند که "هیچ صیقل نکو نخواهد کرد، آهنی را که بد گهر باشد". مگر دوران کوتاه استبداد طالبی متشکل از "سیاست زمین سوخته" و به خاک و خون کشانیدن همه دگر اندیشان، دگر کیشان و دگر پوشان ثبت ورق پاره تاریخ کشور نگردیده است؟ اگر حامیان "نیک تای پوش"  طالبان این دوران ظلمت را آگاهانه ناشنیده و نادیده می پندارند،، ولی "حافظه جمعی" باشند گان سرزمین هندوکش  این کابوس را هرگز فراموش نخواهد کرد.
با در نظر داشت تجارب پیشینه این کشور، بحران مسلط بر افغانستان بیانگر یک بحران ساختاری مرکز گرایی است که نیاز به بازنگری آگاهانه و بدور از اندیشه های تبارگرایی و سمتی داشته، که در آن از سطح دهکده ها و شهرها تا ولایات و مرکز یک نظام غیر متمرکز استوار بر دموکراسی مشارکتی توام با  آموزه "عدالت سمتی"  و تامین "رفاه همگانی" باشد.  در  غیر آن از همین حالا در بستر همین  بحران برای "بالکانیزه شدن کشور" زمینه فراهم میگردد. در این صورت همه باشند گان این سرزمین که در یک "تافته سرنوشت ساز" با هم تنیده شده اند، بازنده خواهند بود، این بازی اصلاً برد سیاسی برای هیچ طرف قضیه ندارد.  
قیام دلیرانه بانوان سرزمین هندو کش به مثابه بخشی از خیزش "جبهه متحد سرتاسری  همه باشند گان" و در بافت محکم و ناگسستنی  با دلیران  و دژ مقاومت "جبهه پنج شیر" میتواند روزنه ای امیدی به سوی روشنایی صبح صادق باشد. 
از قدیم گفته اند که "از یک جرقه آتش بر می خیزد". قطرات اشک روان بانوان محروم از آزادی میتوانند به جویبار  خروشان مبدل گردند که در اخیر راهش را می گشایند و دژخیمان طالب، حامیان درون مرزی و پشتیبانان بیرون مرزی آنها هر گز نمیتوانند جلو این سیل خروشان را بگیرند. 
در اخیر یک پیام وحدانی: هرگز نپرسید که   کاری از شما ساخته نیست، اگر دل شما به مثابه انسان های آزاده برای افغانستان میتپد، شما میتوانید در هر جایی که  هستید، در حدود توانایی های خود به اعتراضات، تظاهرات، راه پیمایی ها و  اکسیون های مدنی خود اقدام  ورزید و  همچنان در گردهمایی گروهی اشتراک کنید. خود را نباید به منفعل بودن، خجل بودن، اثر پذیرفته و شرمساری محکوم کنید. داد بزنید، فریاد کنید، قیام نه تنها حق شما، بلکه در این برهه ای حساس وجیبه هر شهروند آزاده میباشد.
 

اخبار روز

13 سرطان 1403

BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان

کتاب ها