در۱۳ هفته ای که در افغانستان گذشت، چشمان حيرت زده افغانها و برخی از جهانيان بر يکی از غافلگيرکننده ترين روند جلوه های وحشت انسان های مذهبی «طالبانی شدند» ساختارسیاسی و اجتماعی افغانستان خيره بود، که نشان می داد حرکات و تحولات گسترده و دامنه دار وحشت مذهبی طالبان چگونه می توانند پديده هائی نامنتظر را در زهدان خويش بپرورانند و
به همين دليل، افغانها بايد خود را برای روياروئی با حوادثی آماده کنند که مستقيماً فرزندان جاهل مذهبی اين فراز و فرودهای ناگهانی سفينه ی تاريخ اند.
روزگار نوجوانی نسل من در دانشگاه برلین غربی،آلمان غرب با معرفی و فراگير شدن انديشه ی اغلب خوشبينانه ی پيدايش «دهکده جهانی» مصادف بود. استادان جامعه شناسان به ما می آموختن که ، در حوزه ارتباطات جامعه بشری، نخستين گام مدرن در جهت «کوچک شدن جهان» را در اختراع ماشين چاپ بوسيله گوتنبرگ آلمانی می دانستند و می گفتند که اگرچه پيش از آن انسان گام های بلند ديگری را هم در اين راستا برداشته بوده و مثلا، با اختراع چرخ و گذاشتن نشيمنی بر آن در واقع بال پروازی را برای خود فراهم ساخته بوده است که به کمک آن راه ها کوتاه، سفرها و حمل و نقل آسان و خبر رسانی و خبرگيری کارآمد تر شده، اما اختراع ماشين چاپ گام بلند تری بوده است که هم امکان شراکت در اطلاعات و نيز توليد و پخش انديشه را افزايش داده و هم جهان ما را بيش از گذشته کوچک ساخته است.
معلوم می شود که اختراع ماشين چاپ دارای نتايجی پيش بينی نشده و غافلگير کننده علیه خرافات مذاهبی در اروپا بوده است. چون نيک بنگريم ـ همچنان بديهی، هم بوده است. در اوایل فکر میشد که شروع عصر پديده های الکترونيک را طليعه ی خروج انسان های محروم از انزوا و تجديد سامان يافتگی کشور های محروم که در چنبر جهالت اسلامی گیر مانده اند، می دانستند. پيشرفت در ارتباطات و برقراری داد و ستد های آسان بين جوامع از هم دور، موجب می شود که جهان به صورت دهکده ای کوچک در آيد و در آمده است.
امروزه مفهوم «روند جهانی سازی» برای ما جهان سومی ها چيزی آشنا است و مثل هر امر آشنای ديگری، دوستان و دشمنان خود را دارد ـ آنانکه در آن جز نکبت و پليدی نمی بينند و آنانکه آن را طليعه رهائی انسان از عصر تسلط خرافات و خردگريزی مذهبی می بينند و آمدنش را پيدايش بستری واقعی برای تحقق آزادی برای زنان، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر می دانند.
بدينسان، جهانی سازی، در دو وجه فرهنگی و اقتصادی خود، در يک تعريف، جريانی است که در طی روند وقفه ناپذير «کوچک شدن جهان» تفاوت ها را، بسود برقراری همشکلی و همانندی، از بين می برد و از دل آنها جهانی را بيرون می آورد که همه چيزش مطابق استانداردهای سراسری عمل می کنند.
فراموش نکنیم که در اين مفهوم، پديده هائی همچون،کوکا کولا، کفش نای کی، برنامه ها و تلوزیونهای ( Keith Rupert Murdoch) امپرطور مدیا که بفکر اش جهان را فتح کرده و آدميان را به سوی يک شکلی رفتاری و فرهنگی می راند. از اين منظر که بنگريم، جهانی سازی از يکسو برانداختن «فرهنگ های گوناگون» و پايان دادن به «کثرت فرهنگی» است و، از سوی ديگر،به نوعی «امپرياليسم فرهنگی» منجر می شود که در آن جريان حرکت افکار، اطلاعات، کالاها و سرمايه يک طرفه و از جانب جوامع پيشرفته به سوی جوامع توسعه نيافته خواهد بود. در اين ميان، موتور حرکت تاريخی اين روند نيز چيزی جز «کاپيتاليسم» يا «سرمايه مداری» نيست، که تحت لوای شعارهائی همچون «بازار آزاد»، «لیبراليسم» و «دموکراسی» راه را برای «امپرياليسم اقتصادی» ابرقدرت ها می گشايد.
اما واقعيت آن است که جهان، در طول تاريخ، هميشه پديده ای دگرگون شونده بوده است. انسان از يکسو همواره مرزهای جهان خود را گسترده تر نموده و، از سوی ديگر، در همين گستره ی تازه ساخته شده، احساس اضطراب کرده است. يعنی، جهانش، با هر حمله وسيع تر شده و با هر استقرار کوچک تر گشته است. بدينسان، اغراق نيست اگر بگوئيم که خواست «جهانی سازی» همواره با انسان بوده است و بنظر نمی رسد که روند ديگری در تاريخ تحول جوامع بشری بيش از اين روند (چه در شکل کلاسيک و چه در نمود مدرن آن) اهميت داشته باشد، آن سان که در راهش بيشترين خون ها بر روی کره خاکی ريخته شده است.
در افغانستان در قرن بیست و یکم جامعه جهانی روند جهان سازی فراخ تری را بوجود آوردند. اما در بستر این جهان سازی،انسان سازی صورت نگرفت. جهانی سازی امپریالیستی اين بار خود را در شکل باز سازی با مفاهيم جوامع پيشرفته و بر دفتر تفکر قرن بيستم و یکم و آزادی زنان نشاند. اين بار جهان سازی غرب افغانستان را، مجهز به چند نهاد علمی ، فرهنگی و انترنت نمود. اما در افغانستان این تحول از سطح قشری بالا نرفت، برای اینکه فساد و دزودی برخی از اعضای جمهوری اسلامی و دین فروشان مانعی نهادینه شدن نهاد های فرهنگی و اقتصادی گردید.
اکنون ۱۳ هفته از تسلط طالبان در افغانستان می گذرد و درست در همين جاست که افغانستان با يکی از نتايج غافلگيرکننده روند جهانی سازی توسط تروریست های خود فروخته و جهالت مذهبی، روبرو شده است. زیادتر از صد روز است که مردم این کشور در آتش غضب جهالت اسلامی می سوزند.